آیا یادگیری اجتماعی می تواند راه نجات ما باشد ؟
یادگیری اجتماعی
لستر میلبراث در کتاب تجسم جامعه ای پایدار، آموختن راه نجات توصیف می کند که چرا جامعه مدرن امروز نمی تواند به “توسعه ی پایدار”دست یابد.
نویسنده بعد از توصیف جامعه پایدار، گذار از جامعه ی مدرن به جامعه ی پایدار را بررسی می کند. وی امکان پذیرترین مسیر تحولات اجتماعی را یادگیری اجتماعی می داند. میلبراث، استاد آمریکایی علوم سیاسی و جامعه شناسی، معتقد است که تغییر نخبگان جامعه مسأله را حل نمی کند، زیرا تحول اجتماعی واقعی بایستی رفتار روزانه ی تک تک افراد را تحت تأثیر قرار دهد.
توصیه ی او این است که برای لحظه ای آماده شویم که “وضعیت به اندازه ی کافی بد و وخیم شود تا ما را وادار به ایجاد دگرگونی نماید ” تنها در این صورت می توانیم دست به تغییراتی بزنیم که در” شرایط نرمال” غیر ممکن به نظر می رسند.

نظر شما در این مورد چیست ؟
آیا ما در جامعه ی خودمان برای گذر از چالش ها و مسائل مختلفی که با آن روبرو هستیم می توانیم از یادگیری اجتماعی استفاده کنیم ؟ چگونه باید اینکار را انجام دهیم؟
این مطلب چه میزان برای شما مفید بود؟
میانگین امتیاز 0 / 5. تعداد نظرات: 0
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
مدیریت مالی در شرایط بحرانی
بهره وری چیست و چطور بهره وری را افزایش دهیم؟
چطور در دام کلاهبرداری های جدید نیفتیم
در شرایط خاص فعلی، شرایط برای کلاهبرداری بسیار مهیا است!
در این مطلب و وبینار، روشهای کلاهبرداری و راههای تشخیص آن را با هم مرور میکنیم.
کاربردها و ابزارهای هوش مصنوعی
هوش مصنوعی این روزها جنبه های مختلف زندگی شخصی و حرفه ای همه ما را تحت تاثیر قرار داده است در این صفحه به مطالب و منابع مفیدی برای استفاده از هوش مصنوعی پرداخته ایم .
تحلیل هزینه – فایده چیست ؟
تحلیل هزینه – فایده روشی نظام مند برای تخمین زدن نقاط قوت و ضعف گزینه های مختلف و انتخاب و تصمیم گیری بین آنها باشد .
ناهماهنگی شناختی چیست؟ راههای کاهش ناهماهنگی شناختی
ناهماهنگی شناختی (تعارض شناختی) برای توصیف ناراحتی ذهنی استفاده میشود که ناشی از داشتن دو اعتقاد، ارزش یا نگرش متضاد با اعمال و واقعیت های بیرونی استفاده می شود. ناهماهنگی شناختی باعث ایجاد حس رنجش روحی درونی می شود ، تصمیم گیری های ما را ضعیف و بهره وری مان را در زندگی شخصی و حرفه ای کم می کند .
1 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.
باسلام وارادت و ضمن تشکر از سوال مهم و آسیب شناسانه تان
سوال: آیا ما در جامعه ی خودمان برای گذر از چالش ها و مسائل مختلفی که با آن روبرو هستیم می توانیم از یادگیری اجتماعی استفاده کنیم ؟ چگونه باید اینکار را انجام دهیم؟
جواب: البته که می توانیم و باید اینگون عمل کنیم!
من در نظریه ام تحت عنوان” جهل در اقایونس اطلاعات” ، براین عقیده هستم که کثرت داده ها وحتی بالاتر از آن تنوع و تکثر آموزه ها از تاثیرات ماندگار و فراگیر فرد در ایفای نقش فردی و اجتماعی وی کاسته و اورا به سمت یک سردرگمی و جهالت مدرن پیش می برد
چرا که ما یک بار بیشتر زندگی نمی کنیم و در این فرصتی با میانگین حتی ۶۰ سال و رشد غیرقابل کنترل فناوریهای نوین و بیش از آن سرعت و سهولت دستیابی به اطلاعات، ارتباطات تامتوازن میان سیل هجومی عرضه وکندی تقاضا فضای انتخاب را هرچند بظاهر گسترده تر میکند ولی در عمل قدرت انتخاب را از افراد گرفته و او همانند سنگ ریزه ای برکف رود! خواهد بود که که فبلا قلوه سنگی قابل رویت و استفاده بوده ولی در همسفری با آب که آن را به هرسو برده ومی برد! در این گشت و گذار ناخواسته! دچار یک ضعف و حتی بی هویتی می شود!
به اعتقاد من در این سونامی داده های سره وناسره، دیگر برای علامه شدن به تعبیر قدما، نه فرصتی است و نه توانی!
به عقیده ی آلبرت بندورا برای اینکه یادگیری مشاهده ای صورت گیرد لازم است چهار شرط رعایت شود:
۱- توجه به رفتاری که باید آموخته شود.
۲- حفظ صحنه های مشاهده شده و تجسم دقیق آنها هنگام لزوم.
۳- داشتن انگیزه برای بازسازی صحنه های مشاهده شده.
۴- امکان ذاتی فرد برای ایجاد دوباره ی صحنه؛ به سخن دیگر فرد باید دارای توانمندی به صحنه درآوردن مشاهدات خود باشد.
البته من در این نظریه تصرفی میکنم وقبل از یک و بعنوان نقطه صفر! نیازمحوری وکاربرد بودن یادگیری وهمچنین تمرین و ممارست را نیز به عنوان شرط پنجم مطرح میکنم
البته نباید این نکته را نیز از نظر دور داشت که یادگیری مشاهده ای و یا اجتماعی به عبارتی دارای هویت روش استاد و شاگردی یا مراد و. مریدی و… است که در آموزشها و انتقال مهارت و تجربه ها از نسلی به نسل دیگر در ایران مرسوم و ریشه دار بوده و الان هم کم وبیش در میان برخی خانواده ها در جوامع کوچکتر شهری و یا روستایی رواج داسته و ادامه حیات می دهد.
ضرب المثلهایی چون : دوصد گفته را نیم کردار نیست
یا به عمل کار برآید به سخندانی نیست!
تو اول بگو با کیان دوستی؟/ من آنگه بگویم که تو کیستی
اینکه مثلا دختران به سبب آنکه بیشتر با مادران زندگی می کنند و نیازهای یکدیگر را بهتر می فهمند و پسران هم در رفتارهای اجتماعی از پدران و همتایان خود تقلید می کنند، خود بیانگر تأثیر چشمگیر الگوبرداری و یادگیری مشاهده ای است.
موضوعاتی از این دست نشانگر رویکرد مثبت و عمق رسوخ این روش در فضای فرهنگی، اجتماعی، کسب و کار وحتی مراتب انتقال و توسعه آموزه های دینی می باشد