استراتژی به زبان ساده - مدیران ایران

استراتژی به زبان ساده

اصل مطلب:
استراتژی یعنی با امکانات و منابعی که داریم چه چیزهایی را انتخاب می کنیم و چه چیزهایی را انتخاب نمی کنیم....
آنـچه در این مقاله می‌خوانیم
5
(3)

استراتژی به زبان ساده را در گامهای مختلف در این مقاله باهم مرور خواهیم کرد.

خلق استراتژی

فرض کنید می‌خوایم از تهران بریم کرج . . .

سؤال : چطوری این کار رو انجام بدیم ؟

.شاید بگید : این چه سؤالیه ؟! خوب سوار ماشینم می‌شم و میرم کرج دیگه !!

اما شاید موضوع به همین سادگی هم نباشه :

اگر ماشین شما مثلاً وانت باشه نمی‌تونید از اتوبان برید !

اگر هم بخواید از جاده قدیم برید ، باید پیه ترافیک و کل کل با ماشینای سنگین رو به تنتون بمالید!

اگه ترافیک سنگین باشه ، اولویت با مترو است !

اما اگه بخواید مثلاً برید عروسی ، با لباس پلوخوری و زن و بچه نمیشه سوار مترو شد !

پس:

  • مقصد (Target ) : کرج
  • هدف (Goal ) : رفتن به عروسی
  • توصیف وضعیت مطلوب (Vision ) : رسیدن به مجلس عروسی ، پیش از آغاز عملیات حملۀ پارتیزانی سایر میهمانان محترم به میز شام !

وضعیت موجود :

مجلس عروسی از ساعت ۷ تا ۱۱ شب در منزل شخصی پدر آقا داماد در مهرشهر کرج برگزار میشه. آقای خونه تا ساعت ۶ سرِکاره و زودتر از ۷ به خونه نمی‌رسه. خونه‌شون هم مرکز شهر تهرانه. آقا ماشین سواری شخصی دارن و باید به همراه همسر و دو فرزند ۴ و ۶ ساله شون ، تشریف ببرن به عروسی مورد نظر.

ضمناً ! مراسم در روز چهارشنبه برگزار میشه.

چه باید کرد ؟

راه اول : کل خانواده صبر کنن تا آقا از سرِکار برگردن ، دوش بگیرن ، لباس بپوشن و . . . حرکت ! اما با این وضع ، شاید ظرفای شام رو هم نتونن بشورن !

راه دوم : . . .

راههای دیگه رو شما پیشنهاد کنین !

یه برگ کاغذ بردارید و راههای دیگه ای که به ذهنتون میرسه رو برای خودتون ( و در کامنت ها ) بنویسید

هیچ میدونین دارین چی کار می‌کنین ؟!!!

شما درحال خلق یه استراتژی هستین !

2 Fun Ways to Get Your Strategy Off the Ground (Part 2 of 2)

مشخصه های بنیادین استراتژی

اگر تمرین قبل  را انجام داده باشید ـ که پیشنهاد می‌کنم قبل از مطالعۀ این قسمت ، حتماً انجامش بدید ـ برای رفتن به مجلس سرور و پایکوبی ! به تعداد زیادی حالات ممکن رسیده‌اید که در علم مدیریت به این حالتهای ممکن سناریو می‌گیم.
تو این قسمت ، خیلی ساده بهتون خواهم گفت که فرق سناریو با  استراتژیچیه. این در واقع مشخص می‌کنه که یه استراتژی باید چه خاصیتهایی داشته باشه.

مشخصه‌های بنیادین استراتژی :

۱-      استراتژی باید منفعت‌ساز باشه :

ببینید کدومیک از سناریوهایی که نوشتید ، براتون بیشتر منفعت داره. یعنی هزینۀ کمتر و ورودی بیشتر. مثلاً اگه شما بتونین خونواده رو با یکی از فامیلا زودتر بفرستین کرج و خودتون بعداً با مترو برین ، براتون منفعت بیشتری داره !

۲-    استراتژی باید تمرکز‌دهنده باشه :

تو انتخاب استراتژی باید ببینید نقطۀ تمرکز شما چیه ؟ یکی از راههای شناخت نقطۀ تمرکز تصمیم ، شناخت مأموریت یا Mission فرد یا سازمانه که در ادامۀ بحثامون بهش اشاره خواهیم کرد. مثلاً اگر تمرکز شما بیشتر روی به موقع رسیدن به مراسم باشه ، می‌تونین مرخصی بگیرین و زودتر تشریف ببرین ! اما اگه تمرکزتون روی فقط رسیدن و حضور در مراسم باشه ، باید راهی رو انتخاب کنین که بیشتر منفعت رو براتون داشته باشه .

۳-    استراتژی باید تمایزساز باشه :

سناریویی که شما بعنوان استراتژی انتخاب می‌کنین باید منحصر به فرد باشه. یعنی اون تصمیمی که بر مبنای چشم‌انداز ، اهداف ، منابع و محدودیتهای خودِ شما گرفته شده باشه و . . . خلاصه‌اش اینکه کپی پیست نکنین !

برای همینم سندهای استراتژی در خیلی جاهای دنیا محرمانه محسوب نمیشن ! چیزهایی محرمانه هستن که قابلیتهای استراتژیک سازمانها رو می‌سازن : مثلاً روش وفادار سازی مشتری به یک محصول خاص .

۴-     استراتژی باید قابلیت‌ساز باشه :

یکی از شاخصهای انتخاب استراتژی اینه که اولاً بر اساس قابلیتهای شما انتخاب بشه و ثانیاً قابلیتهای استراتژیک شما رو افزایش بده. مثلاً اگر شما کرج رو عین کف دستتون بلدین ، برین یه فک و فامیلی رو پیدا کنین که در به در آدرس همون عروسیه و بهش بگین که : اگرچه مسئولیت و حجم کار بنده در شرکت به حدیه که حتی نمیتونم فیس‌بوکم رو چک کنم ، اما به خاطر انسانیت میتونم دو ساعت مرخصی بگیرم باهم بریم ، فقط و فقط برای اینکه شما گم نشی !

 حالا با توجه به مطالب گفته شده ، استراتژی شما چیه ؟

تصمیم گیری و انتخاب استراتژی

تا الان باید متوجه شده‌ باشید که بعضی مواقع در فرآیند تصمیم‌گیری اونقدر تعداد و تنوع متغیرها زیاد میشه که واقعاً تصمیم‌گیری رو غیرممکن می‌کنه.

چیزی که موضوع رو یه کمی بغرنج تر می‌کنه اینه که اختیار خیلی از این متغیرها دست ما نیست و ما هیچ نیرویی برای کنترل و یا حتی پیش‌بینی این متغیرها در دست نداریم.

پس چه باید کرد ؟

برای اینکه بتونیم تصمیمات بهتری بگیریم ، ۳ انتخاب اصلی داریم :

  1. کاهش نیاز به پیش بینی
  2. افزایش توان پیش بینی
  3. دگرگون کردن مفهوم تغییر و کنترل

تو دنیایی که ما توش زندگی می‌کنیم ، پیش‌بینی آینده کار خیلی سختیه. چونکه قواعد تغییر در دنیای امروز عوض شده. همونطور که برای انجام هر کاری ـ مثلاً بازی فوتبال ـ باید قواعد اون کار رو بدونیم و اون کار رو مطابق قواعدش انجام بدیم، برای تصمیم‌گیری هم باید قواعد تغییرات رو بدونیم و بر اساس اونها تصمیم‌گیری کنیم.

قواعد ـ یا به اصطلاح علمیش : ” پارادایم” ـ تغییرات رو میشه در دو جمله خلاصه کرد : اول اینکهآینده ، الزاماً در امتداد گذشته نیست و یا به عبارت دیگر ، توالی رویدادها از حالت پیوسته به حالت گسسته تغییر شکل داده‌اند.

دوم اینکه تغییرات در تمام سیستم جهان هستی به هم مرتبط هستن یا : یک تغییر کوچک در یک جای این کرۀ خاکی ، می‌تونه تأثیرات باور نکردنی بر کل سیستم بشری داشته باشه که به این می‌گیم : اصل اثر پروانه‌ای.

یکی از راههای کاهش نیاز به پیش‌بینی ، دگرگون کردن مفهوم تغییر و کنترل از طریق تدوین قوانین و استانداردهای عملکرد افراد در مواجهه با محیط تصمیم‌گیریه. این استانداردها ، انتظارات شما رو در مورد رفتار و نحوۀ عملکرد خودتون و بقیۀ کسایی که در یک فرآیند تصمیم‌گیری ذینفع هستن ، به روشنی بیان می‌کنه.

به این قوانین و استانداردها چی می‌گن ؟

ارزشها

ارزشها قوانینی بدون محدودیت زمانی هستن که بعنوان اصول راهنمای عملکرد افراد در مواجهه با محیطهای تصمیم‌گیری عمل می‌کنن. ارزشها بیانگر عقاید عمیق افراد هستن که از طریق رفتار روزمره افراد مشاهده می‌شن.

ارزشهای شما چیه ؟

برای اینکه بفهمین در ضمیر ناخودآگاهتون به چه ارزشهایی پایبند هستین ، به سوالات زیر جواب بدید :

۱- ارزشهای اخلاقی شما که بدون انتظار دریافت پاداش به آن پایبند هستین ، چه هستند ؟

۲- چه جوری ارزشهای خودتون رو  به بقیه توضیح می‌دید و از اونا می‌خواید که به این ارزشها پایبند باشن ؟

۳- اگه فردا صبح از خواب بیدار شید و ببینید که پول کافی واسه یه زندگی آسوده تا آخر عمر دارین ، آیا هنوزم به ارزشهاتون پایبند می‌مونید ؟

۴- فکر می‌کنین بعد از گذشت ۱۰۰ سال ( یا بیشتر )  ارزشهاتون هنوز معتبر باقی بمونن ؟

۵- اگه بعضی از ارزشهاتون ، شما رو تو کسب درآمد و گذران زندگی با مشکل مواجه کنه ، آیا بازم به اونها پایبند می‌مونید؟

۶- اگه همین فردا سازمان خودتون را پایه‌گذاری کنین ، چه ارزشهائی را صرف‌نظر از نوع کسب وکار ، برای سازمان خودتون در نظر می‌گیرین ؟

در جدول زیر نمونه‌هایی از ارزشها را ملاحظه می‌کنید :

درستی ( Truth )پایمردی ( Persistence )
کارائی ( Efficiency )خلوص و صمیمیت ( Sincerity )
شور و شوق ( Initiative )سرگرمی ( Fun )
محیط گرائی ( Environmentalism )ارتباطات ( Relationships )
قدرت ( Power )خِرَد ( Wisdom )
کنترل ( Control )انعطاف پذیری ( Flexibility )
جسارت ( Courage )هوشمندی ( Cleverness )
رقابت ( Competition )تعهد ( Commitment )
انگیزش – هیجان ( Excitement )قدرشناسی ( Recognition )
خلاقیت ( Creativity )یادگیری ( Learning )
شادابی ( Happiness )درست کاری ( Honesty )
احترام ( Honor )اصالت ( Originality )
نوآوری ( Innovation )رکگوئی ( Candor )
فرمانبرداری ( Obedience )ترقی ( Prosperity )
رشد مالی ( Financial Growth )احترام ( Respect )
حمایت اجتماعی ( Community support )انصاف (Equanimity )
انسجام ( Integrity )نظم ( Order )
آرامش ( Peace )معنویت ( Spirituality )
وفاداری ( Loyalty )تهور ( Adventures )
شفافیت ( Clarity )همکاری ( Cooperation )
امنیت ( Security )شوخ طبعی ( Humor )
محبت ( Love )تشریک مساعی ( Collaboration )
اطمینان ( Trust )قابلیت اعتماد ( Dependability )
کارتیمی‌( Teamwork )تعالی ( Excellence )
سودآوری ( Profitability )آزادی ( Freedom )
صمیمیت ( Friendship)نفوذ ( Influence )
عدالت ( Justice)کیفیت (Quality )
سخت کوشی ( Hard Work)مسئولیت پذیری ( Responsiveness)
کامروائی ( Fulfillment)هدفمندی (Purposefulness )
توانمندی ( Strength )خود کنترلی ( Self-control)

مشخصه های بنیادین استراتژی

اگر تمرین قسمت گذشته رو انجام داده باشید ـ که پیشنهاد می‌کنم قبل از مطالعۀ این قسمت ، حتماً انجامش بدید ـ برای رفتن به مجلس سرور و پایکوبی ! به تعداد زیادی حالات ممکن رسیده‌اید که در علم مدیریت به این حالتهای ممکن سناریو می‌گیم.
تو این قسمت ، خیلی ساده بهتون خواهم گفت که فرق سناریو با  استراتژیچیه. این در واقع مشخص می‌کنه که یه استراتژی باید چه خاصیتهایی داشته باشه.

مشخصه‌های بنیادین استراتژی :

۱-      استراتژی باید منفعت‌ساز باشه :

ببینید کدومیک از سناریوهایی که نوشتید ، براتون بیشتر منفعت داره. یعنی هزینۀ کمتر و ورودی بیشتر. مثلاً اگه شما بتونین خونواده رو با یکی از فامیلا زودتر بفرستین کرج و خودتون بعداً با مترو برین ، براتون منفعت بیشتری داره !

۲-    استراتژی باید تمرکز‌دهنده باشه :

تو انتخاب استراتژی باید ببینید نقطۀ تمرکز شما چیه ؟ یکی از راههای شناخت نقطۀ تمرکز تصمیم ، شناخت مأموریت یا Mission فرد یا سازمانه که در ادامۀ بحثامون بهش اشاره خواهیم کرد. مثلاً اگر تمرکز شما بیشتر روی به موقع رسیدن به مراسم باشه ، می‌تونین مرخصی بگیرین و زودتر تشریف ببرین ! اما اگه تمرکزتون روی فقط رسیدن و حضور در مراسم باشه ، باید راهی رو انتخاب کنین که بیشتر منفعت رو براتون داشته باشه .

۳-    استراتژی باید تمایزساز باشه :

سناریویی که شما بعنوان استراتژی انتخاب می‌کنین باید منحصر به فرد باشه. یعنی اون تصمیمی که بر مبنای چشم‌انداز ، اهداف ، منابع و محدودیتهای خودِ شما گرفته شده باشه و . . . خلاصه‌اش اینکه کپی پیست نکنین !

برای همینم سندهای استراتژی در خیلی جاهای دنیا محرمانه محسوب نمیشن ! چیزهایی محرمانه هستن که قابلیتهای استراتژیک سازمانها رو می‌سازن : مثلاً روش وفادار سازی مشتری به یک محصول خاص .

۴-     استراتژی باید قابلیت‌ساز باشه :

یکی از شاخصهای انتخاب استراتژی اینه که اولاً بر اساس قابلیتهای شما انتخاب بشه و ثانیاً قابلیتهای استراتژیک شما رو افزایش بده. مثلاً اگر شما کرج رو عین کف دستتون بلدین ، برین یه فک و فامیلی رو پیدا کنین که در به در آدرس همون عروسیه و بهش بگین که : اگرچه مسئولیت و حجم کار بنده در شرکت به حدیه که حتی نمیتونم فیس‌بوکم رو چک کنم ، اما به خاطر انسانیت میتونم دو ساعت مرخصی بگیرم باهم بریم ، فقط و فقط برای اینکه شما گم نشی !

تصمیم گیری

تا الان باید متوجه شده‌ باشید که بعضی مواقع در فرآیند تصمیم‌گیری اونقدر تعداد و تنوع متغیرها زیاد میشه که واقعاً تصمیم‌گیری رو غیرممکن می‌کنه.

چیزی که موضوع رو یه کمی بغرنج تر می‌کنه اینه که اختیار خیلی از این متغیرها دست ما نیست و ما هیچ نیرویی برای کنترل و یا حتی پیش‌بینی این متغیرها در دست نداریم.

پس چه باید کرد ؟

برای اینکه بتونیم تصمیمات بهتری بگیریم ، ۳ انتخاب اصلی داریم :

  1. کاهش نیاز به پیش بینی
  2. افزایش توان پیش بینی
  3. دگرگون کردن مفهوم تغییر و کنترل

تو دنیایی که ما توش زندگی می‌کنیم ، پیش‌بینی آینده کار خیلی سختیه. چونکه قواعد تغییر در دنیای امروز عوض شده. همونطور که برای انجام هر کاری ـ مثلاً بازی فوتبال ـ باید قواعد اون کار رو بدونیم و اون کار رو مطابق قواعدش انجام بدیم، برای تصمیم‌گیری هم باید قواعد تغییرات رو بدونیم و بر اساس اونها تصمیم‌گیری کنیم.

قواعد ـ یا به اصطلاح علمیش : ” پارادایم” ـ تغییرات رو میشه در دو جمله خلاصه کرد : اول اینکهآینده ، الزاماً در امتداد گذشته نیست و یا به عبارت دیگر ، توالی رویدادها از حالت پیوسته به حالت گسسته تغییر شکل داده‌اند.

دوم اینکه تغییرات در تمام سیستم جهان هستی به هم مرتبط هستن یا : یک تغییر کوچک در یک جای این کرۀ خاکی ، می‌تونه تأثیرات باور نکردنی بر کل سیستم بشری داشته باشه که به این می‌گیم : اصل اثر پروانه‌ای.

یکی از راههای کاهش نیاز به پیش‌بینی ، دگرگون کردن مفهوم تغییر و کنترل از طریق تدوین قوانین و استانداردهای عملکرد افراد در مواجهه با محیط تصمیم‌گیریه. این استانداردها ، انتظارات شما رو در مورد رفتار و نحوۀ عملکرد خودتون و بقیۀ کسایی که در یک فرآیند تصمیم‌گیری ذینفع هستن ، به روشنی بیان می‌کنه. به این قوانین و استانداردها چی می‌گن ؟

حالا با توجه به مطالب گفته شده ، استراتژی شما چیه ؟

نویسندگان :فریدا شهیدی – بهزاد مسلمی (moslemi.civil@gmail.com)

منبع : مدیران ایران

این مطلب چه میزان برای شما مفید بود؟

میانگین امتیاز 5 / 5. تعداد نظرات: 3

آموزش پیشنهادی

دوره جامع هوش مصنوعی برای مدیران

قیمت اصلی: 14,000,000 تومان بود.قیمت فعلی: 7,700,000 تومان.

آموزش پیشنهادی

ارتش تک نفره با هوش مصنوعی

قیمت اصلی: 4,900,000 تومان بود.قیمت فعلی: 1,290,000 تومان.

مقالات پیشنهادی

دیدگاهی در مورد “استراتژی به زبان ساده

  1. وحید آجورلو گفت:

    سلام بر دوستان
    با این توضیحات، من فکر میکنم اینجا استراتژی خلق نمی‌شود، بلکه تاکتیک‌های گوناگون تحقق استراتژی بررسی می‌شوند. استراتژی روش اجرای یک دستور کار نیست، بلکه انتخاب خود دستور کار (به عنوان یکی از گزینه‌ها) است. برای مثال، اینکه به عروسی برویم یا خیر، چند نفر برویم، کادو ببریم و … میتوانند اهداف استراتژیک باشند نه شیوه رسیدن به آنجا.

  2. انصار گفت:

    اگه شرایط خیلی سخته، میتونن عذرخواهی کنن و نرن
    اگه نمیشه و زشته و حتما باید رفت:
    ۱- آقا اون روز ظهر به بعد مرخصی بگیرن، که قبل از ترافیک، بتونن مسیر اتوبان رو با ماشین شخصی بپیماین
    ۲- خانم رانندگی بلده و عروسی آشنا دعوت شدن، پس بچه ها رو برمیدارن و راه میفتن سمت کرج، اونجا هم فامیل هستن که ایشون رو تحویل بگیرن و ضایع نباشه اینا! آقا هم کت شلوار رو میبره محل کار، همونجا بعد از اتمام کار، تو یکی از اتاق های شرکت (اگه دوربین داشتن تو سرویس بهداشتی(امیدوارم اینجا دیگه دوربین نباشه) ) لباس رو عوض می کنه و خیلی شیک و مجلسی با مترو میره ملحق میشه. خانم هم زودتر تشریف بردن و بحث رودربایستی و زشته! و اینا حل میشه.

  3. حسن گنجی گفت:

    سلام ، خدا قوت،انگیزه و ذوق و شوق مشکل را حل می کند،

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

4 × 3 =

 

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.