ایران تا ۳۰ سال دیگر به کشور ارواح تبدیل میشود
یک اندیشکده آمریکایی نسبت به عواقب فاجعهآمیز بحران قریبالوقوع زیستمحیطی و تغییرات آب و هوایی ایران هشدار داد و مدعی شد که هزینههای معضلات زیستمحیطی و تغییرات آب و هوایی برای نظام اقتصادی ایران، مهلکتر از دشمنان این کشور است.
به گزارش اشراف، اندیشکده صلح ایالات متحده آمریکا در مقالهای به قلم دیوید میشل، سرپرست برنامه امنیت زیستمحیطی در اندیشکده مرکز استیمسون به بررسی معضلات زیستمحیطی و تغییرات جوی و آب و هوایی ایران پرداخته و با اشاره به هزینههای تحمیلشده از سوی این معضلات بر نظام اقتصادی کشور، تأکید میکند که در حال حاضر خطری که از جانب بحران قریبالوقوع زیستمحیطی و آب و هوایی ایران احساس میشود، به مراتب بیش از خطر دشمنان خارجی و منازعات سیاسی داخلی است.
ایران تا ۳۰ سال دیگر به کشور ارواح تبدیل میشود ■
ایران اکنون با چالشهای زیستمحیطی فزایندهای مواجه است که در حال حاضر برای ثبات این کشور در بلندمدت بسیار خطرناکتر از تهدید دشمنان خارجی یا منازعات سیاسی داخلی محسوب میشوند. طبق گزارش «سازمان جنگلها، مراتع، و آبخیزداری ایران» که در اواسط سال ۲۰۱۳ منتشر شده بود، بیش از دو سوم خاک ایران -در حدود ۱۱۸ میلیون هکتار- به سرعت در حال تبدیل شدن به بیابان است. «عیسی کلانتری»، مشاور رئیسجمهور وقت در گفتوگویی با «قانون» هشدار داده بود که «مشکل اصلیای که ما را تهدید میکند و از اسرائیل، و آمریکا و دعواهای سیاسی و… خطرناکتر است… این است که فلات ایران دارد غیرقابل سکونت میشود… اگر وضعیت اصلاح نشود، ایران ۳۰ سال دیگر کشور ارواح میشود.» وی در این مصاحبه به شرح آینده هشدارآمیز دریاچههای خشکشده و سفرههای خالی آبهای زیرزمینی میپردازد، که احتمالاً میلیونها ایرانی را وادار به ترک محل سکونت خود خواهد کرد. طبق شاخص عملکرد زیستمحیطی سال ۲۰۱۲ که از سوی دانشگاههای یِیل و کلمبیا انجام شده و ۲۲ فاکتور محیطی چون منابع آب، آلودگی هوا، تنوع زیستی، و تغییرات آبوهوایی را مورد بررسی قرار داده بود، ایران از میان ۱۳۲ کشور مورد مطالعه، در جایگاه ۱۱۴ ام قرار گرفت.
■ ذخایر آب ۱۲ استان ایران، در ۵۰ سال آینده به پایان خواهد رسید ■
– آب
منابع آب شیرین ایران تحتفشار برداشتهای غیرقابل تحملی قرار دارند. ۹۰ درصد خاک ایران را -که منطقهای اندکی کوچکتر از ایالت آلاسکا [در آمریکا] را دربرمیگیرد- سرزمینهای خشک یا نیمه خشک تشکیل میدهند و تقریباً دو سوم حجم بارندگی کشور پیش از آنکه بتواند رودها را پر آب کند، تبخیر میشود. در نتیجه، ایران بیش از نیمی از آب مورد نیاز خود را با برداشت از آبخوانها تأمین میکند، و مصرف عمومی به سرعت در حال تحلیل بردن منابع زیرزمینی است. با نرخ کنونی مصرف بیرویه آب در ایران، ۱۲ استان از ۳۱ استان این کشور، ظرف ۵۰ سال آینده ذخایر آبی خود را به پایان خواهند رساند.
سیاستهای اقتصادی ایران بر وخامت این مشکل افزودهاند. بهرهبرداری از آبهای زیرزمینی برای مالکان چاهها آزاد است و به علت وجود یارانههای دولتی، مصرفکنندگان تنها بخشی از هزینههای واقعی مصرف انرژی لازم برای پمپاژ آب به سطح را میپردازند. سالانه ۴ میلیارد مترمکعب از آبهای زیرزمینی غیرقابل بازگشت ایران، به سطح زمین پمپاژ میشوند.
■ بزرگترین دریاچه خاورمیانه، ۶۰ درصد آب خود را از دست داده است ■
آبهای سطحی ایران نیز با مشکل مشابهی مواجهاند. غالب رودخانههای ایران به لحاظ آبشناختی خشک شده یا در حال خشک شدن هستند، به این معنا که منابع تجدیدپذیر آبرسانی این رودخانهها هماینک نیز به پایان رسیده است. در نتیجه، این آبهای سطحی، ظرفیت مازاد اندکی برای تأمین تقاضای جمعیت رو به رشد ایران در سالهای خشک آینده دارند که به تناوب تکرار میشوند -دورههایی که میزان بارش زیر حد میانگین است. مصرف نادرست آب در نزدیکی سرچشمهها، بر امکان تأمین نیازهای آبی نواحی دوردستتر تأثیر نامطلوبی میگذارد. برای مثال در شمال غربی ایران، احداث سدها (مانند کارون ۳)، سیستم نادرست آبیاری، و خشکسالی منجر به کاهش حجم ۱۳ رودی شده است که دریاچه ارومیه را سیراب میکردند، و اکنون این دریاچه، که بزرگترین دریاچه خاورمیانه محسوب میشود بیش از ۶۰ درصد حجم خود را نسبت به سال ۱۹۹۵ از دست داده است. در منطقه جنوب غرب نیز دریاچه بختگان که زمانی دومین دریاچه بزرگ ایران بود، تحت تأثیر توأمان خشکسالیهای طولانیمدت و احداث سد بر روی رود کر، اکنون کاملاً خشک شده است.
■ امنیت غذایی ایران در خطر است ■
– خطر کشاورزی
مشکلات آبی ایران در حال آسیب زدن به اقتصاد ملی این کشور است. ۱۰ درصد تولید ناخالص داخلی ایران حاصل فعالیت بخش کشاورزی است که نزدیک به یک چهارم نیروی کار ایران را نیز در استخدام خود دارد. به علاوه فعالیت این بخش، از امنیت غذایی ملی نیز پشتیبانی میکند؛ فاکتوری که به سبب آرمان انقلاب ۱۹۷۹، برای دفاع از حق «مستضعفان»، اکنون از اولویت بالایی در سیاستهای داخلی برخوردار است. در حقیقت نیز تهران با راهبردی دوگانه برای پیشبرد خودکفایی در تولید محصولات اساسی از طریق افزایش همزمان عرضه و تقاضا، اقدام به اختصاص یارانهای مساوی به تولیدکننده و مصرفکننده کرده است.
با این حال، اکنون امنیت غذایی ایران در خطر است، زیرا بخش کشاورزی با اختصاص ۹۲ درصد از کل مصرف آب کشور به خود، تنها در حدود ۶۶ درصد نیاز غذایی ۷۹ میلیون نفر جمعیت ایران را تولید میکند. تهران ناچار از وارد کردن ۳۷ درصد باقیمانده است؛ و تشدید «تنش آب» خطر کاهش بیشتر توان تولید بخش کشاورزی را هشدار میدهد، که به نوبه خود منجر به افزایش هزینه واردات و وخیمتر کردن فشارهای مالی خواهد شد. در حقیقت، نیازهای بخش کشاورزی، اکنون حتی در حال صدمه زدن به امنیت غذایی کشور است. برای مثال خاک برخی مناطق، چون دشت مرکزی کاشان، به سبب برداشت بیش از اندازه از آبهای زیرزمینی که منجر به تحلیل رفتن سفرههای آب شده است، به شورهزاری بدل شده و امکان کشاورزی در این مناطق کاملاً از بین رفته است.
■ تنش آب، منجر به ایجاد درگیریهای داخلی و خارجی شده است ■
– انتخابی دشوار
رقابت برای دستیابی به منابع محدود آب از همین حالا نیز منجر به بالا گرفتن تنشها و درگیریها، چه در داخل ایران و چه در مناطق مرزی و در مقابله با همسایگان این کشور شده است. در اوایل سال ۲۰۱۳، کشاورزان اصفهانی پمپی را که آب رودخانه محلی اصفهان [زایندهرود] را به شهر یزد در فاصله ۱۸۵ مایلی [۳۰۰ کیلومتری] میفرستاد، تخریب کردند. این مسئله در ادامه منجر به یک هفته تظاهرات و کمبود و جیرهبندی آب در یزد شد. در سال ۲۰۱۱، مرزبانان ایرانی پس از عبور از مرز افغانستان و تلاش برای باز کردن یک کانال آب ۱۸ مایلی [۳۰ کیلومتری] از رود هلمند به ایران، با نیروهای افغان درگیر شدند. در دهه ۱۹۸۰، جرقه طولانیترین جنگ تاریخ مدرن خاورمیانه، بر سر دو ادعای رقیب در خصوص کنترل آبراهه راهبردی شطالعرب [اروند رود]، میان ایران و عراق، روشن شد.
افزایش فشارها بر منابع آبی ایران، انتخاب دشواری را در میان مصارف مختلف رقیب تعریف میکند. در حوضه کرخه، مدیریت منابع آبی باید تصمیم بگیرد که با کاهش جریان آب رودخانه چه کند -آیا این آب را در سد کرخه نگه داشته تا بتواند از آن برای تولید برق استفاده کند یا اینکه مسیر آب به نواحی پاییندست را باز کند تا بتواند منطقهای را که به عنوان سبد غذایی ایران شناخته میشود، آبیاری کند.
■ سه شهر از ۵ شهر آلوده جهان متعلق به ایران است ■
– آلودگی
ایران با خطرات زیستمحیطی جدی دیگری نیز مواجه است. طبق گفته «سازمان بهداشت جهانی»، سه شهر از پنج شهر نخست در فهرست آلودهترین شهرهای جهان -اهواز، کرمانشاه، و سنندج- در ایران قرار دارند که میزان آلودگی هوا در این شهرها از چهار تا هفت برابر سطح قابل قبول سازمان بهداشت جهانی برآورد شده است. ایران به سبب کیفیت نامطلوب هوا در سرتاسر کشور، از میان ۹۱ کشور مورد بررسی، در جایگاه ۸۶ ام قرار گرفته است. آلایندههای هوا، تنها در تهران منجر به مرگ سالانه بیش از ۵، ۵۰۰ نفر بر اثر بیماریهای قلبی و عروقی، و تنفسی میشوند.
■ تغییرات زیستمحیطی تا سال ۲۰۵۰، ۳۰ درصد از حجم محصول غلات ایران را کاهش خواهد داد ■
از سویی انتظار میرود که روند تغییرات آبوهوای جهانی نیز بر عمق معضلات زیستمحیطی ایران بیفزاید. به گفته «سازمان حفاظت از محیطزیست» ایران، تغییرات دما و میزان بارشها، امکان برخورداری از آب پاک، به ویژه در مناطق روستایی را کاهش خواهد داد و این نیز به نوبه خود منجر به گسترش بیماریهای انتقالی از راه آب خواهد شد. دمای بالاتر و حجم پایینتر بارندگی میتواند تا سال ۲۰۵۰، تا ۳۰ درصد از محصول غلات بکاهد. طبق تحلیلی که از سوی هلند منتشر شده است، تغییرات آبوهوا میتواند تا سالهای ۲۰۵۰-۲۰۴۰، ۱۵ تا ۱۹ درصد از مجموع منابع آبهای تجدیدشونده ایران را کاهش دهد؛ و در آن زمان، میزان نیاز سالانه آب ایران، بیش از ۴۰ درصد فراتر از حجم منابع تجدیدشونده آب این کشور خواهد بود.
■ هزینه تحریمها ۴/۱ و هزینه تخریب محیطزیست ۵ تا ۱۰% تولید ناخالص داخلی بوده است ■
– هزینهها
میزان خسارات -ناشی از تنش آب، بیابانزایی، و آلودگی- میتواند در بلندمدت منجر به ایجاد مشکلات تضعیفکنندهای برای اقتصاد کشور شود. طبق برآورد «بانک جهانی»، هزینه سالانه تخریب محیطزیست در ایران، هماینک نیز به میزان هولناک ۵ تا ۱۰ درصد تولید ناخالص داخلی رسیده است. در مقایسه، به گفته «اداره حسابرسی دولت آمریکا،» تحریمهای طاقتفرسای واشنگتن و جامعه بینالمللی، در سال ۲۰۱۲ تنها توانستند ۴/۱ درصد از تولید ناخالص داخلی ایران را کاهش دهند. و با گذشت زمان، این منابع ارزشمند بیشتر تحلیل رفته، حاصلخیزی بیشتر کاهش یافته، و سلامت عمومی بیش از پیش آسیب خواهد دید.
■ یک سوم منابع آب شهرهای ایران، از طریق نشتی لولهها به هدر میرود ■
سوء مدیریت نیز سهم بسزایی در مشکلات زیستمحیطی ایران دارد. شهرهای ایران یک سوم منابع آب خود را از طریق نشتی لولههای آب از دست میدهند. سیستم آبیاری این کشور نیز ناکارآمد بوده و از بازدهی بسیار پایینی برخوردار است. بیش از نیمی از حجم آب منابع تجدیدشونده ایران که در بخش کشاورزی مصرف میشود، به هدر میرود. ایران برای عبور از چالشهای زیستمحیطی، به تنظیم مجدد سیاستها و منابع خود نیاز دارد. به گفته کارشناسان، هزینه فناوریهای جدید، بکارگیری شیوههای صرفهجویی، و دیگر اقداماتی که میتواند تأمین آب مورد نیاز ایران در سال ۲۰۵۰ را امکانپذیر سازد، حداکثر به ۳ میلیارد دلار در سال خواهد رسید.
■ توزیع هدفمند یارانهها، مصرفکنندگان را به تغییر مطلوب شیوههای مصرف خود وادار میکند ■
ایران اخیراً گامهای مثبت مهمی در جهت رفع این مشکلات برداشته است. طرح توزیع هدفمند یارانهها که از سال ۲۰۱۰ آغاز شد، به تدریج مصرفکنندگان را وادار به پرداخت هزینههای واقعی آبرسانی کرده، و انگیزه آنان را برای صرفهجویی در مصرف، و افزایش بازده شیوههای مصرف خود سوق خواهد داد. قرار بود درآمدهای ذخیرهشده حاصل از کاهش یارانههای انرژی، صرف پشتیبانی از طرحهایی برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای و آلودگی هوا شود. اما اصلاح توزیع یارانهها، پس از مرحله اول متوقف شد؛ و به علاوه به نظر نمیرسد که این اصلاحات در راستای مواجه با چالشهای زیستمحیطی طراحی شده یا مؤثر بوده باشند. بحران قریبالوقوع زیستمحیطی ایران به انقلابی فراگیر در سیاستگذاریهای ملی نیاز دارد.
منبع: وبسایت اشراف
این مطلب چه میزان برای شما مفید بود؟
میانگین امتیاز 1 / 5. تعداد نظرات: 1
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
شانس زندگی دوباره
شانس زندگی در آینده دور با علم وجود دارد آنهم در واقعیت نه در یک فیلم علمی تخیلی
علمی هست به نام Cryonics از اوایل دهه شصد میلادی آغاز شده است .
پیش بینی اندیشکده شورای آتلانتیک برای ۲۰۲۲؛ از جنگ با روسیه تا توافق با ایران
پیش بینی اندیشکده شورای آتلانتیک برای ۲۰۲۲ ، به 20 مورد اشاره کرده است که با بیان میزان احتمال بیان کرده است . مطالعه این پیش بینی برای مدیران و اندیشمندانی که علاقمند به رصد اتفاقها و سناریوهای آینده هستند بسیار می تواند مفید باشد .
آیا برای یک ایران پیر آمادهاید؟
انعطاف پذیری شرکت برای جهان بعد از پاندمیک
وبینار بایدها و نبایدهای سرمایه گذاران و مدیران در سال ۹۹
۱۰ ترند راهبردی فناوری در سال ۲۰۱۹ به انتخاب گارتنر
2 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش میشوند.
اگر مسولین بجای کل کل باهم به فکر مردم و کشور باشند ان شالله کار کار به اینجا نمی رسد
چند سال است که مطالبی از این دست در فضای رسانه ای و شبکه های اجتماعی مطرح شده است. چشم انداز زیست محیطی و تغییرات اقلیمی یکی از مهم ترین شاخص های آینده پژوهشی است. به نوعی در بین صاحب نظران اجتماعی در مورد این چشم انداز نگران کننده اجماعی مشاهده می شود. آگاهی از تهدیدهای ناشی از تغییرات اقلیمی هشدری جدی است که اساساً می باید به اتخاذ تدابیر استراتژیک در این ارتباط بیانجامد. ظاهراً ابعاد موضوع بسیار گسترده است و قسمت عمده تغییرات پیش رو ، خارج از کنترل است. اما آنچه در این میان مهم است، تلاش برای مدیریت ابعاد قابل کنترل آن است. اما حقیقت تلخ آن است که در فضای چالش های اقتصادی و سیاسی موجود، نشانی از رویکرد و برنامه ریزی های استراتژیک در ارتباط با موضوع در کشور مشاهده نمی شود. در واقع نیز ساختار سیاسی و نهادهای قدرت در کشور ما نشان داده است که از قابلیت چندانی برای مدیریت معضلات کنونی زیست محیطی برخوردار نیست ، چه رسد به برنامه ریزی های راهبردی برای مقابله با چنین سونامی ای از خشکسالی. نهادهای قدرت در کشور با رویکردهای مدیریتی خود هم اکنون نیز قادر به تامین معاش جامعه نیستند. این موضوع مرا به یاد دیالوگی می اندازد که سالها قبل شنیدم. گویا زلزله ای رخ داده بود و آثار مخربی بر جای گذاشته بود. دوستی به طنز گفت ” لابد می خواهید بگویید که زلزله را مجکوم می کنیم!” و پاسخی که گرفت این بود:” خیر ! زلزله را محکوم نمی کنیم، سیل و توفان را محکوم نمی کنیم! خشم طبیعت را محکوم نمی کنیم ! بلکه مناسبات و شرایطی را محکوم می کنیم که می داند که این کشور سیل دارد، زلزله دارد و…اما تدابیر مناسب و اثربخشی را برای مدیریت این شرایط جوی و اقلیمی و کنترل پیامدهای ناگوار و ویرانگر آن و یاری به آسیب دیدگان آن تدارک نمی بیند.” نگاهی کوتاه به منابع عملاً ناچیزی که برای اموری چون محیط زیست، حوادث غیر مترقبه و امثالهم در برابر امور به اصطلاح فرهنگی و تبلیغات ایدئولوژیک و… تخصیص می یابد، به روشنی نشان می دهد که این امور از چه رتبه و اهمیت پایینی در ساختار سیاسی و نهادهای حکومتی ما برخوردار است. اکنون نیز می توان گفت خشکسالی را محکوم نمی کنیم، اما بی تردید می توان مناسبات سودورزانه حاکم بر سیستم اقتصادی جهان را برای ایجاد گسست دراکوسیستم های کره زمین و تغییرات اقلیمی چون تخریب لایه اوزون،نابودی جنگل ها ، آلودگی منابع آب و خاک، هوا و… محکوم نمود. در عین حال می توان حکومت هایی را که بخاطر فساد مالی و اداری گسترده در آنها دهها هزار میلیارد مورد سوء استفاده و اختلاس قرار می گیرد اما برای تامین و بهبود شرایط حداقلی زیستی ومعیشتی مردم هیچگونه تدابیر اثربخشی اتخاذ نمی شود، محکوم نمود. مدتهاست در محافل مدیریتی مطالبی در مورد نگرانی از آینده شرایط اقلیمی کشور مطرح می شود . اما تصمیم گیران کشور کدام منابع را به موضوع تخصیص داده اند؟ کدام اهمیت را به موضوع می دهند؟ دغدغه قدرت ،منافع و تمامیت خواهی مانع از آن است که به جامعه ، آینده آن ، شرایط زیست اجتماعی و معیشتی، محیط زیست و شزایط اقلیمی و هر چیز غیر سودورزانه دیگر بهای لازم داده شود. آری در جوامع غیر دمکراتیک نه تنها اموری چون هنر و موسیقی، ورزش، مذهب به عنوان یک امر شخصی و وجدانی، پوشش، فعالیت های صنفی و…سیاسی است، بلکه مسائلی چون محیط زیست و شرایط اقلیمی و…نیز سیاسی خواهند بود.