برای ما هم نان تازه بگیر! – داستان موفقیت

یکی از چیزهایی که کارآفرینان و صاحب کسب و کار از ما می خواهند معرفی نیروی خوب و حرفه ایست. یعنی در کشوری که هنوز جوان است و نرخ بیکاری آن بالا است و اشتغال یکی از مهمترین مشکلات آن آنست نیروی کار خوب کمیاب است!

از آن طرف هر روز دهها ایمیل یا پیام تلگرامی از جوانان تحصیل کرده ای داریم که حتی نمی توانند خودشان بگویند برای چه کاری مناسب هستند، چون هرگز خودشان را نشناخته اند و برای حضور در دنیای کسب و کار آماده نکرده اند.

از سوی دیگر،موج کارآفرینی هم باعث شده خیلی ها دلشان بخواهند کارآفرین شوند.

چند تا کلاس کارافرینی می رونداما یک ایده ی ناب که آنها را بیل گیتس یا استیو جابز کند پیدا نمی کنند.

سرخورده می شوند. منتظر ایده های خیلی بزرگند. حاضر نیستند برای ایده های کوچک از جان, دل مایه بگذارند و اگر ایده ای را شروع کنند بعد از مدتی از اینکه نتوانسته ایند میلیاردر شوند دلسرد می شوند و رهایش می کنند…

متاسفانه کلاسهای کارآفرینی ما هم به همان سبک معیوب سیستم دانشگاهی پیش رفت همانطور که  کلاسهای MBA و mini MBA و امثالهم بدون حرفه ای و کاربردی شدن باز در روند نا سالم گسترش پیدا کرد.

عجیب است که این میان همه نا راضی اند. جامعه، مردم، صاحبان کسب و کار، جوانان، خانواده ها و…

تنها کسانی  که این میان سود کرده است کسب وکارهایی هستند که به این آتش دامن می زنند. کلاسهای کنکور، انواع و اقسام کلاسهای بازاری که بدون دغدغه ی آموزشی و فقط با انگیزه ی کسب سود برای خودشان فعالیت می کنند.ولی باتوان تبلیغاتی گسترده ای که دارند هنوز می توانند کسانی که یکبار در نوجوانی تا کنکور در دام آنها افتاده بودند را متقاعد کنند در ادامه ی راه هم با آنها همراه شوند.

بدون کوچکترین نگرانی از آنچه انجام می دهند برای کلاسهای کنکور کارشناسی ارشد و دکتری، تست زدن و گرفتن مدرک های رنگارنگ تبلیغات می کنند.و باز همان جوانی که رشته ی کارشناسی اش را  انتخاب نکرده بود و از دانشگاه بدون کوچکترین دانش و مهارتی فارغ التحصیل شده است را جذب می کنند تا در رشته ی ای دیگر که باز نمی داند چیست ادامه دهد.

هیچ مدرکی نمی تواند باعث موفقیت کسی بشود.

هیچ کلاسی نمی تواند باعث شود کسی یک حرفه ای شود.

مگر اینکه خودش واقعا بخواهد و حاضر باشد بهای این خواستن را بپردازد.

من بعد از سالها تدریس و مشاوره  حالا دیگر باور دارم  که موفق  شدن یک روحیه است و یک حال درونی.

اگر نباشد هیچ کلاس و کارگاهی نمی تواند معجزه ای کند.

کسی که واقعا موفقیت را می خواهد بهایش را می پردازد و برای پرداختن این بها با روح و جان آماده است…

احتیاج به هیچ بستر آماده ای هم نیست.

در همین ایران ما با تمام کاستی ها و مسائلی که هست.

در همین فضایی که رانت هست، پارتی بازی هست. بدون پول نمی شود کاری کرد…

در همین فضا آنهایی که خودشان و خدایشان را واقعا باور دارند می توانند حتی بدون امکانات اولیه شروع کنند و رشد کنند.

داستان واقعی زیر نمونه ای از هزاران نمونه ی واقعی است…

«فقط با ماهیانه ۱۵ هزار تومان هرروز صبح نان تازه بخورید.»این آگهی به همراه یک شماره تلفن در سرتاسر خیابان جردن پخش شده است.
شماره را که می گیرم، مردی گوشی تلفن را بر می دارد.
وقتی می گویم بابت آگهی نان تماس گرفته ام،
می گوید: «آدرستان را بدهید. تا از فردا صبح نان تازه بخورید.»صدایش جوان است و لهجه شهرستانی دارد.
وقتی می گویم: «چطور این فکر به ذهنت رسید؟»
کل زندگی اش را یک باره روی دایره می ریزد. «من توی همین کوچه… داخل یکی از ساختمان ها سرایدار هستم. اینجا بالای شهر است.
آدم های بالای شهر تنبلند.
یعنی اگر تنبل هم نباشند هیچ وقت خوششان نمی آید در صف نانوایی بایستند.

یک همسایه داریم که همیشه به من پول می دهد و می گوید: «صبح زود که بلند می شوی برای ما هم نان تازه بگیر.»
من هم این کار را انجام می دهم.

یعنی خیلی وقت است که این کار را می کنم.
نان دانه ای ۱۰۰ تومان است ولی خانم… هر روز به من ۲۰۰ تومان می دهد.
کلی هم تشکر می کند.

کم کم همسایه ها فهمیدند و آنها هم اضافه شدند.
فهمیدم اگر این طرح را بریزم همه استقبال می کنند.

من حساب کردم و دیدم اگر هر خانواده روزی سه تا نان هم از من بخواهد جمعش می شود ۹۰۰۰ تومان.
اما اینجا برای این آدم های پولدار که ۱۵۰۰۰ تومان پولی نیست.
بقیه اش هم می شود حق الزحمه من.»

هنوز یک ماه نیست که تراکت هایش را پخش کرده، اما می گوید: «کلی مشتری پیدا کرده ام. دیگر شب ها با نانوا هماهنگ می کنم که برای فردا صبح چقدر نان می خواهم و نانوا، نان ها را رأس ساعت هفت برایم آماده می کند.»

می خندد و می گوید: «می خواهم پولدار شوم و یک ماشین بخرم که با آن نان ها را پخش کنم. الان با دوچرخه نان ها را پخش می کنم.»

این داستان تخیلی نیست . داستان واقعی یک وب سایت است که تو کشور خودمون ایجاد شده و تا به حال موفق عمل کرده است . اگر به همین روند پیش برود خیلی زود می تواند موفقیت بیشتری راهم تجربه کند.

آدرس این سایت http://www.nantazeh.ir است . خواستید شما هم بهش سری بزنید .

خوشحال می شوم که درمورد موفقیت های شما دوستان هم بنویسم داستان موفقیتتان را برای ما بفرستید .

نویسنده : ندا مفاخری |مدیران ایران www.modiriran.ir