بررسی شکاف نسل ها
نخستین بار اصطلاح شکاف نسلها در دهه۶۰ در کشورهای غربی مطرح شد که به نحوی اختلافات فرهنگی میان فرزندان و والدینشان را تشریح میکرد. به تعبیر روبرت نیزبت در جامعه جدید تأکید بر ارزشهای فردگرایانه از یکسو باعث پیشرفت جامعه، و از سوی دیگر تبعاتی مثل انواع انحرافات اجتماعی را دربردارد. این در حالی است که طی سالهای اخیر تفاوت قابل توجهی میان ارزشهای جوانان با والدینشان مشاهده میشود. صاحبنظران از ابعاد مختلف روانشناسی، جامعهشناسی، علوم تربیتی و سایر علوم مرتبط که این پدیده میتوانسته در آن حوزه قرار گیرد به تبیین و تحلیل این امر پرداختهاندو هم چنین در دهه های اخیر موج مدرنیزاسیون که به همراه خود آموزش همگانی، گسترش رسانههای جمعی و بسیاری موارد دیگر را به همراه آورد، موجب افزایش دانستنیها و آگاهیهای عمومی نسل جدید شد، و حوزه ارتباطات انسانی و اجتماعی آنها را وسیعتر نمود.
طبیعیترین نتیجه این فرایند این بود که نسل جدید، نسلی شد که اولاً بسیار باشتاب اجتماعی میگردید، و ثانیاً در راه اجتماعی شدن، تنها منبع ارزشگذار او دیگر خانواده و سنّت حاکم بر خانواده نبود. زیستجهان متفاوت نسل نو یا به تعبیر مانهایم تجربیات دیگرگون آنان، که به سبب تحولات صنعتی و سپس اجتماعی- فرهنگی به وجود آمد، بین جهانبینی نسل جدید و نسل قدیم شکاف انداخت. و از این مهمتر، امکان ظهور و بروز این شکاف را در زبان و رفتار گروه جدید، فراهم ساخت در این تحقیق قصد بررسی شکاف نسل ها با توجه به دو مقاله ” شکاف نسلی در رویکرد های کلان جامعه شناختی” نوشته دکتر مریم قاضی نژاد و به راهنمایی دکتر محمد توکل و هم چنینی ” شکاف نسلی یا گسست فرهنگی ” نوشته دکتر سعید معید فر را داریم .
تعاریف
۱-۱- تعریف مقاله اصلی ” شکاف نسلی در رویکرد های کلان جامعه شناختی : بررسی و نقد رهیافت های نسل تاریخی و تضاد با تاکید بر نظرات مانهایم و بوردیو”
” شکاف نسلی مفهومی است که اختلاف فاحش روانی ، اجتماعی و فرهنگی و تفاوت معنا دار در بینش و آگاهی ، باور ها ، تصورات ، انتظارات ، جهت گیری های ارزشی و الگوهای رفتاری میان دو نسل همزمان در یک جامعه را مورد توجه قرار می دهد. ” ( توکل و قاضی نژاد ، ۱۳۸۵ :۸۶ )
• تعریف کارل مانهایم : یک نسل حقیقی و تبلور یک آگاهی نسلی متمایز نتیجه حوادث تاریخی عظیمی است که افراد در حدود ۲۵-۱۷ سالگی خود در داخل حوزه جغرافیایی واحدی ، به طور مشترک آن را تجربه می کنند.
• تعریف پیر بوردیو : نسل را به عنوان یک ساخته اجتماعی و حاصل تضاد ب سر منابع اقتصادی و فرهنگی در داخل یک میدان معین می داند.
۲-۱- تعریف مقاله دوم ” شکاف نسلی یا گسست فرهنگی- بررسی شکاف نسلی در ایران”
” شکاف نسلی وجود وجوه نازل تر اختلاف میان نسل هاست. در این مقاله به نقل از فرهنگ آکسفور شکاف نسلی این چنین تعریف شده :
“شکاف نسلی به عنوان اختلافی در نگرش یا رفتار جوانان و افراد سالمند تر تعریف شده است که موجب عدم فهم متقابل آنان از یکدیگر می شود.”
( معید فر ، ۱۳۸۳ : ۵۶ )
۲- مبانی نظری
۱-۲- مبانی نظری در مقاله اصلی
در مقاله هدف اصلی فهم این مسئله است که اساسا کدام شرایط اجتماعی و تاریخی به چه ساز و کارهایی موجب ظهور نسل مجزا و جدایی و تعارض عینی و ذهنی بین نسل های مختلف یک می گردد و راه حل های ساختاری کاهش چنین شکاف ها و تعارضاتی به سطح طبیعی . حداقلی آن کدام است، از رجوع به رویکردهای خرد و تحلیل روان شناختی در زمینه تعارضات نسلی صرف نظر کرده و صرفا به سراغ مهم ترین رهیافت های کلان ساختاری و تاریخی در ادبیات نسل ها پرداخته است . ( توکل و قاضی نژاد، ۱۳۸۵ : ۹۸ )
این رهیافت ، شکاف نسل ها را نتیجه اجتناب ناپذیر تجارب ویژه ی نسل های مختلف تاریخی می داند.
و در همین راستا به بررسی نظریات کارل مانهایم و نظریه نسل تاریخی ارز یک سو و از سوی دیگر پیر بوردیو و نظریه تضاد نسلی پرداخته شده است.
الف – رهیافت نسل تاریخی و مانهایم به عنوان بانی نظریه نسل تاریخی
این نظریه اولین بار توسط مانهایم فرمول بندی و تنظیم شد. در این دیدگاه ظهور یک نسل حقیقی و تبلور یک آگاهی نسلی متمایز نتیجه حوادث تاریخی عظیمی است که افراد در حدود ۲۵-۱۷ سالگی خود در داخل حوزه جغرافیایی واحدی ، به طور مشترک آن را تجربه می کنند. ( توکل و قاضی نژراد ، ۱۳۸۵ : ۹۸ )
رهیافت ماهایم ، تحلیلی تاریخی و ذهنی با تاکید بر روی تجارب ویژه ، آگاهی و ذهنیت نسلی است.
مفروضات نظری اساسی مانهایم مبنی بر این تجربه که تجارب دوره زندگی به ویژه دوره اصلی جامعه پذیری ان نسل بر گرایشات ذهنی یک نسل در طول حیات آنها تاثیری قاطع دارد، چارچوب مفهومی قدرتمندی برای پیش بینی گرایشات فرهنگی نسله فراهم می سازد. ( همان : ۱۰۰)
رهیافت مانهایم به طور کلی دارای ویژگی های ذیل می باشد:
• تاریخ مشترک نسل
• تجارب اجتماعی مشترک
• دیدگاه و ایدئولوژی متمایز نسل
• تاثیر ایدئولوژی و ذهنیت نسلی بر آمده از تجارب فوق بر روی گرایشات و رفتارهای نسل و تفسیر حوادث بعدی بر اساس دیدگاه نسلی.تدوام دون نسلی
• تمایز نسل جامعه شناختی از نسل بیولوژیک و جمعیت شناختی ( همان :۱۰۲ )
رمپل در کتاب ” نقش ارزش در جامعه شناسی معرفت مانهایم” عنوان می کند که از نظر مانهایم ، ارزش ها فرآورده های ساختگی (Manufactured) نیستند بلکه هنگامی ارزش ها تولید می شوند که ” واقعیت اجتماعی در حال رشد ، مسائل غیر قابل محاسبه و جدیدی را به جریان های فکر عرضه می کنند” ، در حالی که این جریان ها تدریجی و تکاملی باشتد.
اما در نظر مانهایم ارزش های نسل قبل به طور کامل از بین نمی روند بلکه نسل جدید دست به باز تعریف ارزش ها و افکار و ایدئولوژی های حاکم می زند؛ به عبارت دیگر ارزش ها در رویکرد وی هم متغیری وابسته وهم متغیری مستقل قلمداد می شود، یعنی :
– وابسته به شرایط اجتماعی و تاریخی
– متغیر مستقل : الف- نظام ارزشی مستقر ،پاسخ کانالیزه شده و مشخص افراد و نهاد ها در حیات اجتماعی
ب- پایه ای برای ن.آوری ارزشی بعدی
مانهایم معتقد است کارکرد نسل نوظهور تاریخی ، همین نوآوری ارزشی و فرهنگی و تولید سبک زندگی نو است. ( همان : ۱۰۵ )
پس با توجه به تعریف تبیین نسل تاریخی مشخص کردن دو چیز است :
۱-مکان های جغرافیایی ۲ – حوادث مهم اجتماعی
فرمول بندی مانهایم از نسل های تاریخی ، در واقع عوامل منش جمعی ، حوادث چرخه ی حیات و وقایع اجتماعی – تاریخی را به هم پیوند می زند. مانهایم تاکید دارد که نسل یک موجودیت اجتماعی و نه یک ضرورت بیولوژیکی است. هم چنین نظریه وی حاوی مفهوم دوره زندگی Life course نیز هست.
رمپل معتقد است که از نظر مانهایم ، نسل محل ظهور و محمل انتقال و تدوام جهت گیری های فکری و فرهنگی جدیدی است که در بستر اجتماعی – تاریخی ویژه ای که هر نسل معین در آن رشد کرده ، ریشه دارد. این جهت گیری ها به صورت اهداف و، نیات و راه حل های نو برای مشکلات حیاتی جامعه به صورت تکامل و ظهور یک سبک نسلی ظاهر می شود. ( توکل و قاضی نژاد ، ۱۳۸۵ : ۱۰۱ )
ب- رهیافت تضاد گرا در زمینه تعارض و شکاف نسل ها و نظریه نسلی پیر بوردیو
رهیافت تضاد ساختاری ، منشا اصلی منازعات نسلی ، توزیع نامتوازن منابع قدرت و ثروت و سرمایه های در اختیار نسل ها در عرصه های مختلف اجتماعی است و محوراصلی را تضاد منافع مادی گروه های مختلف نسلی که در جامعه هم زیستی مکانی و زمانی دارند، می دانند که موجب مسایل نسل ها و شکاف ها ی ایدئولوژیک و فرهنگی بین آنها می شود. نظریات بوردیو در سطح کلان مارکسیستی و رویکرد تضاد قرار دارد و چالش نسل ها را ناشی از نظام های سلطه و نابرابری در عرصه های مختلف می داند. وی شکاف نسل در دنیای معاصر راافقی می داند. در این چشم انداز ، نقطه عزیمت در تحلیل تعارضات نسلی ، ساخت اجتماعی عینی بوده و با محور قرار دادن تضاد منافع مادی گروه های مختلف نسلی ، که در جامعه هم زیستی زمانی و مکانی دارند، مسائل نسل ها و شکاف های ایدئولوژیک و فرهنگی بین آنها را ناشی لز تضاد زیر بنایی یاد شده و در تناظر با موقعیت و منافع اجتماعی نسلی در نظر گرفته می شود. ( همان : ۱۰۶ )
به اعتقاد بوردیو ، در شرایط معاصر ، شکاف نسل ها ، شکافی افقی بوده و در عصر ها و میدان های مختلف اجتماعی اعم از نهادی یا غیر نهادی ، رویارویی بین جوانان و افراد مسن عملا حاکی از تعارض بین افرادی به مواضع گوناگون قدرت و ثروت است. از نظر بوردیو ، جوان و پیر نه یکی امر عینی و واقعی ، بلکه یک ساختار اجتماعی هستند که در نتیجه ی مبارزه میان پیر و جوان درمیدان های مختلف به وجود می آیند . ( همان :۱۰۷ )
بوردیو بر توزیع امکانات و منابع و موقعیت نابرابر نسل های مختلف از نظر برخورداری یا محرومیت از امکانات و فرصت های موجود اقتصادی ، اجتماعی ف سیاسی ، فرهنگی در عرصه های مختلف در ریشه یابی شکاف نسلی تاکید دارد.
بوردیو به جای تبیین شکاف نسلها با معیار های ذهنی و بر حسب تاثیر جریان ها و حوادث عمده تاریخی بر روی ذهنیت و آگاهی / هویت ویژه نسلی که بر رهیافت مانهایمی مسلط است ، با رویکرد عینی به تبیین تعارضات نسلی بر حسب جایگاه استراتژیک و عصری هر نسل در رابطه با مجموعه ای منابع و نبرد نسل ها برای استفاده انحصاری از منابع مذکور می پردازد. ( همان : ۱۰۸ )
بوردیو مسائل نسل ها را در چارچوب طبقات و نظام های آموزشی بررسی می کندو با توجه به مطالعات خود به نتایج ارزشمندی دست پیدا می کند. وی تبعات این بازتولید امتیازات طبقاتی در نظام آموزشی ِ دموکراتیزه شده رابه طور اجمالی موارد ذیل می داند:
– آموزش ، آگاهی ، نظام مطالبات و شکاف نسلی در امکانات
• موقعیت اجتماعی بنیا ن تعارضات نسلی
• منافع نسلی و تنش های بین نسلی
• تضاد منافع نسلی و تحول اجتماعی
اصطلاحاتی چون ” غیر مسئول بودن موقت جوانان ” ، ” تحول خاموش ” ، ” تورم شرکت کنندگان برای رفتن به دانشگاه ” ” سرمایه های نمادین ” از مفاهیم ارزشمند و پر بار بوردیو در تحلیل های وی می باشد.
۲-۲- مبانی نظری مقاله دوم
دکتر معید فر به نقل از بنگستون ، سه دیدگاه عمده درباره شکاف نسلی یا گسست نسلی را بیان کرده است.:
۱- دیدگاهی که از وجو ” شکاف بزرگ ” حمایت می کند.
۲- دیدگاهی که شکاف بزرگ را توهم دانسته و ان را ناشی از فریب افکار عمومی از سوی رسانه های عمومی می داند.
۳- دیدگاه ” گسست و تفاوت انتخابی ” میان نسلی ها .
مدافعان تفاوت نسلی – و نه شکاف – معتقدند، اساسا انقطاع، شکاف یا بریدگی کامل غیرممکن است; زیرا جامعهپذیری هر نسل جدید در فضای اجتماعی نسل گذشتهاش رخ داده است و نسل جدیدهمواره حامل بخش قابل توجهی از ویژگیهای نسل پیش از خود است.
از سویی دیگر قائلان به شکاف نسلی بر این باورند که فرهنگ جدید، محل اختلاف و حتی متضاد با فرهنگ مسلط بزرگسالان است. از نظر آنها دنیای جدید خالق ارزشها و هنجارهایی بوده است که اساسائ تضاد بین نسلها نشان از قبول همین ارزشهای نو از سوی نسل جدید دارد، که در نهایت نیز به تضاد رفتاری ختم میشود..
هم چنین در این مقاله به نظریات اینگلهارت هم استفاده شده است.
” نگرشهای فردی را میتوان یک شبه تغییر داد، اما به نظر میرسد تغییر در مؤلّفه مرکزی جهانبینی مردم تا حدّ زیادی وقتی رخ میدهد که یک نسل جایگزین نسل دیگر شود. جهانبینیهایی که در جوامع مختلف متداول هستند میتوانند تغییر یابند، اما آنها بهتدریج و بهطورعمده از طریق جایگزینی جمعیت یک نسل به جای نسل دیگر تغییر میکنند.” (اینگلهارت، ۱۳۷۳ : ۴۷۸ )
اینگلهارت در کتاب خود تحت عنوان ” تحول فرهنگی در جامعه پیشرفته صنعتی” در مورد تفاوت سنی نسل ها چهار فرضیه اساسی را مطرح کرده است:
۱- فرضیه چرخه زندگی یا سالخوردگی
۲- فرضیه ی دوره ای ۳ – فرضیه گروه سنی ۴- فرضیه ترکیبی
در جوامع اولیه همه اجزای فرهنگ بخشی از بدنه فرهنگ عمومی به حساب میآمدند، اما پیشرفتهای صنعتی و تغییر بینشها بهسبب تحولات معرفتی، جمعیتی و نسلی، هنجارهای غالب گذشته را به چالش کشید و در اینحال توافقات یا عدم توافقات جمعی و گروهی، نسبت به پدیدههای فرهنگی (فرهنگ عمومی) بسیار تغییر کرد؛ با رویش اشکال جدید، دیگر نمیتوان تمامی اجزای درون جوامع یا میان جوامع را درقالب یک نوع زیستخاص عمومی مقولهبندی نمود.
اینگلهارت این مفهوم رادرقالب تفاوتهای میانفرهنگی توضیح میدهد: ” جهانبینیهای متداول که از یک جامعه به جامعه دیگر تفاوت میکنند، بازتاب تجربههای متفاوت مردمان مختلف هستند. بنابراین تفاوتهای پایدار اما نه غیرقابل تغییری را میان ارزشها، نگرشها و عادات مردمان گوناگون مییابیم. این بدین معناست که افراد و گروههای مختلف مردم درموقعیتهای مشابه واکنش متفاوتی دارند.”( اینگلهارت، ۱۳۷۳: ۴۷۷ )
۳- شواهد آماری
۱-۳- یافته های تحقیق دکتر معید فر
دکتر معید فر از داده های دو طرح ملی ارزش ها و نگرش های ایرانیان در سال ۱۳۷۹ و سال ۱۳۸۲ که در ۲۸ استان کشور انجام شده ، استفاده کرده و در سه حوزه به نتایج زیر رسیده است:
۱- تفاوت یا شکاف نسلی در حوزه ارزش هاو نگرش های دینی
الف- عدم تفاوت میان نسل ها و یا تفاوت نا محسوس : کمترین اختلاف میان جوانان و بزرگسالان ، مربوط به جنبه های اعتقادی و باورهای دینی بوده و داده های امارهای سال ۷۹ و ۸۲ تقریبا مشابه اند.
اعتقاد به روز جزا :
سال ۱۳۷۹ | ۱۳۸۲ | |||||
سن | ۲۹-۱۵ | ۴۹-۳۰ | ۵۰ و + | ۲۹-۱۵ | ۴۹-۳۰ | ۵۰ و + |
مخالف | ۱.۶ | ۲ | ۱.۴ | ۱.۹ | ۲.۲ | ۳.۱ |
مردد | ۳.۲ | ۲.۳ | ۲ | ۳.۴ | ۲.۹ | ۲ |
موافق | ۹۵.۲ | ۹۵.۷ | ۹۶.۶ | ۹۴.۷ | ۹۴.۹ | ۹۵ |
ب- تفاوت میان نسل ها
انجام واجبات دینی:
سال ۱۳۷۹ | ۱۳۸۲ | |||||
سن | ۲۹-۱۵ | ۴۹-۳۰ | ۵۰ و + | ۲۹-۱۵ | ۴۹-۳۰ | ۵۰ و + |
به ندرت | ۸.۵ | ۴.۴ | ۳.۶ | ۱۷.۹ | ۸.۵ | ۵.۴ |
گاهی | ۱۶.۴ | ۹.۱ | ۵.۶ | ۲۱.۶ | ۱۵.۶ | ۸.۲ |
اکثرا | ۷۵.۱ | ۸۶.۵ | ۹۰.۸ | ۶۰.۵ | ۷۵.۹ | ۸۶.۴ |
۲- تفاوت یا شکاف نسلی در حوزه ترجیحات سیاسی و احساس تعلق به جامعه :
الف- عدم تفاوت میان نسل ها و یا تفاوت نا محسوس
دین باید از سیاست جدا باشد
سال ۱۳۷۹ | ۱۳۸۲ | |||||
سن | ۲۹-۱۵ | ۴۹-۳۰ | ۵۰ و + | ۲۹-۱۵ | ۴۹-۳۰ | ۵۰ و + |
موافق | ||||||
مردد | ||||||
مخالف |
ب- تفاوت میان نسل ها
افتخار به ایرانی بودن
سال ۱۳۷۹ | ۱۳۸۲ | |||||
سن | ۲۹-۱۵ | ۴۹-۳۰ | ۵۰ و + | ۲۹-۱۵ | ۴۹-۳۰ | ۵۰ و + |
کم | ||||||
متوسط | ||||||
زیاد |
۳- تفاوت یا شکاف در حوزه ارزش ها ، هنجار ها و مسائل اجتماعی
الف- عدم تفاوت میان نسل ها و یا تفاوت های نا محسوس:
از افراد سئوال شد که به ” نظر شما هر یک از مسائل طلاق ، بیکاری ف گرانی ، اعتیاد ، دزدی ، کلاهبرداری ف نا امنی ، پارتی بازی و… در جامعه جدی است ؟” داده ها نشان می دهد که در هر دو سال جمع آوری اطلاعات نظر جوانان و بزرگسالان دارای کمترین اختلاف است.
ب- تفاوت میان نسل ها
موافقت با کار زن در خانه و خانه داری
سال ۱۳۷۹ | ۱۳۸۲ | |||||
سن | ۲۹-۱۵ | ۴۹-۳۰ | ۵۰ و + | ۲۹-۱۵ | ۴۹-۳۰ | ۵۰ و + |
به ندرت | ||||||
گاهی | ||||||
اکثرا |
۲-۳- شواهد آماری دو پیمایش ارزش ها ونگرش های ایرانیان در سال ۱۳۵۳ و ۱۳۷۵
آنچه که در اینجا بدان استناد میگردد نتایج حاصل از دو بررسی پیمایشی در سطح ملی یکی پیش ازانقلاب اسلامی ودیگری پس از آن میباشد. زیارا به نظر من فاصله بین سال ۷۹ تا ۸۲ را نمی توان معیار خوبی برای سنجش نگرش و ارزش در بین دو نسل شد زیرا تقریبا یک گروه نسلی محسوب می شوند و با انچه که مانهایم در تعریف نسل می گفت هم خوانی چندانی ندارد و من این نتایج را برای مقایسه بهتر و درک بهتر مفهوم شکاف یا تفاوت نسلی آوردم. در این تحقیقات پاسخهای به دست آمده بر مبنای سن، جنس،تحصیلات، درآمد و وضع تأهل افراد طبقهبندی گردیده تا بتوانند عواملی را که در شکلگیری نگرشها و رفتارهای گوناگون اجتماعی ـ فرهنگی مؤثرند، بیابند. تحقیق پیش از انقلاب از سوی دکتر اسدی و همکارانشان و تحت عنوان «گرایشهای فرهنگی و نگرشهای اجتماعی در ایران» انجام پذیرفته است. پس از انقلاب اسلامی دکتر محسنی و همکارانشان این تحقیق را میتوان «بررسی آگاهیها، نگرشها و رفتارهای اجتماعی ـ سیاسی در ایران» و (البته با تغییرات بسیار) مجدداً تکرار نمودند. تحقیق نخست در سال ۱۳۵۳ منتشر گردید، گزارش تحقیق بعدی نیز در سال ۱۳۷۵ منتشر گردید که بر مبنای اطلاعات جمعآوری شده در سال ۱۳۷۴ تهیه شده است .
آیا با معاشرت قبل از ازدواج دختر و پس موافق هستید؟
موافق | مخالف | نامشخص | |
۱۶-۲۴ | ۹/۷۴ | ۷/۲۲ | ۴/۲ |
۵۵ و + | ۷/۶۴ | ۱/۳۲ | ۲/۳ |
معاشرت دختران و پسران یکی از جمله موارد معدودی است که نشانگر اختلاف نظر میان جوانان و سالخوردگان میباشد. حدود ۱۰ درصد اختلاف در میان موافقان و مخالفان این دو نسل اگر چه بسیار چشمگیر نیست،در هر حال نشان از نگرش و رفتارهای متفاوتی میان این دو گروه دارد. شاید در نگاه اول این مسأله نشانگر شکاف میان نسلها باشد، اما ظاهراً چنین نیست. یک دلیل این است که اکثریت سالخوردگان (۷/۶۴ درصد) همان موضعی را اتخاذ کردهاند که جوانان بدان تمایل بیشتری نشان دادهاند. بنابراین میتوان انتظار داشت که این اختلاف با تمایل بیشتر سالخوردگان به این امر کاهش یابد.
آیا با رضایت پدر و مادر با ازدواج موافق هستید؟
موافق | مخالف | نامشخص | |
۱۶-۲۴ | ۳/۹۳ | ۸/۳ | ۹/۲ |
۵۵ و + | ۳/۹۳ | ۴/۴ | ۳/۲ |
همانگونه که مشخص است رضایت والدین بسیار مورد تأکید تمامی اقشار و گروههای جامعه است. زنان بیشتر از مردان بر رضایت والدین تأکید دارند (۸/۹۴ درصد در برابر ۸/۹۱ درصد) و با تحصیلات پاسخگو تأثیر محسوسی بر این امر دارد. با بالا رفتن تحصیلات اهمیت رضایت والدین کاهش مییابد (۱/۹۵ درصد بیسوادان در برابر ۸۸ درصد تحصیلکردهها)، اما تفاوتی در جهتگیری دو نسل مورد توجه ما وجود ندارد.به طور خلاصه باید گفت که توافق و اجماع نظر عمدهای بر سر ارزشهای ازدواج و اداره خانواده میان دو نسل مورد نظر ما در سال ۱۳۵۳ وجود دارد. تنها مواردی که نشانگر اختلافات قابل توجهتری بودند،عبارتند از :
۱ ـ معاشرت دختران و پسرها پیش از ازدواج
۲ ـ ازدواج با خویشاوندان
۳ ـ تفاوت سنی مطلوب میان یک زوج
در یافته های سال ۱۳۷۵ :
شکاف نسلها در “نگرش نسبت به جنسیت”
اگر چه نسل جوان به مشارکت اجتماعی یا اشتغال زنان بیرون از خانه روی خوش بیشتری نشان داده ولی اساسً تفاوت موجود میان دو نسل برخلاف انتظار به شدت کم است. میزان این اختلاف در میان موافقان دو نسل تنها حدود ۷ درصد است. البته به نظر میرسد که رشد میزان موافقان در میان جوانان روند سریعی را طی مینماید. چنانچه اختلاف موافقان و مخالفان را بر گروه سنی ۱۶-۲۴ ساله با سالخوردگان مقایسه کنیم. درمییابیم که شدت اختلاف در گروه سنی اول ۲/۱۸ درصد و در گروه دوم ۶/۷ درصد است. این امر به خوبی نشانگر روند سریعتر تغییر موضع جوانان به نفع اشتغال زنان است
به نظر شما اهمیت مقام در زندگی چقدر است؟
بیاهمیت | تاحدی مهم | مهم | |
۲۴-۱۶ | ۳/۱۴ | ۵۶ | ۹/۲۷ |
۵۵ و + | ۹/۲۲ | ۴/۵۰ | ۲/۲۵ |
به نظر میرسد که اهمیت مقام در میان جوانان تا حدودی بیشتر از سالخوردگان باشد، ۹/۸۳ درصد جوانان مقام را دارایاهمیت یا تا حدودی مهم انگاشتهاند در حالی که ۹/۷۵ درصد سالخوردگان (گروه سنی ۵۵ ساله و بیشتر) همین نظر را داشتهاند . بنابراین میتوان اظهار داشت که تفاوت معنیداری میان این دو گروه بر سر اهمیت مقام وجود دارد. اما این که بتوان این اختلافات را جلوهای شکاف ارزشی نسلها قلمداد نمود جای سئوال دارد. آیا ممکن نیست که این ارزش به طور عموم بیشتر خاص سنین جوانی باشد و همین افرادی که در جوانی آن را مهم تلقی مینمایند در سنین بالاتر آن را کم اهمیتتر بدانند؟ آیا آن که باید گفت جوانان تحت تأثیر ارزشهای جدیدتری قرار گرفته و اهمیت بیشتری به آنها میدهند؟ پاسخ این سئوالات را باید در جمعبندی و نمای کلی حاصل از تمامی وجوه رفتارها و آرزوها و ارزشها و هنجارهای جمعی به دست آمده، یافت.
“به نظر شما اهمیت آبرو در زندگی چقدر است؟ ”
توافق عمومی بر سر اهمیت آبرو در زندگی اجتماعی چنان قوی است که حتی یک نفر نیز در این دو گروه پیدا نشده است که به آن اهمیتی ندهد. تفاوت بسیار ناچیزی میان گروه سنی جوانان و سالخوردگان به چشم میخورد. ۵/۹۶ درصد از جوانان ۵/۹۸ درصد سالخوردگان آبرو را مهم میدانند. البته این اختلاف ۲ درصدی (که عملاً نیز به حساب نمیآید) چنانچه نگاه کلیتری به مسأله داشته باشیم از بین خواهد رفت. یعنی : ۸/۹۹ درصد جوانان و ۸/۹۹ درصد سالخوردگان (هر دو به یک میزان) آبرو را در زندگی مهم یا تاحدودی مهم تلقی میکنند. حتی کمترین میزان اختلاف نیز به چشم نمیخورد.
وضعیت شکاف نسلها در سال ۱۳۷۵:
میتوان انتظار داشت که چنانچه شکاف نسلها پدیدار گردد، خود را در سه حوزه ارزشها یا نگرشها و رفتارها نشان دهد. در طی صفحات گذشته وضعیت شکاف نسلها بر اساس فصول گزارش تحقیق دکتر منوچهر محسنی عرضه گردید. اما در اینجا به طور کلیتری به تحلیل شکاف و بر اساس سه حوزهارزشها، نگرشها و رفتارها می پردازیم.
شکاف در حوزهارزشها
ارزشها در این گزارش در چند بعد مورد بررسی قرار گرفتهاند. ارزشهای خانوادگی و ازدواج، ارزشهای اجتماعی (یا اخلاقی) ،همانگونه که دیده شد تفاوتهای چشمگیری در حوزهارزشهای خانوادگی به چشم نمیخورد. عملاً توافق نظر عمومی نسبت به این ارزشها ( چه در میان جوانان و سالخوردگان و چه در میان سایرگروهها، از زنان و مردان گرفته تا تحصیل کردهها و بیسوادان و …) وجود دارد. گاهی اوقات تفاوتها چنان ناچیزند که در بعضی موارد به هیچوجه وجود ندارد و موجب تعجباند.
تنها سه مورد اختلاف عمده (از ۱۰ مورد) در ارزشهای خانوادگی و ازدواج به چشم میآید. اولین آنها ارتباط و معاشرت دختران و پسران پیش از ازدواج است که نه با یک اختلاف فاحش، اما معنادار خود را نشان میدهد. البته ایده ارتباط میان جوانان پیش از ازدواج است از سوی بسیاری از خانوادهها مورد حمایت قرار گرفته است و موافقان با آن دارای اکثریت هستند و در مقابل مخالفان تنها ۳۰ درصد جمعیت بزرگسالان را تشکیل میدهند، اما به هر حال جوانان در این زمینه یک قدم از والدین خود جلوترند.
موضوع مورد اختلاف بعدی بر سر مخالفت بیشتر جوانان با ازدواجهای فامیلی شکل گرفته است. اگر چه ۵۸ درصد سالخوردگان نیز با این گونه ازدواجها مخالفند اما باز جوانان در این زمینه پیشرو هستند. لازم به ذکر است که منظور از پیشرو بودن جوانان وجود یک شکاف نیست. این امر زمانی روشنتر میگردد که وضعیت مذکور را با وضع پیش از انقلاب مقایسه نمائیم و دریابیم که نه تنها جوانان امروزین جامعه ما، بلکه سالخوردگان نیز در بیاعتقادی به این گونه ازدواجها رشد قابل توجهیه یافتهاند و حتی سالخوردگان گوی سبقت را از جوانان ربودهاند.
توزیع قدرت در خانواده از جمله مسائل مورد اختلاف است. جوانان (دختر ، پسر تقریباً به یک اندازه) امروزه به توزیع دموکراتیکتر قدرت در خانواده اعتقاد دارند واین امر از پاسخ آنان به فاصله سنی مطلوب میان یک زوج روشن میگردد. این اختلاف میان ۱۱ تا ۱۲ درصد جوانان و سالخوردگان وجود دارد. البته نه تنها این اختلاف بسیار شدید نیست، بلکه تأثیر آن نیز مخرب نخواهد بود. از آنجا که انتخاب همسر امروزه، بر اساس نوعی تفاهم میان فرد و والدینش صورت میپذیرد، این مسأله به طور قطع مشکل بارزی را به وجود نخواهد آورد. در ضمن روند آتی این شکاف رو به بهبود و کاهش خواهدداشت که بعداً در این باره بیشتر بحث خواهد شد. وجود این اختلافات در حالی است که توافقهای مهم و عمدهای بر سر مسائلی همچون مراسم خواستگاری، نامزدی، خصوصیت یک فرد مناسب برای ازدواج (زن و مرد) در نهایت والدین در ازدواج اظهار نظر والدین در امور فرزندان و حجم خانواده به عمل آمده است. پس از ارزشهای خانوادگی به بررسی ارزشهای اجتماعی میپردازیم که در آنجا نیز اختلاف خاصی یا حتی قابل اشارهای نیز وجود ندارد.
شاید تنها جایی که اختلاف ضعیفی به چشم میآید، بر سر میزان اهمیت مقام در زندگی باشد. همانگونه که از پیش هم میتوان حدس زد اهمیت مقام در میان جوانان اندکی بیشتر بوده . اما اصولاً تعارض میان نگرش دو نسل نسبت به مسأله وجود ندارد. آنچه که از یافتههای مربوط به ارزشهای اجتماعی میتوان دریافت این است که به جز ارزشهای مقام و شهرت که با نوعی محافظهکاری و اکثراً تا حدودی مهم تلقی شدهاند (که خود نشان دهنده این است که ارزشهای بنیادین اجتماعی به حساب نمیآیند). مابقی با اکثریت مطلق و کامل پاسخ «مهم» را دریافت داشتهاند. بنابراین شکافی در ارزشهای مذکور میان نسلها وجود ندارد.
اگر نگرش نسبت به جنسیت،احساس رضایت اجتماعی، قانونگرایی و احساس تنهایی را جزو حوزه نگرشها محسوب گردند، نتیجه دیگری جز آنچه که در حوزه ارزشها به دست آمد، نخواهیم داشت.
تفاوت اندک میان دو نسل در نگرش به اشتغال زنان در خارج از خانه وجود دارد. جوانان تمایل و موافقت بیشتری به این مسأله نشان دادهاند اما تعداد موافقان سالخورده بیشتر از مخالفان آن است و زمانی دلیل بهتری برای شکاف نداشتن این اختلافات ناچیز خواهیم داشت که آن را با قبل از انقلاب مقایسه کنیم. رضایت اجتماعی نیز نشانگر هیچگونه شکافی نیست. کمترین میزان اختلافها در این مورد وجود دارد به طوری که حداقل فاصله میان دو نسل را میتوان در سه سئوال مربوطه مشاهده نمود.
گرایش به خشونت در میان سالخوردگان به مراتب بیشتر از جوانان است. به وضوح اختلاف چشمگیری در گرایشات قانون مدارانه وجود دارد. اما هر دو نسل دارای احساس تنهایی نسبتاً یکسانی هستند بنابراین به جز یک مورد تفاوت چشمگیر که بتوان لفظ شکاف را در مورد آن به کار گرفت،اختلاف دیگری وجود ندارد و در حوزه نگرشها نیز اجماع و اتفاق نظر حکم فرما است.
در حوزه رفتارها تقریباً تمامی سئوالهای مطرح شده مربوط به رفتارهای مذهبی بودند، در این حوزه اختلافات عمومیتری نسبت به سایر بخشها به چشم میخورد. اگر چه هنوز نمیتوان واژه شکاف را برای این تفاوتها به کار برد اما مشخص است که تعریف رفتارهای مذهبی در میان جوانان (اگر فرض کنیم که جوانان به اندازه سالخوردگان دارای گرایشات مذهبی هستند) با تعریف آن در نزد سالخوردگان متفاوت است. نمیتوان از این یافتهها نتیجه گرفت که گرایشات مذهبی جوانان کمتر از سالخوردگان است چون ممکن است که گرایشات مذهبی جوانان با مطالعه کتب و مجلات مذهبی تجلی یابد اما سالخوردگان این امر را با رفتن به مساجد نشان دهند. به هر حال علاوه بر این اختلافات ، مشترکات متعددی نیز در رفتارهای مذهبی میان دو نسل به چشم میخورد.
به عنوان نتیجه کلی بررسی شکاف نسلها در سال ۱۳۷۴ این نتیجه به دست میآید که عملاً شکافی میان دو نسل جوان و سالخورده وجود ندارد ( و به طور منطقی این نتیجه در این سخن مستور است که اساساً شکافی میان نسلهای هر گروه سنی وجود ندارد) ، آنچه که هست اختلافات ناچیز یا در مواردی نادر، قابل توجه است که به طور طبیعی در تمامی جوامع و ا زجمله کشورها وجود دارد.
۴- تبیین مسئله و ریشه یابی
در اینجا علل و ریش های مسئله شکاف نسلی را با ارجاع به دو مقالعه مذکور بررسی می کنیم:
۱-۴- تبین مسئله در مقاله اصلی
ریشه یابی پدیده ی شکاف نسلی در جوامع پیچیده و پر تحول معاصر با دو رویکرد موجود انجام گرفت. بنا بر رویکرد نخست وقایع تاریخی مهم که در حکم حوادث نسل ساز عمل می کنند ، شرایط تازه ای را برای یک گروه نسلی به وجود می آورند که تجربه زندگی در ان شرایط و فضای خاص اجتماعی – تاریخی ، ارزش هایی را برای انها برجسته می سازد که در برداشت مانهایمی آن ، جنبه ایدئولوژیک و آرمانی نیز برای آن نسل پیدا کرده و محور زندگی آتی آنها قرار می گیرد. ؛ تا آنجا که تفسیر حوادث بعدی حیات و رفتارهای انان نیز بر پایه ارزش های قبلی قرار می گیرد. نتیجه چنین وضعی ، چیزی جز دوام تعارضات نسلی در جوامع و نظام های اجتماعی نخواهد بود. و تعارض بین نسل ه را اجتناب ناپذیر می داند.اما رویکرد تضاد ساختاری ، تعارض نسلی را از سطح اندیشه و ایدئولوژی به سطح منافع و منابع و موقعیت عینی نسل ها انتقال می یابد که قابل چون و چرا و تغییر و تعدیل است ؛ زیرا تضاد نسل ها را نتیجه توزیع نا متعادل در حوزه ی ثروت و قدرت و انحصار منابع و سرمایه های مختلف مادی و نمادین در دست نسل در صحنه می باشد.
به عبارت دیگر مانهایم علت را گسست نسلی در پی تغییرات فرهنگی شدید می داند.
وبوردیو به برخورداری یا محرومیت از امکانات و فرصت های موجود اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی را ریشه شکاف نسل ها می داند. یعنی مسئله اصلی بین نسل ها ، توزیع نابرابر سرمایه های مختلف بهویژه در دو حوزه قدرت وثروت ، بین نسل ها در میدان های مختلف است که سر منشا تعارضات مشاهده شده ی دیگر از جمله تعارضات فرهنگی میان انهاست.
( توکل وقاضی نژاد ، ۱۳۸۵ : ۱۲۰ )
۲-۴ – تبیین مسئله در مقاله دوم
در مقاله دوم شرایطی را برای این که مسئله شکاف نسلی در جامعه ای مطرح شود ، بیان می کند : ۱- در مرحله شکوفایی اقتصادی قرار دارند یا ۲- به حدی از توسعه اجتماعی گسترده دست یافته باشند که در آن پدیده ی تمایز یافتگی نقش ها ، گروه ها و نهاد ها اتفاق افتاده باشد ؛ یا ۳- در معرض تغییرات فرهنگی دید مثل انقلاب قرار گرفته باشند.
عووامل ریشه ای که در این مقاله ذکر شده به اجمال چنین است:
اینگلهارت: گذر جامعه از یک سطح از نیاز ها به سطح دیگر در اثر شکوفایی اقتصادی .
تراوپ و دادر: جامعه تمایز یافته بر اساس سن.
معیدفر : عدم وجود فرصت های شغلی ، مسائل فرهنگی – اجتماعی ف به تاخیر افتادن استقلال جوان در خانه پدری ف میزان افزایش اگاهی اجتماعی آنان از جامعه ملی و جهانی.
( در ایران )
۵- تبیین رویکردی مسئله شکاف نسلی
رویکرد تضاد ارزش ها
در این رویکرد مسئله اجتماعی وضعیتی است که با ارزش های برخی گروه ها که اعضای ان در کار تبلیغ ضرورت اقدام برای اصلاح مسائل موفق اند,سازگار نیست.علل ریشه ای مسائل اجتماعی,تضاد ارزش ها منافع است.گروه های مختلف چون منافع متفاوتی دارند,رودررویی خود را به شکل تضاد متبلور سازد,مسئله اجتماعی متولد می شود.
شرایط زمینه ساز موثر بر ظهور,تواتر,دوام و پیامدهای مسائل اجتماعی عبارت است از رقابت و برخورد بین گروه ها,عده زیادی از مولفان بیان کرده اند که مسائل اجتماعی دارای شرایط عینی و تعریف ذهنی اند.شرایط عینی,برخورد و رقابت و تعریف ذهنی منعکس کننده ی شیوه ها متفاوت تعریف و ارزیابی برخورد,رقابت و توزیع کالاها و حقوق است.پس مسئله اجتماعی از ترکیب بی ثباتی از شرایط عینی و تعریف ذهنی بوجود می اید.
پیامد هایی که این رویکرد برای مسئله اجتماعی بر شمرد عبارتند از اینکه تضادها فرساینده و پر هزینه اند.تضاد ها, گاهی به فدا کردن ارزش های مهم تر به پای ارزش های کم اهمیت تر می انجامد و اغلب به ناکامی یا باخت طرف ضعیف تر ختم می شود و خاطره بدی را بین گروه ها بوجود می اورد. مایرز و فولر محور همه ی مسائل اجتماعی را ” تضاد های موجود در چارچوب کلی ارزشی فرهنگ ” می دانند.
رویکرد تضاد سه راه حل متفاوت را پیشنهاد می کند:
توافق: طرفین به خاطر مجموعه ای از ارزش های والاتری که هر دو به ان پایبندند,مصالحه کنند.
معامله:معامله ارزش ها بصورتی آزادانه انجام شود.
زور:چنانچه نه معامله ای و نه توافقی کار ساز باشد, گروهی که قدرت بیشتری داشته باشد مسلط می شود.
شرایط زمینه ساز موثر بر ظهور ,تواتر و دوام و پیامد های مسائل اجتماعی عبارت است از رقابت و برخورد بین گروه ها.
عده ی زیادی از مولفان اشاره کرده اند که مسائل اجتماعی دارای شرایط عینی و تعریف ذهنی اند.شرایط عینی,برخورد و رقابت و تعریف ذهنی منعکس کننده ی شیوه های متفاوت تعریف و ارزیابی برخورد,رقابت ,توزیع کالا ها و حقوق است.پس مسئله اجتماعی از ترکیب بی ثباتی از شرایط عینی و تعریف ذهنی بوجود می اید.
تضاد ها فرساینده و پر هزینه اند.تضاد ها,گاهی به فدا کردن ارزش های مهم تر به پای ارزش های مهم تر به پای ارزش های کم اهمیت تر,می انجامند و اغلب به ناکامی یا باخت طرف ختم می شود و خاطره ی بدی را بین گروه ها بوجود می آورند.
مهمترین زمینه ذهنیِ طرح مسائل اجتماعی، بالا رفتن سطح انتظارات و توقّعات عمومی به سبب تحولات اجتماعی و نسبی شدن ارزشها و هنجارهای گذشته است؛ و بیشک برجستهترین بستر زایش این تحولات (مسایل اجتماعی) یعنی افزایش سطح انتظارات و توقّعات، و همچنین تقدّسزدایی از ارزشها و هنجارهای گذشتگان، تغییر نسلی میباشد. این، سرآغاز سستشدن سنّتهاست.
“در شهرها سنّت با سستشدن شکسته میشود و بذر سستشدنِ سنّت هم بهمحض آنکه پاشیده شد، نسل به نسل رشد بیشتری خواهد کرد. زیرا اصولی که مرجعیت و اقتدار خود را از دست داده باشند، با قدرت کمتری به نسلهای آینده منتقل خواهند شد… در همین شهرهای بزرگ است که سنّتها کمتر از هرجای دیگری بر اندیشهها و عواطف مردم تسلّط دارند… جامعه بهموازات گسترش یافتن و متراکمتر شدنش ، تسلّط کمتری بر فرد دارد” ( دورکیم ، ۱۳۶۵ :۲۱۶ )
با توجه به مسئله شکاف نسلی و تاکید بیشتر بر نظرات بوردیو ، معتقدم که شکاف نسلی بیشتر حاصل تضاد منافع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی استو نابرابری در توزیع این امکانات از سوی نسل در صحنه که قدرت را دست دارد به پدیده شکاف نسلی می انجامد.
تحولات عمده به وجود آمده در سطوح مختلف فرهنگی در ایران، از قراردادیتر شدن، خصوصیتر شدن و هستهای تر شدن خانوادهها تا رشد دیدگاه های برابری جویانه میان زن و مرد، و تا خواست دموکراتیزه شدن و خشونتزدایی هر چه بیشتر از جامعه، و تا ایمانگرایی بدون شکل و بسیاری موارد دیگر، همگی از پابرجایی نزاع میان سنّت و تجدد خبر میدهد.( عبدی و گودرزی ، ۱۳۷۸ )
این کشمکش میان سنت و مدرنیته وهم چنین کشمکش حامیان این دو دیدگاه برای حفظ منافع خود و دستیابی به منافع بیشتر همگی حاکی از ان است که مهم ترین عامل در بروز شکاف نسلی تضاد منافع به ویژه منافع اقتصادی است.
اما با توجه به شواهد آماری که در این تحقیق به آنها استناد شد و هم چنین با اشاره به این که تعریف مانهایمی از نسل در همه آنها لحاظ نشده ، این نتیجه حاصل شد که در ایران شکاف نسلی با توجه به پایبندی آنها به ارزش ها و سنت های نسل قبل چندان چشم گیر نیست و با توجه به تحولات بزرگی هم چون انقلاب اسلامی و تجربه جنگ و تحولات جهانی در زمینه ارتباطات و اطلاعات و گسترش رسانه های جمعی می توان این اختلاف را خیلی بزرگ قلمداد نکرد.
روند رو به رشد جمعیت دانشجو بعد از انقلاب همراه با افزایش سریع جمعیت و تلاش اکثریت برای به دست آوردن منابع کمیاب و ارزشمند باعث بروز اختلافاتی در میان نسل ها شده است ، زیرا تورم افراد دارای تحصیلات دانشگاهی و افزایش سطح انتظارات آنها از جامعه و نبود امکانات و فرصت های مطلوب شغلی برای آنها باعث بروز سرخوردگی می شود و از سوی دیگر ” بی مسئولیتی موقت جوانان ” را در زندگی اجتماعی آنان افزایش می دهد. اما با این تحول وتغییر باید تدریجی و توافقی برخورد کرد زیرا که هر مقاومت و پافشاری در حفظ منافع و سلطه هر کدام از نسل ها باعث بروز درگیری و اختلاف و هزینه های گزاف خواهد شد .
هم چنین با توجه به یافته های پژوهش دکتر گودرزی و دکتر کاشی در تحقیقی با عنوان ” نقش شکاف انداز تجربیات نسلی در ایران ” ، باور به تعارض ارزشی ونگرشی میان گروه های نسلی تایید نشده اما نقش تجربیات نسلی در بروز تفاوت میان نسل های گوناگون را نمایان ساختند . آنها ۵ گروه نسلی را طبقه بندی کردند:
نسل قبل از انقلاب ( متولدین قبل از ۱۳۳۰ )
نسل انقلاب و جنگ ( متولدین بین سال های ۱۳۴۲-۱۳۳۱ )
نسل جنگ (متولدین بین سال های ۱۳۵۲ -۱۳۴۳ )
نسل دارای خاطره از جنگ (متولدین بین سال های ۱۳۵۹-۱۳۵۳ )
نسل فاقد خاطره موثر از جنگ (متولدین بین سال های ۱۳۶۴ – ۱۳۶۰ )
این طبقه بندی از نسل با تعریف مانهایمی نسل مطابقت دارد و معیار بهتری برای درک نگرش ها و ارزش های آنها و همچنین بررسی تفاوت و اختلاف میان آنهاست. در این تحقیق عنوان شده که نسل جوانی که کمتر از سامان جنگ و انقلاب بهره برده است ، تنها و بیمناک از فضای اجتماعی است ولی تعارض بین ارزش ها ی نسل ها دیده نشده است.
۶- راهکار
بوردیو معتقد است که تضاد زیر بنایی و اصلی ، قرار گرفتن گروه های سنی جوان و پیر در داخل ساختار ها و روابط قدرت نابرابر و جایگاه های نا موزون از نظر مراتب قدرت ، ثروت و رهنگ استو راه حل این را اصلاح توزیع نابرابر قدرت و سلطه و چرخش انها وبر قراری عدالت بین نسلی و امکان مشارکت و تعامل مزون نسل ها در میدان های مختلف می داند.
مانهایم با این که شکاف نسلی را اجتناب نا پذیر می داند اما در جایی راهکار را سیستم آموزشی جدیدی برای تربیت مجدد نسل قدیم می داند.
۷- ارزیابی
به نظر من مقاله اصلی در تبین و تحلیل شکافی نسلی با تاکید بر نظریه نسلی بوردیو بهتر توانسته بود که این مسئله اجتماعی را تبیین و علت یابی کند و تعارض نسلی را در سطح روبنایی ندیده بود بلکه به بنیان و اساس آن پرداخته بود واز ریشه به مسئله نگاه کرده بود و نظریه وی بیشتر از هر نظریه دیگری در مورد نسلها در جوامع مختلف مطابقت دارد.
با مطالعه اجمالی کتاب “فرهنگ و تعهد” که در ذیل خلاصه ای از آن را خواهم آورد و با اتکا به نظریات بوردیو ، راهکار پیشنهادی من با توجه به هسته ای شدن خانواده ، ارتباطات سریع ، گسترش رسانه های جمعی ، جهانی شدن و… توزیع متعادل منابع قدرت و ثروت و با مسالمت و بسیار توافقی که باعث بروز کشمکش در بین نسل ها و به تبع آن پرداخت هزینه در حوزه های مختلف نشود.
مارگارت مید در کتاب ((فرهنگ و تعهد : مطالعه ای در زمینه شکاف نسل ها)) فرهنگ ها را به سه دسته تقسیم می کند:
فرهنگ های گذشته گرا
فرهنگ های حال گرا
فرهنگ های آینده گرا
و سپس وی استدلال می کند که در هر جامعه ای بسته به اینکه فرهنگش گذشته گرا ،حال گرا ، آینده گرا باشد وارثان ، حاملان ، ناقلان فرهنگ با هم متفاوتند.
در فرهنگهای گذشته گرا شیوه های زیستن از پدر بزرگ ها و مادربزرگ ها به فرزندان و نوه ها منتقل می شود و در اینجا پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها بسیار مورد احترام هستند زیرا منبع دانش فرهنگی جامعه هستند و تجارب خود را از طریق پند و اندرزها و لالایی ها و…به نسل های بعدی منتقل می کنند اما کم کم با ظهور و توسعه نهاد های مدرن و فرآیند های مدرن فرهنگ های گذشته گرا از بین می روند . مدرسه ، پارک ، سینما و ورزشگاه و … وضعیت فرهنگی را دگرگون می کنند مسئله انتقال فرهنگ بخشی از آن به مدارس واگذار می گردد و بخش دیگر آن به رسانه ها و نهاد ها و موسسات فرهنگی .همچنین با ظهور صنعت چاپ ، صنعت نشر گسترش یافت و نهاد کتاب و روزنامه را وارد دنیای جدیدی کرد از این پس بخشی از فرآیند فرهنگ یابی از طریق کتاب و کتابخانه و مطبوعات صورت گرفت.کار انتقال فرهنگ را پدر ها و مادرها از طریق خواندن روزنامه و کتاب و حضور در کارخانجات و موسسات جدید انجام می دادند. از این رو در فرهنگ های حال گرا نقش عمده با گروههای میانسال است و پدر و مادر اهمیت می یابند.
اما از ۱۹۴۰ به بعد با ظهور تلویزیون ، رادیو و سینما و تکنولوژی های ارتباط جدیدتر ( اینترنت و ماهواره) این مجموعه جای پدر بزرگ ها و حتی پدران را گرفتند ، بچه ها نه از پدربزرگ و نه از پدر بلکه از کارتونهای تلویزیونی ، داستانهای کتابهای کودک و نوجوان ، بازیهای کامپیوتری … فرهنگ را یاد می گیرند.همان طور که امروزه شاهد وضعیت فرهنگی هستیم که گاهی آن را با تعبیر “کودک سالاری” مطرح می کنیم در این زمان نه تنها بچه ها از پدر بزرگ ها چیزی نمی آموزند بلکه پدر بزرگ ها بایستی از نوه ها فرهنگ را بیاموزند.
منابع :
* توکل ، محمد و مریم قاضی نژاد. ۱۳۸۵ .” شکاف نسلی در رویکرد های کلان جامعه شناختی : بررسی و نقد رهیافت های نسل تاریخی و تضاد با تاکید بر نظرات مانهایم و بوردیو”. نامه علوم اجتماعی. شماره ۲۷ .صص۹۷- ۱۲۴
– دورکیم ، امیل. ۱۳۶۵.تقسیم کاراجتماعی.ترجمه باقرپرهام. تهران : انتشارات سمت.
– رونالد اینگلهارت. ۱۳۷۳.تحول فرهنگی در جامعه پیشرفته صنعتی.ترجمه مریم وتر. تهران :انتشارات کویر.
– عبدی، عباس ومحسن گودرزی.۱۳۷۸ .تحولات فرهنگی در ایران. تهران:نشر روش.
– غلامرضاکاشی ، محمدجواد و محسن گودرزی. ۱۳۸۴. ” نقش شکاف انداز تجربیات نسلی در ایران “. فصلنامه علمی – پژوهشی رفاه اجتماعی. سال ۴. شماره ۱۶. صص ۲۵۱-۲۹۹ .
* معیدفر،سعید. ۱۳۸۳.” شکاف نسلی یا گسست فرهنگی- بررسی شکاف نسلی در ایران”.نامه علوم اجتماعی. شماره ۲۴. صص۵۵-۸۰.
نویسنده : سودابه قیصری
منبع : مدیران ایران
این مطلب چه میزان برای شما مفید بود؟
میانگین امتیاز 2.5 / 5. تعداد نظرات: 2
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
تفویض اختیار، راز پنهان مدیران موفق
okr چیست ؟ چطور به گوگل کمک کرد بدرخشد؟
okr چیست و چگونه توانسته است به شرکت های موفقی همچون در گوگل در دست یافتن به اهداف و نتایج دلخواه کمک کند .
معیارهای استخدام را چگونه بسنجیم؟
با کارمندان ناکارآمد چطور رفتار کنیم و چطورانگیزه را در آنها زنده کنیم؟
ده روش جذب نیرو که کارجویان را فراری میدهد !
چقدر و چرا باید به کارکنان از وضعیت سازمان اطلاعات بدهیم؟
این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش میشوند.
دیدگاهتان را بنویسید