تعطیلی کارخانه ارج تکذیب شد .
جمعه ۲۱ خرداد ۹۵ ، خبری در رسانه های اجتماعی با سرعت دست به دست شد . تعطیلی کارخانه ارج حس غم انگیزی را ایجاد کرد .مدیران ایران هم در این راستا برای آموختن از این تجربه مطلبی را کردو از مدیران اندیشمند را دعوت به گفتگو در این زمینه کرد .
مدیرعامل شرکت سرمایه گذاری گروه توسعه ملی، از تقاضای ۶ شرکت داخلی و یک شرکت خارجی برای خرید کارخانه ارج خبر داد
امابا شروع هفته تعطلی کارخانه ارج تکذیب شد و مدیرعامل شرکت سرمایه گذاری گروه توسعه ملی در گفت وگوی اختصاصی با ایرنا ضمن تکذیب تعطیلی کارخانه ارج، انتشار گسترده این خبر کذب را فضاسازی رسانه ای علیه دولت دانست و گفت: هفت شرکت داخلی و خارجی متقاضی خرید این کارخانه هستند که بعد از بررسی نهایی، واگذاری انجام می شود.
وی، به تزریق نقدینگی ۲۰۰ میلیارد ریالی در دو سال اخیر به این کارخانه اشاره کرد و گفت: این سرمایه در گردش از طریق گروه توسعه ملی با هدف جلوگیری از توقف تولید و پرداخت حقوق بازنشسته ها صورت گرفته است.
حنیفی در ادامه به مصوبه مجلس شورای اسلامی مبنی بر خروج بانکها از بنگاهداری اشاره کرد و گفت: براساس این مصوبه، ۵۰ شرکت زیرمجموعه هلدینگ بانک ملی از جمله ارج در فهرست واگذاری هستند.
متاسفانه انگیزه های با اهداف سیاسی علیه دولت توسط عده ای باعث شده است که برای ایجاد جو منفی تمام مشکلات چندین و چند ساله ارج را متوجه نگاه دولت کند و با سو استفاده از شبکه های اجتماعی و روز تعطیل به سادگی فضا سازی کنند .
ضمن اینکه امیدوارم این عده هم به جای اینکه پیوسته منابع مالی و وقتی خود را صرف فضا سازی های منفی و بر هم زدن جامعه کنند و بیشتر به گام برداشتن عملی برای رشد و توسعه کشور فکر کنند اجازه می خواهیم که همچنان با توجه به مشکلات ریشه دار و چندین و چندساله مراکز مختلف صنعتی به بحث پیرامون ریشه ها ، عللل آنها و راهکار مقابله با مشکلات بپردازیم .
در زیر نوشته ی آقای جلال پور در زیر آمده است که می تواند فتح بابی برای این گفتگوی ارزشمند مدیریتی باشد .
“چرا ارج به چنین روزی مبتلا شد؟
هر چند اخبار ضد و نقیضی از تعطیلی کارخانه ارج به گوش می رسد اما شاید پاسخ به این پرسش که چرا چنین روزگاری بر ارج و واحدهای شبیه آن، می گذرد بسیارلازم است. نخست باید بدانیم که فرازو نشیب های زندگی یک بنگاه همواره، درس آموزاست.
گفته می شود بنگاه ها مانند انسان ها دوران تولد،رشد،بلوغ و کم کم پیری ومیرایی دارند اما برندها،آن هم برندهای ملی چنین فرآیندی را طی نمی کنند.
با این حال شنیدن تعطیلی ارج همان قدر مایه تعجب است که روزی در رسانه های آلمانی با این خبر مواجه شویم که کمپانی بنز تعطیل شده است. اما آیا هر دو خبر به اندازه هم تعجب بر انگیزند؟
اگرکارخانه بنزدرطول دهه های گذشته خودرا به روز نکرده بود و هر روز به نوترین و روز آمدترین تکنولوژی ها مجهزنمی کرد، امروزحتما سرنوشتی بهتراز ارج نداشت.
اماچرا ارج چنین نکرد؟
آن چه به نظرمی رسد این است که سلب مالکیت این کارخانه و سپردن مدیریت آن به مدیران حقوق بگیر و دولتی و فراز و نشیب مدیریتی در طول سال های گذشته باعث شد روند زوال در این کارخانه طی شده و به چنین روزی مبتلا شود.
اگرچه فضای کسب و کارکشور متاثر از تصمیمات متفاوت و گاها متناقص سیاست گذاران است، اما مدیریت کارآمد بخش خصوصی و هم چنین مالک واقعی که خود، دل سوز مال واموال خود باشد، حتما نمی گذارد آخر وعاقبت برندی هم چون ارج به زوال انجامد.
ضمن اینکه برندهای فراوانی داریم که هم اکنون مالکیت ومدیریت آن توسط بخش خصوصی اداره می شود و درهمه این سال ها با وجود همه مشکلاتی که بر بنگاه داری ایران گذشته، به زحمت خود و شرکتش راسرپا نگه داشته وهم چنان مشغول تولید است.
به نظرم زوال ارج بیش ازهرچیز ناشی از سیاست های نادرست سلب مالکیت در سال های گذشته است که در همان دوران مخالفان فراوانی داشت اما به هرحال، پیش رفت و شرکت های بزرگی را به کام سوء مدیریت دولتی انداخت.
خدا می داند اگر رهبر انقلاب که آن روزها رئیس جمهور بودند، با قانون حفاظت از توسعه صنایع که در شورای انقلاب به تصویب رسید و دولت وقت اصرار زیادی برای اجرای آن داشت،مخالفت نمی کردند،امروز نام و نشانی از شرکت های بزرگ بخش خصوصی نمی دیدیم. ” | محسن جلال پور
این مطلب چه میزان برای شما مفید بود؟
میانگین امتیاز 5 / 5. تعداد نظرات: 1
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
مدیریت مالی در شرایط بحرانی
بهره وری چیست و چطور بهره وری را افزایش دهیم؟
چطور در دام کلاهبرداری های جدید نیفتیم
در شرایط خاص فعلی، شرایط برای کلاهبرداری بسیار مهیا است!
در این مطلب و وبینار، روشهای کلاهبرداری و راههای تشخیص آن را با هم مرور میکنیم.
کاربردها و ابزارهای هوش مصنوعی
هوش مصنوعی این روزها جنبه های مختلف زندگی شخصی و حرفه ای همه ما را تحت تاثیر قرار داده است در این صفحه به مطالب و منابع مفیدی برای استفاده از هوش مصنوعی پرداخته ایم .
تحلیل هزینه – فایده چیست ؟
تحلیل هزینه – فایده روشی نظام مند برای تخمین زدن نقاط قوت و ضعف گزینه های مختلف و انتخاب و تصمیم گیری بین آنها باشد .
ناهماهنگی شناختی چیست؟ راههای کاهش ناهماهنگی شناختی
ناهماهنگی شناختی (تعارض شناختی) برای توصیف ناراحتی ذهنی استفاده میشود که ناشی از داشتن دو اعتقاد، ارزش یا نگرش متضاد با اعمال و واقعیت های بیرونی استفاده می شود. ناهماهنگی شناختی باعث ایجاد حس رنجش روحی درونی می شود ، تصمیم گیری های ما را ضعیف و بهره وری مان را در زندگی شخصی و حرفه ای کم می کند .
12 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.
علت تعطیلی “ارج” زمین ۵۰۰ میلیارد تومانی اش است!؟+نقشه و سهامداران اصلی
کارخانه ارج با واقع شدن در منطقه ۲۱ شهری تهران در زمینی به وسعت بیش از ۱۰ هکتار واقع است. واقع شدن زمین کارخانه در کنار اتوبان های شیخ فضل الله نوری، شهید لشگری و آزادگان موقعیت مناسبی را در اختیار این ملک گذاشته است
خلاصه خبر:
در صورتی که مالکان کارخانه ارج که بانک ملی و سازمان تامین اجتماعی هستند (ترکیب سهامداران در عکس زیر) بتواند با تعطیلی کارخانه زمینه تغییر کاربری زمین آن را فراهم کنند ارزشی معادل ۳۰۰ تا ۵۰۰ میلیارد تومان خواهد داشت.
علت تعطیلی “ارج” زمین ۵۰۰ میلیارد تومانی اش است!؟+نقشه و سهامداران اصلی
سایت تحلیلی خبری مسیرآنلاین:
اختصاصی مسیرآنلاین / خبر تعطیلی کارخانه ارج از بازتاب ویژه ای در رسانه ها و شبکه های اجتماعی داشته است کارخانه که قریب به ۸۰ سال قدمت داشته و یکی از نمادهای سنعت ایران محسوب می شد. هرچند مسئولین در ادامه تعطیلی کارخانه را تکذیب کردند و از معطل شدن کارخانه، تعدیل کارگران و همچنین فروش ماشین آلات آن خبر دادند اما تمام این عوامل در کنار هم می تواند تعطیلی کارخانه را معنا کند.
به گزارش مسیرآنلاین آنچه که در کارخانه ارج مورد توجه قرار گرفت و به عنوان علت اصلی تعطیلی این کارخانه عنوان شد عدم توان رقابت محصولات این کارخانه با محصولات مشابه خارجی بوده است اما رقابت اصلی در تعطیلی کارخانه ارج نه رقابت اقتصاد مبتنی بر تولید داخل با اقتصاد واردات است که رقابت اصلی با اقتصاد غیر مولد است. کارخانه ارج با واقع شدن در منطقه ۲۱ شهری تهران در زمینی به وسعت بیش از ۱۰ هکتار واقع است. واقع شدن زمین کارخانه در کنار اتوبان های شیخ فضل الله نوری، شهید لشگری و آزادگان موقعیت مناسبی را در اختیار این ملک گذاشته است. (نقشه زیر)
arj05
موقعیت زمین شرکت ارج شمال تهرانسر و جاده مخصوص کرج
در صورتی که مالکان کارخانه که بانک ملی و سازمان تامین اجتماعی هستند (ترکیب سهامداران در عکس زیر) بتواند با تعطیلی کارخانه زمینه تغییر کاربری زمین آن را فراهم کنند ارزشی معادل ۳۰۰ تا ۵۰۰ میلیارد تومان خواهد داشت. در چنین شرایطی و با توجه به شرایط رکود اقتصادی کشور بسیار سخت است نگاه تجاری مالکان کارخانه تغییر و از درآمد حداقل ۳۰۰ تا ۵۰۰ میلیاردی کارخانه چشم فرو بندند.
arj02
۸۵ درصد سهام شرکت ارج مربوط به بانک ملی و سازمان تامین اجتماعی است
بررسی تاریخچه شرکت نیز نشان می دهد فرآیند تعطیلی واقعی آن در سال ۱۳۸۷ و در اوج فعالیت های دلالی زمین و مسکن آغاز شده است و در این سال شرکت ارج در بورس تهران لغو پذیرش شده و سهام آن دیگر در بورس عرضه نشده است.
برای ناخدای کشتی که به بندر مقصدنمی اندیشد ،یقینا هیچ بادی موافق نیست
بسمه تعالی
مدیریت محترم سایت مدیران ایران
باسلام
احتراماعطف به فراخوان عمومی مبنی بر تئوریزه وآنالیز چرائی تعطیلی اولین کارخانه لوازم خانگی ارج وهزاران کارخانه بزرگ وکوچک کشورمان ایران از دیدگاه مدیریتی آکادمیکی و تجربی ،عملیاتی واقع بینانه وبیطرفانه شخصی اینجانب بشرح ذیل جهت استحضار مدیران ارشد برای ایجاد طوفان فکری بخدمتتان ارسال وتقاضادارم با نظرات سازنده وراهبردیتان اینجانب را همراهی فرمائید
الف)عوامل عمومی:
۱-عدم تخصیص کاربه فرد کاردان
۱-۱ازبیم خودساخته امنیتی درغالب خودی وغیر خودی ودستآویز قرارگرفتن این اصل بدست نا اهلان برای پیشبرد اهداف سودجویانه خود
۱-۲ملوک الطوایفی بودن نظام مدیریتی ایران که میراث نظام طاغوت بوده ومتاسفانه نظام جمهوری اسلامی ایران نیز نه تنها اقدامی جهت اصلاح آن صورت نداده، بلکه برابعاد آن نیزافزوده .
۲-ادغام اصل مدیریت با مفهوم سرمایه گذاری(یعنی سرمایه گذاراعم از دولتی ،تعاون وبخش خصوصی شخص سرمایه گذاررامدیریت میداندووجه تمایز سرمایه گذاررا از اصل مدیریت تمیز نمیدهند)
۳-عدم انطباق قوانین جاری باشرایط روز داخلی وبین المللی.
۴-عدم بکارگیری علوم وفنون وتکنولوژی جدید ونداشتن استراتژی و الگوی مناسب رشد وتوسعه.
۵-عدم توجه به خواسته های جامعه ومهندسی کردن افکارعمومی درخلاف جهت روز دنیاباکتمان کردن واقعیات
۶-عدم درک واقعیات وغرق شدن درتوهمات شعاری کذب وتبدیل جعلیات به باورهای فرهنگی مثل شعار هنرنزدایرانی است وبس …آنهم درشرایطیکه ما حتی امکان طراحی یک بلوز موردقبول راباشرایط موجود نداشته ونداریم (وهمان شعاردهندگان هنرایرانی راقبول ندارندوبه راحتی میتوان مشاهده کرد که از هنر وطراحی پوشاک خارجی استفاده میکنند)
۷- ایزوله بودن مدیریت جامعه از مدیریت بین الملل
ب)عوامل خاص:
۱-ورود بی رویه کالا
۱-۱- ورود بی رویه و مشابهه کالاهای ساخت داخل ،بصورت مجاز از مبادی گمرکی
۱-۲-بصورت قاجاق پنهان وآشکار از بنادر غیرمجاز که دراختیار کانون قدرت بوده واز آنهابعنوان بنادر غیرمجاز ویاسایراصطلاحات یاد میگردد
الف )توسط بخش دولتی به بهانه های مختلف (امنیتی درمناطق مرزی عمدتا کرد نشین به بهانه حفظ امنیت باج گیرانه مثل شهرستان بانه که با ورود قاچاق کالا تیرخلاص صنایع داخلی را عامل شده ویاظاهرا برای ایجاد درآمد عمومی برای منطقه ای خاص باصدور مجوزهای محلی باعناوین مقدس وفریبنده کارآفرینی ….)
ب)توسط بخش خصوص: بصورت سازمان یافته با عمق نفوذ دربدنه اورگانهای تاثیرگذار دولتی وممانعت از تدوین واجرای قوانین و مقررات جهت جلوگیری از قاچاق ورشد فساداداری
۲-ارجحیت منافع شخصی (آقازاده ها) برمنافع عمومی بصورت کلان
۳-عدم انگیزه های لازم برای مبارزه با مفاسد اداری بدلیل منافع شخصی وگروهی
۴-عدم وجود مطبوعات شفاف و کارآمد غیردولتی واقعی
۵-عدم وجود انجمنهای صنفی واقعی
۶-وجود منافع سازمانهای دولتی درقاچاق
۷- عدم وجود آماردرست ومخفی کردن آن به بهانه ها ی مختلف بویژه امنیتی کردن آن……
لذا تا منافع شخصی برمنافع گروهی حاکم باشد هیچ ایده ای به سرمنزل مقصود نخواهدرسید اگرچه ازآن درجامعه ما فعلا اقتصادمقاومتی یاد میگردد
باتقدیم احترام حمید محمدی خلص
از دلایل ناکامی شرکتهای تولیدی ایرانی ورود کالای قاچاق از مسیرهای قانونی و تحت نظر حاکمیت است برای مثال یخچال سای بای ساید در هیچ چمدانی و جیبی قابل جابجایی نیست و دانه ای هم وارد نمی شود بلکه از مسیر کاملا قانونی و بنادر قانونی وارد کشور می شود و در انتها از رهبری تا مردم عادی هم شعار وای قاچاق وای قاچاق می دهیم و هیچ قدرتی برای مبارزه با قاچاقچی قانونی نداریم!!!
مدیران شرکتهای ایرانی با اصول مدیریت اشنا نیستند از جمله نحوه مشارکت با همین قاچاقچیان قانونی!
برای نظام اداری کشور اصولی حاکم شده است که با قاچاقچی کاری ندارند ولی تولید کننده به مراتب از قاچاقچی قاچاقچی تر است چون تولید کننده بسیار شفاف نشانی دفیق پستی و شماره های مختلف ملی و شماره پستی و غیره دارد و لذا همانند کارمندان بدبخت قبل از پرداخت جیره و مواجب، مالیات تا ذره نهایی دریافت می شود و سپس همان چند غاز پرداخت می شود ولی قاچاقچی فاقد نشانی شفاف والا نشانی آنها را همه بهتر از ما می دانند و نظام اداری فاقد ظرفیت برخورد و پیگیری چگونه با قاچاقچی باید حق و حقوق ملت شهید پرور را بگیرد.
هر سال هم یک شعاری در ابتدای سال داده می شود و تا انتهای سال همه مبادرت به برگزاری سمینهار و همایش و نصب بنرهای شیک میکنند تا انتهای سال می رسیم و می بینیم جز شعار چیزی عاید تولیدکننده نشده است و کلی تجهیزاتی که همین برداران قاچاقچی از ان ور آب آورده بودند برای تبلیغ شعار سال خریداری شده است تا آنها به نتیجه مطلوب رسیده باشند
ملتی که منافقین را در هر سوراخ موشی پیدا و نابود می کند و سرکرده اشرار را در آسمان شکار می کند بعید است قاچاقچی بنادر ج.ا.ا را نداند کجاست؟ و بخواهد از طریق تریبون نماز جمعه با قاچاقچی مبارزه کند!۱
خرید کالای خارجی مثل این میمونه که تو فوتبال به جای تیم ملی خودت از تیم حریف حمایت کنی چون داره بهتر بازی میکنه
متأثرشدم از این خبر وخبرهایی شبیه به این که همچنین از شرکت سهامی عام کف داروگر با برند۸۸ساله و البته درخصوص کارخانه صابون سازی یاس خرمشهر که وابسته به هلدینگ داروگر است و اوضاعی شبیه به هم دارند
چه باید کرد از ماست که برماست
باید پای صحبت عالمانه مقام معظم رهبری بنشینیم وبه تولید داخلی با مدیران مدبر بهاء بدهیم نه مدیران منفعت جو با کاسه های چه کنم چه کنم واخراج نیروهای زبده به بهانه های واهی ………….
من نظرم بر استفاده از مدیران آگاه وعالم ومدبر است نه مدیران تحکمی وجائر وجابر …………
حرف مقام معظم رهبری گوهر کمیابی است که اهل دل برآن واقفند وبس ………….
نصرمن الله وفتحأ قریب …………..
در فرهنگ ما مرده ها عزیز می شوند . الان هم ارج چون داره نابود می شه مهم شده است .
اما قسمت تلخ ماجرا اینست که این سرنوشت خیلی از شرکت ها و کارخانه هاست . فضای کسب و کار ایران واقعا مشکل دارد .
خصوصا هشت سالی که اقای احمدی نژاد بودند واقعا آسیب جبران ناپذیری به صنایع وارد آمد
جالبترین بخش ماجرا اینست که قبل از این خبر کسی ارج نمی خرید . ولی الان همه نگران ارج و برند ایرانی شدند .
شرکتهای سود آور برای اکثر اعضا هیت مدیره ها حکم گاو شیردهی را دارد که باید بدون توجه به آینده و افزایش شیر یا تعداد گاوها و گوساله ها باید دوشیده شوند و قبل از مرگشون تحویل یکی دیگر داده شود . آینده و برنامه ریزی برای خیلی از شرکتها فقط تا پرداخت حقوق است . ورود به هیت مدیره یکی از شرکتهای مهم و بزرگ، تقریبا تضمین میکند که تا عمر هست در هیت مدیره حداقل یک شرکت عضو باشد بنابراین استراتژی ها باید نگهدارنده هیت مدیره باشد نه سودآوری پایدار شرکت. البته منظور همه هیت مدیره ها نیست.
سلام
حرف ها خیلی کلی گفته شده و لذا جای ورود به بحث نمی گذارد.
وقتی می گوییم حمایت از برند ایرانی، باید یک برنامه باشد.
حمایت یعنی چی؟
باید بدانیم که تا چه زمانی جنس بی کیفیت می خریم و با همان قیمت یا کمی بیشتر یک جنس خارجی خیلی خیلی بهتر نمی خریم. باید در برنامه کف کیفیت معلوم باشد. زمانی هم که این حمایت به انتها می رسد و دیگر انتظار داریم که تولید کننده ی ایرانی که کیفیت کالایش را با حمایت ما بالا برده باشد، معلوم باشد.
ما حمایت می کنیم و کالای ایرانی می خریم. سازمان استاندارد به بدترین شکل ممکن نظارت دارد. تولید کننده ی ایرانی به بدترین شکل ممکن، از این حمایت سوء استفاده می کند و به بهانه ی اینکه اینها نمی فهمند و هرچه بسازی را می خرند، هرچه دلش می خواهد تولید می کند. انتها هم ندارد. یعنی مثلا اگر سه دهه از خودروساز ایرانی حمایت کنی، سه دهه روی سر و کول مشتری سواری خواهد گرفت. تنها وقتی می فهمند که تهدید را حس کنند. تصور نمی کنند که آدمی امثال بنده هستند و زیاد هستند که پولش را دارند، فهم فنی کیفیت اش را هم دارند ولی تصمیم میگیرند که کالای ایرانی بخرند برای حمایت.
از این بحث برویم یک لایه پایین تر:
صحبت ازا این که ایرانی باهوش یا بوقلمون صفت است، درست نیست.
در همه جای دنیا مردم اگر بتوانند باهوش و اگر شرایط اجازه دهد بوقلمون صفت می شوند.
غارت فروشگاه های بزرگ توسط مردمان متمدن اروپایی را در زمانی که قطع برق داشته اند، شاهد بوده ایم.
آنچه نظم را مستقر می سازد، حاکمیت قانون است.
اگر قانون درست تدوین شود و قوانین ۱۳۱۳ و ۱۳۴۷ بر کسب و کار حاکم نباشند.
اگر قانون درست ابلاغ شود
و درست اجرا شود
و درست نظارت شود
و فساد اداری در این بین مشاهده نشود، همه چی درست خواهد شد، آن هم در کشور ثروتمندی مثل ایران.
هم تولید خوب خواهد شد
هم وام حمایتی تولید درست توزیع خواهد شد – وامی که همیشه وجود داشته است و به دست تولید کننده نرسیده است و در قالب اختلاس بانکی از شبکه گردش پول در تولید خارج شده است و صرف ساخت ویلا در شمال یا کانادا شده است
هم مردم حمایت خواهند کرد
هم کیفیت آنچنان رقابتی خواهد شد که دیگران در موضع واکنش خواهند رفت.
الان با این قوانین پنچ دهه قبلی که کارفرما را بخشی از نظام سرمایه داری دزد استثمارگر تلقی می کند،
و البته حمایت از کارگرش هم درست صورت نمی گیرد،
و با ضعفی که در قانون و در اجرا و در مقام نظارت و قضا وجود دارد، کمپین حمایت از تولید داخل راه به جایی نخواهد برد.
سلام به همه دوستان
اگر دوستان تمایل دارند کمی راجع به حمایت از برند ایرانی صحبت کنیم
با یک شعر از مرحوم نسیم شمال شروع می کنم:
ما ملت ایران همه باهوش و زرنگیم
افسوس که چون بوقلمون رنگ به رنگیم
همه ما برای اعتلای یک بیزینس و یک برند در حال تلاشیم
مرتب کارهایی را که مربوط به موفقیت ماست انجام می دهیم
اما به ندرت یک برند ایرانی توانسته جایگاه بین المللی پیدا کند. به ندرت!
چرا؟
امروز که شاهد از بین رفتن برخی برندهای بزرگ ایرانی هستیم آه و ناله سر می دهیم.
اما وقتی به ما گوشزد میکنند سیل برندهای خارجی به سوی ایران در جریان است، هیچ عکس العمل هدفدار منتج به نتیجه درستی از ما صادر نمی شود.
ایران بزرگ و صنعتی است.
لااقل در منطقه خودش حرف اول را می زند.
بزرگی صنعت ایران را وقتی به تک تک کارخانه ها سر میزدم دیدم.
فرسودگی هست، گاهی به روز نیستیم، اما اگر به تک تک برندها از سر دقت نگاه کنید بزرگی صنعت ایران را میتوانید مشاهده کنید.
در همین صنعت سوپرمارکتی خودمان، من بزرگان زیادی را از نزدیک ملاقات کرده ام.
اما رویه ای برای اینکه برند ایرانی داشته باشیم و خود را لااقل در حوزه ملی و منطقه ای به مصرف کنندگان بشناسیم نداریم.
بگذارید واضح تر بگویم:
وقتی یک جنس میخریم و می گوییم ژاپنی است یا آلمانی است یا … و دربست به آن جنس اعتماد می کنیم
این یعنی فارق از اینکه آن برند سونی است یا میتسوبیشی یا بوش
آن ملت ژاپن یا آلمان :موفق عمل کرده
همزمان با بوش ساخت آلمان را هم با خود یدک می کشد.
ما تا وقتی این حس را نداشته باشیم چیزی به نام حمایت از برند ایرانی معنا ندارد.
ما برای خودمان خوب تلاش می کنیم اما وقتی مثلا می شنویم کاله بهتر از ما عمل کرده و در دنیا ۴۸ ام شده برای او هورا نمی کشیم.
دقت نمی کنیم کاله ایرانی راهی است برای سایر برندهای ایرانی
این را در سایر قسمتهای زندگی مان داریم.
علی دایی در فوتبال آقای گل جهان شد!
بالاترین عنوان ممکن برای یک ایرانی یا یک آسیایی و حتی در سطح بین المللی
ما از این عنوان چقدر بهره برداری کردیم.
چقدر برای اعتلای ناممان در دنیا از این جاده ای که صاف شد استفاده کردیم؟
بر می گردم به شعر مرحوم نسیم شمال
ما ملت ایران همه باهوش و زرنگیم
افسوس که چون بوقلمون رنگ به رنگیم.
ما همه میخواهیم از جاده ای که خودمان می سازیم به قله برسیم
که مبادا بگویند؟…
در حالی که برای رسیدن به اورست همه کوهنوردان از مسیر قبلی می روند.
و همه فاتح اورست لقب می گیرند.(اگر هدف فتح اورست باشد)
اگر هدف برندینگ و مطرح شدن برند ایرانی و حمایت از برند ایرانی است، همه باید در جاده ایران حرکت کنیم
و مطرح شدن یک کالای ایرانی را مطرح شدن، همه برندهای ایرانی بدانیم
اما اگر هدف فقط جاده ساختن است و رسیدن هدف نیست. بگذارید هرکسی خر خودش را سوار باشد.
با سلام
به نظر شخصی نوشته های فوق صحیح هستند، لیکن می بایستی بموازات بیان دغدغه های مدیریتی کلان یا بقولی ذکر دل ننوشته ها، راهکارهای عملیاتی مدونی را در قالب کارگروهی های تخصصی/تجربی به سرعت طرح و به مرحله ی اجرا رساند – ودر این مسیر هیچ اشکالی نمی بینم که برای اعتلای برند ایرانی از مشاوره های برندینگ برتر جهانی نیز بهره برداری کرده و بهینه ترین راهکارها را بکاربگیریم.