رهبری در عصر اطلاعات
رهبری در عصر اطلاعات
در طی شصت سال گذشته تغییر به سزایی در محیط کاری به وجود آمده است. مدت زمان کوتاهی بعد از جنگ جهانی دوم، احتمالاً می بایست زمان زیادی را برای یافتن تعداد کمی از کتاب های مدیریت و رهبری در نظر میگرفتید. اما اکنون قفسه های کتابخانه ها مملو از صدها کتاب در مورد نظریه های مدیریت سازمانی است که فقط برای مدت کوتاهی مد روز باقی می مانند، تا اینکه توسط مدل ها و الگوهای جدید در مورد چگونگی ساختار و عملکرد سازمان ها، و اینکه چه چیزهایی لازم است تا افراد را در آن محیط ها با موفقیت مدیریت کرد، جایگزین شوند.
مادامی که نظریه های سازمانی با میزانی رو به افزایش در حال رشد است، یک نتیجه گیری مطمئن و قطعی در مورد اینکه چگونه عصر اطلاعات وفناوری بر مدیران در تمامی سطوح سازمان های امروزی تاثیر گذار بوده است قابل دستیابی است:
دیگر کافی نیست که مدیران منابع را به افراد بدهند و بگویند که چه کار کنند . مدیر امروزی در عصر اطلاعات میبایست در خلق فرهنگ ارتباطاتی که ترغیب کننده ی تفکر ، خلاقیت و مشارکت در موفقیتشرکتهاست مهارت داشته باشد.
برای به انجام رساندن این امر رهبران می بایست توانایی نفوذ را در آنچه افراد به آن فکر میکنند ، آنچه برایشان ارزشمند است، و آنگونه که آن ارزش ها را در تصمیم گیری های روزانه ی خود ابراز میکنند، تحصیل کنند. در محیط کاری امروز، مقام و اقتدار مدیران به تنهایی قادر به نفوذ واقعی بر نیروی کاری نمی باشند. اگرچه مدیران هنوز از قدرت نفوذی زیادی برخوردار هستند و حتی برخی برای استفاده از تنبیه، برای تحریک افراد و ارائه نتایج بهتر، متکی به اقتدار خود می باشند. اما مدیریت دیگران از طریق ترس و ارعاب در مورد انسان هایی که به واسطه ی آگاهی و خلاقیت خود به کار گرفته شده اند کارساز نمیباشد. در عصر اطلاعات، فرهنگ کار در چندین شیوه ی مهم تغییر یافته است:
- کارگران دیگر دنده های ماشین آلات نیستند. دیگر در شرکتهای مدرن، به افراد وظایف ساده ای شبیه کارگر خط تولید که به موجب آن وظایف چندین بار تکرار می شوند، داده نمی شود. مدیران در تمامی سطوح سازمان می بایست غایت نهایی، چشم انداز، ارزش ها و اهداف شرکت را بدانند و قادر باشند آنها را طوری معرفی کنند که هر شخصی درون سازمان از چگونگی مشارکت کاری خود در موفقیت کلی سازمان آگاه باشد.
- افراد به خاطر آموزش، تجربه، و قدرت فکری خود به کار گرفته می شوند و از آنها انتظار میرود تا تفکر کنند و ایده های خود را برای بهبود، نوآوری، و کارایی رو به افزایش به میز مذاکره بیاورند. کار گروهی هماهنگ با مشخصه ی ابراز آزاد و باز ایده ها، ویژگی بارز محیط کسب وکار امروزه میباشد.
- اگر برای افراد گروه میسر نباشد، ایده های خود را مطرح نمی کنند و تصمیم های مدیریت را مورد پرسش قرار نمی دهند، مگر اینکه مدیر گروه دارای هوش هیجانی لازم برای ساختن جوی از اعتماد و آزادی برای ترغیب به ابراز نقطه نظر همه افراد گروه باشد.
آیا میخواهید لذت حضور یک تیم موفق را در سازمانتان داشته باشید؟
ما رهبری و کار در تیمها را به شما پیشنهاد میکنیم .
- کار گروهی هماهنگ مستلزم این است که هر عضو تیم از نظر فنی در حیطه ی کاری خود یک کارشناس باشد. اما مهارت فنی به تنهایی کافی نیست. کارکنان امروزی می بایست درجه ای از هوش هیجانی لازم برای تعاون با همکاران خود را به نمایش بگذارند.
- اگر رهبران ببینند افراد به روش هایی رفتار می کنند که مانع از همکاری شده، دیگران را در سازمان منحرف می کنند، یا اینکه اثربخشی آنها رابه حد کمتر از آنچه مورد نیاز است کاهش می دهند، چاره ای جز فراهم اوردن نوعی مدیریت برای کمک به بهبودی لازم را ندارند. و همان گونه که دیده ایم انجام چنین کاری دشوار است.
برگرفته از کتاب هوش هیجانی و مربیگری
مدیران ایران
این مطلب چه میزان برای شما مفید بود؟
میانگین امتیاز 0 / 5. تعداد نظرات: 0
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
بهترین کتابهای سیستم سازی کسب وکار
بهترین کتابهای سیستم سازی کسب وکار و خلاصه ای از هر کدام از آنها
خلاصه کتاب «اخبار را دنبال نکنید»
چاپ بولت ژورنال مدیران ایران
خلاصه کتاب بازاریابی در خرطوم فیل
« هکرهای رشد » جای معاونین بازاریابی را خواهند گرفت!
کتاب نقشه راه توسعه فردی
این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش میشوند.
دیدگاهتان را بنویسید