ما ایران را دوست نداریم

اصل مطلب:

3.3 (4) دوستی داشتم که خیلی پایبند به قوانین نبود. اگر پلیس نبود، توجهی به تابلوهای ورود ممنوع نمی‌کرد و

...
آنـچه در این مقاله می‌خوانیم
3.3
(4)

دوستی داشتم که خیلی پایبند به قوانین نبود. اگر پلیس نبود، توجهی به تابلوهای ورود ممنوع نمی‌کرد و خیلی هم به دنبال جای مناسب برای پارک ماشینش نمی‌گشت.

یک روز باهم و با ماشین او در حال گذر از خیابان دردشت در شرق تهران بودیم که گفت من این سمت‌ها خوب رانندگی می‌کنم. اینجا محله‌ی من است، دوستش دارم و در آن خلاف نمی‌کنم.

حرف جالبی زد. محله‌ی من، دوست داشتن و خلاف نکردن!

این روزها این مفاهیم را زیاد نمی‌بینیم. خیلی از ما فقط به احترام پلیس و دوربین‌های راهور، قوانین را رعایت می‌کنیم. خیلی از ما از ترس غرولندهای همسایه، روغن‌ریزی ماشینمان را تعمیر می‌کنیم. خیلی از ما اگر کسی نبیند، آشغال‌های خود را از ماشین به بیرون پرت می‌کنیم.

این روزها احساس می‌کنم ما ایران را دوست نداریم.

دوست داشتن ایران

اگر ایران را دوست داشتیم

لازم نبود این همه برای صرفه‌جویی در مصرف آب تبلیغ کنند.

اگر ایران را دوست داشتیم، این‌همه خبر از دزدی و اختلاس از بیت‌المال نمی‌شنیدیم.

اگر ایران را دوست داشتیم، در مقابل کشته شدن وانتی ِ دوره گرد در جلوی چشم فرزند سیزده‌ ساله‌اش به بهانه اجرای قانون (!) ، در مقابل جان باختن هم‌وطنانمان در حوادث رانندگی و هوایی و در مقابل هر حادثه‌ی بد دیگر، بی‌تفاوت نبودیم.

اگر ایران را دوست داشتیم، برای تفریح و خوش‌گذرانی، حیوانات ِ در معرض انقراض را نمی‌کشتیم.

اگر ایران را دوست داشتیم، با درست کردن آتش و رها کردن غیرمسئولانه‌اش، جنگل‌های زیبایمان را به خاکستر تبدیل نمی‌کردیم.

اگر ایران را دوست داشتیم، در سازمان‌های ما، به ارباب‌رجوع احترام بیشتری گذاشته می‌شد و با رضایت از در بیرون می‌رفت.

اگر ایران را دوست داشتیم، به‌جای بهانه‌تراشی برای توجیه اشتباهات و کاستی‌ها، خودمان را اصلاح می‌کردیم و کمی مسئولانه‌تر عمل می‌کردیم.

اگر ایران را دوست داشتیم، مشکلات را می‌پذیرفتیم و مسئولانه برای رفع آن‌ها تلاش می‌کردیم.

 

کاش ایران را دوست بداریم.

شاهین شاکری – مدیران ایران

این مطلب چه میزان برای شما مفید بود؟

میانگین امتیاز 3.3 / 5. تعداد نظرات: 4

آموزش پیشنهادی

دوره جامع هوش مصنوعی برای مدیران

قیمت اصلی: 14,000,000 تومان بود.قیمت فعلی: 7,700,000 تومان.

آموزش پیشنهادی

ارتش تک نفره با هوش مصنوعی

قیمت اصلی: 4,900,000 تومان بود.قیمت فعلی: 1,290,000 تومان.

مقالات پیشنهادی

دیدگاهی در مورد “ما ایران را دوست نداریم

  1. حمیدرضا گفت:

    سلام خدمت همه عزیزان
    به نظر من چیزی که خیلی وقت فراموش شده، اخلاق. لازم نیست تا ما حتما چیزی رو دوست داشته باشیم که بخوایم بهش توجه کنیم. ما اگر بتونیم اخلاق خوب داشته باشیم، اونوقت حتی برای چیزهایی هم که دوست نداریم، حداقل احترام قائلیم.

  2. يكً ايراني دور از وطن گفت:

    خصلت بشر اين است به چيزي كه احساس تعلق و مالكيت مي كند، بيشتر توجه مي كند و بيشتر دوستش دارد.

    دوست شما هم چون احساس ديگري نسبت به محله خود (در اينجا خود كاملا مشخص است) دارد رفتار ديگري دارد.
    اما واقعا چنين احساسي هم نسبت به شهر خود و وطن خود دارد؟
    فكر كنم جوابش مشخص است. سالهاست كه ايرانيان بسيار زيادي حس مي كنند كه سهمي در شهر خود و وطن خود ندارند. حتي احترام بسيار ساده در يك سازمان دولتي و حقوق ساده شهروندي. هر كسي به فكر خودش است. مناسفانه اعتمادي هم به متوليان و سازمانها نداريد. شما بايد واقعا احساس كنيد كه مورد احترام هستيد، شهروند درجه دو و سه نيستيد، واقعا مالك پياده روها، خيابانها، وسايل نقليه عمومي و آب و خاك وطنتان هستيد. بايد آن را لمس كنيد. ماليتي را كه مي دهيد، ببينيد كه براي شما و فرزندانتان هزينه مي شود. آيا واقعا چنين احساسي در ميان ما وجود دارد؟ حداقل مشاهداتمان از عملكرد از ما بهتران چنين احساسي را نه تنها در ما تقويت نمي كند بلكه شما را ار ريشه و تمام وابستگي هايتان روز به روز دورتر مي كند. لذا سطح تعلق شما به خانه و حداكثر محله تان كاهش مي يابد.

    با فرهنگ سازي و شعار و تبليغ كاري نمي شود كرد (مانند همه كارهاي زوركي ديگر). نا وقتي شعار هست، يعني از عمل خبري نيست، اما در پس پرده خبر ديگري هست!
    “دو صد گفته چو نيم كردار نيست.”

    تا وقتي كه طرز فكر ما اين است كه “خواهي نشوي رسوا همرنگ جماعت شو” اميد به آينده بهتر، كمرنگتر مي شود.

    “از ماست كه بر ماست”

  3. فاطمه گفت:

    تا حالا از این زاویه به قضیه نگاه نکرده بودم همیشه مثل دوست خوبمون شیرین حرف از تمدن داشتن و نداشتن می زدم فکر میکردم برای این کارها باید فرهنگ خاصی ایجاد کرد آموزشهای عجیب غریبی دید ولی حالا که خوب فکر میکنم میبینم که من هم وقتی جایی رو چیزی رو دوست دارم بهتر مراقبت میکنم بدون اینکه ازم بخوان یا حرفی بزنن

  4. شیرین گفت:

    با سلام و روزبخیر

    با احترام برای نظر شما، گمان نمی کنم برای مراعات آنچه که برشمردید دوست داشتن کشوری – در اینجا ایران – لازم باشد.
    کافیست یک شهروند بویی از تمدن برده باشد و بداند رعایت حقوق دیگران و آیندگان یعنی چه.

    1. نسیم گفت:

      خانموم شیرین
      شما که بویی از تمدن بردین زباله هاتون رو جداسازی میکنید کاغذها یه طرف پلاستیک ها یه طرف؟
      خدایی تا حالا این کارو کردین؟؟
      ولی من کردم! بعد میدونین چی شده؟؟؟ شهرداری دوباره همه رو قاطی کرده تو هم….

      تا حالا به خاطر چکه چکه کردن شیر آب فلکه رو بستین؟ من بستم! بعد میدونین چی شده؟ همسایه ما با شیلینگ آب حیاطشون رو شسته.

      تا حالا یه دستمال کاغذی استفاده شده رو تو دستتون نگاه داشتین تا بلخره برسین به یه سطل زباله؟ که توش کاغذ و پلاستیک و زباله های تر قاطیه؟
      و یه عالمه کار دیگه یه لیست بلند!

      حاا یا شما آدم متمدن نیستی یا کشورت رو دوست نداری کدوم؟

      1. شیرین گفت:

        چقدر عالی که شما تمام اینکارها را انجام می دهید و به فکر هستید. خداوند شما را حفظ کند.
        اما نمی دانم چرا با اینهمه عصبانیت نظرتان را خطاب به من نوشیتد! انگار که گفته من در اتهام کسی یا خطاب به کسی بوده باشد!
        در گفته من تفاحری هم نیست و منش و رفتارم را هم چوبی نکرده ام برای سرزنش دیگران.
        کمی آرام تر صحبت کنیم و هر صحبتی را اتهامی به خود ندانیم بد نیست نسیم خانم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

16 − 14 =

 

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.