تفاوت یک مدیر نمونه و یک مدیر عادی در چیست+دانلود فیلم
یک واقعیت دشوار وجود دارد : اکثرمردم عادی، فکر می کنند می توانند رهبر باشند اما در واقع زمانی که نگاهی نزدیکتر به آن ها می اندازیم می بینیم که چقدر کنترل متکبرانه دارند .با این حساب تفاوت یک مدیر نمونه و یک مدیر عادی در چیست؟
شما مدیر سطح بالایی هستید که می دانید چگونه کارها انجام می شود. پس وقتی که شما رهبری خود را گسترده تر کنید، احساس می کنید مجبور هستید که زیر دستانتان را وادار کنید که کارها را با استانداردهای بالای شما انجام بدهند. اما اینگونه به شما این هشدار داده میشود که این نوع سبک رهبری یعنی میکرو منیجینگ که میتواند بعضی از سازگاریها و فرهنگ تیم کاری شما را تخریب کند. تفاوتی ندارد که شما قصد دارید با این کار سیگنال منفی ارسال کنید یا نه ! به هر حال هرچه که هست دقیقا نحوه کنترل یک micro-managing به این صورت است .
هیچ کدام از این پیام ها، پیامی نیست که دوست دارید بفرستید. دوست دارم به شما یادآوری کنم که در شغلتان بیشتر باید بر روی عواقب و پیامدهای آتی متمرکز باشید تا بر روی رویه انجام کارها .
شما باید بر روی چیستی ها تمرکز کنید و تلاش کنید تا همکارهایتان بر روی چگونه ها تمرکز کنند. می توانید این کارها را با دنبال کردن این سه مرحله انجام دهید :
اول : زمانی را برای توضیح دقیق ، راهنمایی و مشخص کردن توقعاتی صرف کنید که برای بدست آوردن بازدهی و سودمندی به روی برخی از کارها تعیین کرده اید و از ابتدای امر باید کار را به گونه ای انجام دهید که مدیریت شما، حالت تحمیلی بر روی کارکنانتان نداشته باشد و با سوال پرسیدن مطمئن شوید آیا زیر دستان شما انتظارات شما را به وضوح درک کرده اند یا نه .
دوم : با خودتان قرار بگذارید که چه مدت برای چک کردن کار کارمندانتان منتظر بمانید. واقعا این هدف بزرگی است !
مقاومت کنید که تا وقتی ۶۰ – ۷۰ درصد از زمان نگذشته است، کار را بررسی نکنید. در عین حالی که شما نیاز دارید زمانی را برای تمرکز به کارهای شخصی خود اختصاص دهید، این تاکتیک می تواند پیام شفافی برای کارکنانتان داشته باشد که چقدر به آن ها اعتماد دارید .
سوم : دست آخر هم یا آن ها را به ادامه کار تشویق می کنید یا بعلکس آن ها را متوقف خواهید ساخت. می خواهم شما در نحوه ی بازبینی خود یک تغییر اساسی دهید . درسته ! نه تنها می خواهم که در بازه های کمتری این کار را انجام بدهید، بلکه این را هم میخواهم که به بهترین نحو تغییر را اعمال کنید.
در این هنگام می گویید که اجازه بدهید اول کار را ببینم یا ببینم که چطور انجام شده ! تصمیم گیری بر روی این امر می تواند مفید باشد و در عوض ارزیابی را هم ساده تر خواهد ساخت !
مثلا، بپرسید شما خوب هستید؟ آیا کارها را پیگیری می کنید؟ یا کاری هست که من به شما کمک کنم؟ افراد کمالگرا ، گاهی اوقات می خواهند که روی برخی شرایط کنترل مطلق داشته باشند . علی رغم اینکه شما یک متخصص هستید و درکارتان برای کارکنانتان خیلی مفید هستید، باید بدانید که زیر دستانتان نیاز به کمی فضای بیشتر دارند تا آن ها هم بتوانند احساس آزادی داشته باشند.
این موضوع به آن ها احساس خوب و شایسته بودنی را می دهد که باعث بالا رفتن کیفیت کارشان میشود .
این مطلب چه میزان برای شما مفید بود؟
میانگین امتیاز 2 / 5. تعداد نظرات: 1
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
تفویض اختیار، راز پنهان مدیران موفق
okr چیست ؟ چطور به گوگل کمک کرد بدرخشد؟
okr چیست و چگونه توانسته است به شرکت های موفقی همچون در گوگل در دست یافتن به اهداف و نتایج دلخواه کمک کند .
معیارهای استخدام را چگونه بسنجیم؟
با کارمندان ناکارآمد چطور رفتار کنیم و چطورانگیزه را در آنها زنده کنیم؟
ده روش جذب نیرو که کارجویان را فراری میدهد !
چقدر و چرا باید به کارکنان از وضعیت سازمان اطلاعات بدهیم؟
این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش میشوند.
دیدگاهتان را بنویسید