مذاکرات هسته ای ایران و نقش ما در آن
مذاکرات هسته ای ایران با بخشی از دولتهای غربی که در راستای تنش زدایی از وضعیت موجود در عین حفظ دستاوردهای علمی و فن آوریهای استراتژیک – که با تلاش و کوشش و هزینههای جدی طی سالهای گذشته حاصل شده – انجام میشود، طی روزهای اخیر، وارد مرحلهی جدیدی شده است. امروز قدرتهای برتر جهان پذیرفتهاند که باید پرچم ایران را در کنار پرچمهای خود در مقابل تمام رسانهها بپذیرند و به جای توسل به زبان فشار و تهدید، با ما به مذاکره برابر بنشینند.
بی تردید این مذاکره را میتوان یکی از سرنوشت سازترین مذاکرههای کشور در دهههای اخیر دانست. طبیعی است که تصمیم گیریهای کلان در این حوزه در کشور ما توسط رهبر انقلاب، ریاست جمهور و وزرای محترم اتخاذ شده و توسط مجلس محترم به تصویب میرسد. بدیهی است که ما مردم هم امیدوارانه به تدابیر مسئولان کشور اعتماد میکنیم و میدانیم که آنها میکوشند با مدیریت سکان سیاست خارجی، کشور را به سمتی که منافع بلندمدت ملی را تامین میکند، هدایت نمایند.
در این میان در کنار همدلی و همزبانی با مسئولین که از مفروضات قطعی در رفتارهای ماست، به عنوان مردم ایران که بزرگترین ذینفع یا ذی ضرر مذاکرات بین المللی محسوب میشود، چه رفتارهای دیگری هم میتوانیم داشته باشیم تا تلاشهای مسئولین کشور را برای هدایت کشور به سمت آیندهای آرامتر و سازنده، هموارتر کنیم؟
واقعیت این است که فرهنگ مذاکره برای جامعهی ما، فرهنگ جوانی است. طبیعی است که عموم ما مذاکرهها را به مذاکرههای تجاری محدود میدانستهایم و وقتی که نهادهها در یک مذاکره خیلی بزرگ نیست، الگوهای رفتاری و اصول و قواعد هم، گاه شکلی متفاوت و یا لااقل شکلی سادهتر پیدا میکنند (در گذشته با نوشتههایی تحت عناوین زبان بدن ظریف و روحانی و همینطور اشباح دور میز در مذاکره و نیز درسی که از مذاکرات سال ۹۲ آموختیم به برخی نکات مهم و نیز اشتباهات رایج ما در تحلیل مذاکرات اشاره کردهام که به نظر میرسد به تکرار کامل آنها نیاز نباشد). با توجه به این جوانی و آشنایی کم با فرهنگ مذاکرههای سیاسی، لازم است با دقتی مضاعف به رفتار خود در قبال این نوع مذاکرهها توجه کنیم.
آنچه در ادامه میخوانید نظرات شخصی من به عنوان یکی از افراد همین جامعه است. یک نفر از جامعهی ایرانیانی که مانند هر ایرانی مسلمان دیگری، علاقمند به آیندهای بهتر برای خود و هموطنانشان است و طبیعی است که به خاطر سالها تالیف و تحقیق و تدریس در حوزه ی مذاکره و نشستن پشت میزهای مذاکره داخلی و بین المللی، روند مذاکرات را با علاقهای مضاعف پیگیری میکند:
نکتهی اول: مذاکره هستهای ایران، بیش از آنکه به مذاکره – به معنای رایج آن – نزدیک باشد، چیزی از جنس یک گفتگو است. شاید فعالان علمی حوزهی مذاکره، هر گفتگویی را – به درستی – یک مذاکره بدانند، اما در ادبیات عام تفکیک مذاکره به معنای رایج آن با گفتگو میتواند مفید و ارزشمند باشد.
مهمترین ویژگی مذاکره این است که هدفهای دقیق در مذاکره مشخص است. هر یک از طرفین دقیقاً میداند که دوست دارد با چه دستاوردی از جلسه خارج شود. تنها چیزی که میماند این است که با اعطای حداقل امتیازات، حداکثر خواستهی خود را تامین کند و از سوی دیگر بکوشد رضایت طرف مقابل را به شکلی تامین کند که او هم بازندهی مذاکره نباشد و به تعبیر رایج، مذاکرهای برنده – برنده شکل بگیرد.
حال آنکه گفتگو، فرایند پیچیدهتری است. ما در یک گفتگو، خواستههای دقیق طرف مقابل را نمیدانیم و حتی از انگیزههای واقعی او هم خبر نداریم. نمیدانیم که ادعاها و خواستههای او دقیقاً چیست و آیا چیزهایی که میگوید همان چیزهایی است که واقعاً میخواهد یا خیر. در یک مذاکرهی خرید و فروش، انگیزهها و خواستههای طرف مقابل تا حد خوبی قابل حدس است. حتی میتوان منافع او را حدس زد. در حالی که در یک گفتگو چنین کاری به سادگی ممکن نیست.
به همین دلیل، بر خلاف مذاکره که معمولاً برای آن هدف مشخص در نظر گرفته میشود، برای گفتگو، بیشتر روی چارچوبها و خط قرمزها تاکید میشود. طبیعی است که در یک مذاکره کلان سیاسی هم به عنوان مصداقی از یک گفتگو، نمایندگان یک کشور ممکن است به رغم تمام سناریوپردازیها و برنامه ریزیهایی که انجام میدهند، دقیقاً ندانند که نتیجهی نهایی چه خواهد بود. حتی ندانند که مذاکره به توافق منجر میشود یا وادار به ترک مذاکره خواهند شد. تنها یک نکته مشخص است: اصول و قواعد و چارچوبهایی وجود دارد که باید حفظ شوند. منافع ملی، حفظ عزت کشور، حفظ دستاوردهای موجود و حفظ استقلال و حاکمیت بر سرنوشت ملی، از جملهی این خط قرمزهاست.
اگر مذاکره به معنای رایج را به پیاده روی در روز تشبیه کنیم، گفتگوی سیاسی در چنین سطح کلانی چیزی شبیه جستجوی راه در شب است. اصول و قواعد معلوم است و درهها و پرتگاهها شناخته شده است، اما هر بار با یک گام جلو رفتن، ادامهی مسیر مشخص میشود.
نکتهی دوم – با توجه به مورد اول، بسیاری از چارچوبهای مورد انتظاردر مذاکرههای متعارف در گفتگوهای پیچیده سیاسی بین المللی، قابل انتظارنیست. ممکن است مواضع کشورها به طور کامل تغییر کند. ممکن است در مقطعی تصمیم بگیرند پشت میز مذاکره بنشینند. ممکن است در ادامه مسیر تصمیم بگیرند که میز را به صورت موقت یا دائمی ترک کنند. ممکن است با توجه به شرایط پیش آمده تصمیم به تغییر مهلتها یا تمدید مذاکره یا عدم تمدید آن بگیرند. ابهام و حتی رفتارهای متناقض و مواضع متعارض، بخش اجتناب ناپذیر گفتگوهای پیچیدهی و عمیق سیاسی بین المللی است و ملتها در این مواقع با اعتماد به دولتهایشان، میتوانند همراهان خوبی برای آنها باشند.
نکتهی سوم – بر خلاف مذاکره که در آن نقطهی شروع و پایان مشخص است، برای گفتگو نقطهی شروع و پایانی متصور نیست. کوچکترین حرکتی، حتی یک سکوت یا یک لبخند یا انجام دادن یا انجام ندادن یک مصاحبه – حتی پس از یک توافق رسمی – میتواند پیامی برای طرف مقابل باشد. به عبارتی، شاید مذاکره تجاری با یک امضا و توافقنامه به پایان برسد، اما گفتگوی سیاسی صرفاً از مرحلهای وارد مرحلهی دیگر میشود. ممکن است در برخی پیچهای مسیر، منظرههای پیش رو امیدبخشتربوده و در بعضی بخشها، نگران کننده باشد. بنابراین ما هم به عنوان همراهان این کاروان، باید همیشه به رفتارهای خود توجه داشته باشیم و هیچ لحظهای را لحظهی پایان گفتگو فرض نکنیم. همیشه این احتمال هست که خطاهای ما، ناخواسته دستاوردهای قبلی را از بین ببرد.
نکتهی چهارم – ارسال پیامهای غیرشفاف و حتی غیرواقعی، بخش اجتناب ناپذیر در گفتگوهای پیچیده و مذاکرههای کلان سیاسی است. در هر مذاکرهی پیچیدهای، ارزش هر تاکتیک و استراتژی، به آشکار نشدن آن است. مذاکرهای که همهی جنبههای آن رسانهای شود و همهی استراتژیها و تاکتیکهای آن برای مردم کشور تشریح شود، دیگر یک مذاکره نیست. بلکه یک تئاتر سیاسی است. گاهی اوقات باید بپذیریم که نمایندگان مذاکره کننده، بخش هایی از مذاکره را در رسانهها منعکس نکنند. گاهی باید بپذیریم که پیامهایی متفاوت یا حتی مبهم را در رسانهها ارسال کنند. بسیاری از پیامهایی که مذاکره کنندگان ملی و مسئولین در رسانهها اعلام میکنند، پیامی برای مردم نیست. بلکه پیامی برای مذاکره کنندگانی است که در آن سوی میزها نشسته اند (درست مانند وقتی که در یک مهمانی، پدر یا مادر به جای دعوا کردن کودک میهمان، بر سر فرزند خود داد میزنند و او هم که ماجرا را میداند، آگاهانه سکوت میکند!). در اینجا تنها یک چیز مهم است. اینکه به نمایندگان خود اعتماد کنیم و بپذیریم که آنها برای حفظ منافع ملی تلاش میکنند. انتظار شفافیت از مسئولین در مدیریت کشور یک انتظار معقول دموکراتیک است اما انتظار شفافیت و اطلاع رسانی کامل در مسیر یک مذاکره سیاسی بین المللی، انتظاری غیراثربخش و غیرعملی است.
نکتهی پنجم – گاهی اوقات پوکرفیس بودن ملتها هم مفید است. احتمالاً شنیدهاید که میگویند مذاکره کننده باید پوکرفیس باشد. به این معنی که شادی و ناراحتی در چهرهاش مشخص نشود. طرف مقابل نباید بفهمد امتیازی که داده بیشتراز انتظار ما بوده یا امتیازی که گرفته بیشتر از حد مطلوب ما بوده است. حتی طرف مقابل نباید بفهمد که میزان علاقه یا بی علاقگی ما به نتیجه مذاکره تا چه حد است. در این حالت دست مذاکره کننده برای بازی با امتیازها باز است.
فرض کنید که به یک فروشگاه بروید و ببینید که فروشنده میگوید: من حق ندارم به شما تخفیف بدهم. صاحب فروشگاه من را مواخذه خواهد کرد. حالا فرض کنید که صاحب فروشگاه در همان حالت، از دور به شما لبخند رضایت بزند! همه چیز بر باد میرود. شما خواهید گفت: صاحب فروشگاه؟ فکر نمیکنم. ایشان همین الان خوشحال هستند!
ابراز صریح خوشحالی و ناراحتی در مذاکرهها و گفتگوهای سیاسی بین المللی، بعضی مواقع بیش از اینکه مفید باشد می تواند مضر باشد. مذاکرههای کلان سیاسی و گفتگوهای پیچیدهی بین المللی، با مسابقهی فوتبال یک فرق اساسی دارد. در فوتبال، فریاد زدن ما و حمایت کردن ما و خوشی کردن ما بعد از هر گل، وظیفهای جدی است و میتواند عامل تقویت روحیه برای بازیگران باشد. اما در مذاکرههای سیاسی، سکوت میتواند ابزار هوشمندانه تری باشد. اساساً سیاست و سیاستمدار را به سکوت و عکس العملهای خفیف و کنترل شده احساسی میشناسند و نه نمایش خارج از کنترل هیجان.
نکته ششم – مذاکرههای کلان سیاسی، فرصت خوبی برای ماست تا اصول مذاکره را یاد بگیریم. اینکه تیم مذاکره کننده ایران، در مذاکرات هستهای خود به صورت حرفهای و قدرتمند عمل کرده است، هیچ جای شکی ندارد. انزوای اسرائیل و عصبانیت نتانیاهو و کسانی که در سراسر جهان با او همسو هستند نشانهی خوبی برای این رفتار حرفهای است. نتانیاهو صریحاً اعلام کرده است که این توافق، تهدیدی برای اسراییل و هم پیمانان اوست. در این میانه، مشاهدهی رفتار و گفتار مسئولین و مذاکره کنندگان و به طور خاص جناب آقای ظریف که بیشتر از سایر دوستان و همراهانشان مخاطب رسانهها قرار گرفته اند، میتواند نکات آموزندهی زیادی به همراه داشته باشد.
در اینجا به برخی از صحبتها و مواضع آقای ظریف – به عنوان یک دیپلمات کارکشته سیاسی – که می تواند برای ما آموزنده باشد اشاره میکنم:
* مذاکره از موضع قدرت: یکی از قوانین مهم مذاکره این است که پشت میز مذاکره، هیچ وقت قدرت طرفین تفاوت فاحش ندارد. اساساً اگر تفاوت فاحشی وجود داشته باشد، طرفین پشت میز مذاکره نمینشینند. مذاکره از موضع برابر با حفظ احترام طرفین، همیشه یکی از نکات مورد تاکید بوده است. این موضع محکم و حفظ قدرت در بسیاری از مصاحبههای آقای ظریف مشهود است. از جمله زمانی که در مصاحبهای در لوزان، کاملاً صریح گفتند: قدرتهای جهان باید قدر این فرصتها را بدانند و تقاضاهای زیاده خواهانهی خود را فراموش کنند.
* مواجههی هوشمندانه با رسانهها: اصحاب رسانه، عموماً به اقتضای شغل و موقعیت خود به دنبال تیتر میگردند و گزارش خام رویدادها از تحلیل دقیق روندها برای بسیاری از آنها مهمتراست. برای آنها بیش از آنکه نتیجهی مذاکرهها در بلندمدت مهم باشد، تیتر فردای خبرهایشان مهم است. طبیعی است که سیاستمداران مذاکره کننده، میکوشند در چنین شرایطی، ضمن حفظ احترام اصحاب رسانه و ارتباط دوستانه با آنها، خاکستری ترین گزارههای ممکن را بیان کنند.
به برخی از جملات مصاحبهی آقای ظریف با ان بی سی توجه کنید:
مصاحبه کننده: ما دقت کردهایم که تعداد جلسات رو به افزایش است. این نشانهی چیست؟ آیا مانعی پیش آمده یا اینکه همه چیز رو به جلو است؟
آقای ظریف: نشان دهندهی این است که ما جدی هستیم [هیچیک از دو گزینهی مصاحبه کننده انتخاب و تایید نشده]
ایشان در ادامه میگویند: پیشرفت خوبی شده و راه درازی هم در پیش است [به طور مشخص به مصاحبه کننده گفته نمیشود که در کجای مسیر هستیم!]
* عدم امتیازدهی نامشروط به طرف مقابل: در همان مصاحبه میبینیم که آقای ظریف میگویند:
تا همه چیز مورد توافق قرار نگیرد، هیچ چیز مورد توافق قرار نگرفته [با این موضع، راه بر امتیازخواهی تدریجی و خرد شده طرف مقابل بسته میشود]. این یک پازل است. باید همهی قطعات کنار هم قرار بگیرند تا ما ببینیم روبرویمان چه تصویری شکل میگیرد.
* استفاده از رویدادها و فکتهای انکار ناپذیر و مورد توافق همگانی به جای ادعاهای یک طرفه:
مصاحبه کننده میپرسد: یکی از فشارهایی که به ایالات متحده وارد میشود از سوی نتانیاهو نخست وزیر اسراییل است. او به کنگره گفته که این توافق، گامی به سوی صلح نیست.
پاسخ آقای ظریف: او از سال ۱۹۹۲ اعلام کرده است که ایران به زودی بمب هسته ای خواهد ساخت. او گاهی میگوید سه سال دیگر. گاهی می گوید دو سال دیگر و گاهی میگوید یک سال دیگر. به نظر میرسد که او قصد دارد ادعایش را تا ابد تمدید کند!
ظریف در ادامه در مورد اتهامات دائمی نتانیاهو علیه ایران میگوید: وضعیت ما مشخص است. ما دویست و پنجاه سال است که به هیچ کشوری حمله نکردهایم. این یک واقعیت ثبت شده قابل اثبات است. نتانیاهو چنین سابقهای ندارد. سابقهی او سرشار از کشتن کودکان و افراد معصوم است. سرشار از تهاجم به همسایگان. سرشار از اشغال. او اعتبار و اختیار ندارد تا دربارهی جنگ طلبی یک ملت دیگر اظهار نظر کند.
* گرفتارنشدن در دام سوالات مصاحبه کننده و مدیریت گفتگو:
مصاحبه کننده: چرا باید آمریکا به شما اعتماد کند؟
آقای ظریف: ما از هیچکس نخواستهایم که به ما اعتماد کند. ما درباره یک سیستم بین المللی صحبت می کنیم.
مصاحبه کننده: اگر شما به توافق فکر می کنید، به اعتماد آمریکا هم نیاز دارید.
آقای ظریف: نه.
مصاحبه کننده: به کمی اعتماد نیاز دارید.
آقای ظریف: نه. نه. نه. نه. ما درخواست اعتماد نداریم. ما میدانیم که بین ایران و آمریکا بی اعتمادی وجود دارد. متاسفانه بین آمریکا و بسیاری کشورها این بی اعتمادی وجود دارد. ایرانیها دیده اند که آمریکا هیچ توجهی به اشغال ایران توسط کشور همسایه نکرد. ایرانی ها دیده اند که آمریکا توجه نکرد که سلاح های شیمیایی علیه آنها به کارگرفته شده. حتی مانع شده که شورای امنیت، علیه استفاده عراق از سلاحهای شیمیایی قطعنامه صادر کند. ممکن است برای شما این بحثها، بحثهای تاریخی قدیمی باشد. اما در ذهن مردم ایران تازه است. ما از هیچکس نخواستهایم به ما اعتماد کند و خودمان هم در لحظهی فعلی به هیچکس اعتماد نداریم. ما گام به گام حرکت میکنیم.
مثالها از این دست بسیارند. برخی را باید اکنون خواند و شنید و برخی را هم به استناد همان نکتهها که نوشتم باید بعدها خواند و آموخت. اما به هر حال، یک نکته مشخص و واضح است. به استناد اکثر رسانههای بین المللی، مذاکره کنندگان ایرانی در مذاکرههای خود، مودبانه، هوشمندانه، جذاب و احترام برانگیز و در عین حال سرسختانه حاضر شدهاند.
اگر بخواهیم وضعیت فعلی را در دو حوزهی موقعیت و جایگاه سیاسی بین المللی و نیز تبعات اقتصادی – با لحاظ نمودن همهی نکات یک تا پنج – بسنجیم میتوان گفت:
از لحاظ موقعیت و جایگاه سیاسی بین المللی ما نشان دادهایم که پیشرفت و توسعه را به وسیلهی تدبیر و امید میخواهیم و نه با تکیه بر رفتارهای خصمانه. ایران حسن نیت و انعطاف در مواضع و در عین حال سرسختی نفوذ ناپذیر بر منافع ملی را نشان داده است. ایران نمیخواهد فرصتهای رشد و توسعه را از دست بدهد و حالا این دنیای غرب است که باید مراقب باشد که فرصتهایی که در اختیارش قرار میگیرد را به اشتباه، نسوزاند و از دست ندهد.
اما از لحاظ تبعات اقتصادی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
قبل از هر چیز، باید به خاطر داشته باشیم که هر شکلی از رابطهی سیاسی در بلندمدت، زیرساخت های اقتصادی منطبق با شرایط خود را پدید میآورد. شیوهای از تعامل شرکتهای اروپایی و آمریکایی با ایران که در طی سالهای اخیراز موضع نابرابر و دو گانهی اقتصادی شکل گرفته بود، تا حد زیادی ناشی از ساختارقبلی بود.
منظور از موضع دوگانه این است که از یک سو شرکت های غربی خود را به حضور دربازار ایران بی علاقه نشان میدادند و از سوی دیگر با بکارگیری واسطههای مختلف، حضوردر این بازار را به شکلی جدی تعقیب میکردند. موضع نابرابر هم به این معنا که هنگام تعاملات اقتصادی با ایران، به جای اینکه به شکل رایج بر سر جزییات توافقات و تعهدات مذاکره کرده و امتیاز دهند وانمود میکردند که «صرف حضور در بازار ایران» خود یک امتیاز تلقی میشود. شاید مهمترین محصول این رابطه که به تعبیر حافظ میتوان آن را از نوع «دیدار و پرهیز» دانست، شکلگیری واسطههای متعدد در زنجیرهی ارزش اقتصادی بوده است.
نفوذ این واسطهها و قدرت گرفتن آنها – که عملاً امروز آنها را به ذی ضرر اصلی شرایط جدید تبدیل کرده است – چیزی نیست که در کوتاه مدت تغییر کند. بسیاری از این واسطهها در طول سالیان گذشته با هدف تثبیت موقعیت خود، تصویری چنان تیره و کاملاً به دور از واقعیت از شرایط اجتماعی و اقتصادی ایران برای شرکای غربی خود ایجاد کردهاند که مدتها طول میکشد شرکای غربی متوجه بشوند که واقعیت امروز ایران، چیز دیگری است.
همچنین در کنار عدم حضور بسیاری از شرکتهای بین المللی در بازار جذاب ایران – که به نوعی یک باخت اقتصادی برای آنها محسوب میشد و عملاً هزینهی سنگین اقتصادی بود که غرب برای تحمیل محدودیتهای سیاسی می پرداخت – فرصتی را برای حضور گسترده و تثبیت موقعیت برندها و شرکتهای دست دوم و سوم اقتصادی جهان در بازار ایران فراهم کرد که طبیعی است امروز، در برابر پذیرش شرایط جدید مقاومت خواهند کرد.
به عبارتی در مذاکرههای بزرگ در این مقیاس، همیشه ذی نفعانی وجود دارند که به صورت صریح و صحیح پشت میز مذاکره مینشینند و صحبت میکنند و ذی ضررهایی وجود دارند که شاید به ظاهر دیده نشوند، اما تمام تلاش خود را برای کارشکنی و جلوگیری از تغییر وضعیت موجود به کار میگیرند.
بنابراین، چه مطلوب ما باشد و چه نباشد زمانی طولانی لازم است تا به تدریج، زیرساخت های اقتصادی و زنجیرههای استراتژیک کسب و کار، شکل جدیدی به خود بگیرند و خود را با چارچوبهای جدید وفق دهند. انتظار هر نوع تغییرات سریع، دور از واقعیت بوده و کسانی که بکوشند چنین انتظاراتی را ایجاد یا القاء کنند، عمداً یا سهواً شرایط نارضایتی مردم را در کوتاه مدت و میان مدت فراهم خواهند کرد. مشخصاً باید مانند گذشته به دولت و مسئولان اعتماد کنیم و منتظر بمانیم که آنها، با اشراف کاملی که بر شرایط دارند و با ملاحظهی تمام اصول و چارچوبهای موجود و حفظ همه جانبهی منافع ملی، به تدریج هندسهی سیاسی اقتصادی جهان را به سمت شرایطی بهتر برای ایران و ایرانیان، تغییر دهند.
مشخصاً وضعیتی که امروز در جهان شکل گرفته گامی به سوی عزت و قدرت بیشتر ایران در عرصههای بین المللی است. دنیای غرب رسماً نشان داده که بر خلاف ادعاهای قبلیشان، آموختهاند که ایران قدرتی نیست که از معادلات سیاسی و اقتصادی جهان قابل حذف باشد. این دستاورد کمی برای ما و دولتمان نیست. اما باید به خاطر داشته باشیم که در هر تغییری، آنها که تا آن لحظه ذی نفع بوده و دستاوردی داشتهاند، دلواپس و نگران میشوند. این شرایطی بوده که ما در سالهای اخیر به وضوح تجربه کردهایم.
اکنون که ملت و مسئولین ایران، دستاوردهای ارزشمندی را در مذاکره های خود کسب کرده و گامی دیگر به سوی جایگاه واقعی خود برداشتهاند، طبیعی است که دلواپسان واقعی جدید، باید همهی ما باشیم و مراقب باشیم که هیچ ترفندی، چه کوچک نمایی دستاوردهای کسب شده و چه ایجاد انتظارات شتابزده برای تغییرات سریع در کوتاه مدت و میان مدت، دستاوردهای امروزمان را از ما نگیرد.
این مطلب چه میزان برای شما مفید بود؟
میانگین امتیاز 1 / 5. تعداد نظرات: 1
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
مدیریت مالی در شرایط بحرانی
بهره وری چیست و چطور بهره وری را افزایش دهیم؟
چطور در دام کلاهبرداری های جدید نیفتیم
در شرایط خاص فعلی، شرایط برای کلاهبرداری بسیار مهیا است!
در این مطلب و وبینار، روشهای کلاهبرداری و راههای تشخیص آن را با هم مرور میکنیم.
کاربردها و ابزارهای هوش مصنوعی
هوش مصنوعی این روزها جنبه های مختلف زندگی شخصی و حرفه ای همه ما را تحت تاثیر قرار داده است در این صفحه به مطالب و منابع مفیدی برای استفاده از هوش مصنوعی پرداخته ایم .
تحلیل هزینه – فایده چیست ؟
تحلیل هزینه – فایده روشی نظام مند برای تخمین زدن نقاط قوت و ضعف گزینه های مختلف و انتخاب و تصمیم گیری بین آنها باشد .
ناهماهنگی شناختی چیست؟ راههای کاهش ناهماهنگی شناختی
ناهماهنگی شناختی (تعارض شناختی) برای توصیف ناراحتی ذهنی استفاده میشود که ناشی از داشتن دو اعتقاد، ارزش یا نگرش متضاد با اعمال و واقعیت های بیرونی استفاده می شود. ناهماهنگی شناختی باعث ایجاد حس رنجش روحی درونی می شود ، تصمیم گیری های ما را ضعیف و بهره وری مان را در زندگی شخصی و حرفه ای کم می کند .
This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.
دیدگاهتان را بنویسید