مدیریت مسیر شغلی
مدیریت مسیر شغلی
راه های قدرت
به اطراف خود در شرکت نگاهی بیندازید. به احتمال زیاد افرادی باهوش با IQ بالا و افرادی خوش مشرب با EQ بالا ملاحظه می کنید. بسیاری از آنها کار خود را بی سروصدا انجام می دهند؛ در حالی که خیل کثیری از آنان که نه باهوش ونه خوش مشرب هستند به طرز مرموزی به سطوح بالای شرکت راه پیدا می کنند؛ بنابراین چیزی نادیده گرفته شده است: برای موفقیت، IQ و EO بالا کافی نیستند. به این عامل نادیده گرفته شده،PQ، یعنی هوش سیاسی می گویند. همان طور که دیدیم،PQ هنر پیش بردن کارهای خود از طریق کسانی است که رویشان کنترل ندارید.PQ نه تنها به عنوان یک مهارت شغلی، بلکه به عنوان یک مهارت مدیریتی حیاتی و مهم است. PQ به شما قدرتی غیررسمی می دهد تا مکملی برای قدرت رسمی تان باشد. روند معمولی در بسیاری شرکت ها این است که مسئولیت شما تا حد زیادی از اختیاراتتان بیشتر است. مهارتهای سیاسی شما می تواند این شکاف موجود میان مسئولیت و اختیار را پر کند. به عبارت دیگر، PQ یعنی یافتن مسیر به سوی قدرت. در زیر به ده اصلی که باید رعایت کنید، اشاره می کنیم.
قدرت و سوسیس شبیه هم هستند. محصول نهایی ممکن است خیلی جذاب باشد ولی فرآیند رسیدن به آن ممکن است چندان باب میل افراد حساس و وسواسی نباشد. تصمیم بگیرید که آیا واقعا می خواهید این مسیر را طی کنید یا خیر.
مهارتهای شغلی خود را بسازید
مهارت هایی که باید در ابتدای مسیر شغلی خود ایجاد کنید همان هایی نیستند که در ادامه و برای رسیدن به موفقیت های بعدی نیاز خواهید داشت. این حقیقت ساده باعث می شود که بسیاری در طول مسیر شغلی خود به دیواری آهنین برخورد کنند. آنها مهارت هایی را می آموزند که در ابتدای مسیر شغلی خیلی به آنان کمک می کند و فکر می کنند که هرچه بیشتر این کارها را تکرار کنند موفقیت بیشتری کسب خواهند کرد ولی این گونه نیست؛ چون در حقیقت به شکست منجر می شود. مسیر اصلی شغلی خیلی ساده است: شما با یادگیری مهارت های فنی شروع می کنید و آن را با نیاز به افراد و مهارت های سیاسی و استراتژیکی به پایان می برید.
- در ابتدای مسیر شغلی خود، مهارتهای صنعتی را می آموزید: حسابداری، طراحی وب حقوق، تدریس و هر چیزی که مناسب کار شما باشد و اگر در آن کار خوب باشید، ممکن است ارتقای شغلی داشته باشید و این همان جایی است که اوضاع خوب پیش نمی رود. شما ریسک اینکه «کاپیتان رختکن» باشید را به جان می خرید. مثل بازیکن فوتبالی خواهید بود که به درجه مربی گری ترفیع پیدا کرده است. همچنان می خواهید بازی کنید ولی در واقع شغل شما این است که دیگر بازی نکنید. کاری که اکنون دارید این است که به دیگران کمک کنید تا خوب بازی کنند. انتخاب آنها، تمرین دادن آنها، جهت دهی به آنها و اینکه آنها را آموزش دهید تا خوب با یکدیگر کار کنند و این همان کاری است که یک مدیر، نه یک بازیگر، باید انجام دهد.
- در اواسط مسیر شغلی خود، مدیریت دیگران به امری ضروری تبدیل می شود و در این میان، خود را میان مدیرانی می بینید که تحت کنترل شما نیستند و مدیران دیگر رقبای واقعی برای شما هستند. آنها مانند شما برای همان ظرف بودجه، ترفیع و پاداش ها مبارزه می کنند و با این وجود باید مانند یک تیم با آنها کار کنید.
ده اصل PQ
- پست درست را در شرکت درست انتخاب کنید. اینکه از ملیت درستی باشید هم خیلی کمک می کند. برخی خارجیها شرکتهایی فرانسوی، ژاپنی با آمریکایی را اداره می کنند ولی اکثر مدیران عامل و مدیران ارشد از ملیتی هستند که شرکت متعلق به آن است. در شرکت P& G می توانید یک مسیر شغلی عالی داشته باشید ولی مدیرعامل همیشه از بخش بازاریابی است.
- یک پشتیبان داشته باشید که همیشه دوسطح از شما بالاتر بوده و همواره در حال پیشرفت باشد. خود را مفید جلوه دهید، اطلاعات مهیا کنید، در زمان های فراغت برای برخی کارها داوطلب شوید و با پرسیدن نظر و توصیه رئیس خود از وی چاپلوسی کنید. پشتیبان شما نه تنها شما را مدیریت می کند، بلکه به سمت فرصت های خوب راهنمایی تان می کند و زمانی که به پشتیبانی سیاسی نیاز داشته باشید، برایتان مهیا می سازد.
- شبکه خود را بسازید. یادتان باشد که نیازی نیست محبوب باشید؛ بلکه باید معتمد باشید. هرچه بیشتر مورد اعتماد واقع شود، دیگران با علاقه بیشتری با شما کار می کنند. با اعتماد، قراردادها و پیمان ها را خیلی آسان تر منعقد کرده و تنش ها را برطرف می کنید؛ پیش از اینکه به یک جنگ بزرگ تبدیل شوند.
- به دنبال تحسین شدن باشید تا مشهور شوید. تمام هم قطارانتان کم وبیش به اندازه شما باهوش و سخت کوش هستند. شما به یک دستاورد بزرگ نیاز دارید تا خود را از آنها تفکیک کنید. شاید یک واحد کوچک را مدیریت می کنید که در مراحل اولیه رشد خود است یا پروژه ای را مدیریت می کنید که جلو چشم است با عهده دار یک پست در خارج از کشور هستید. تمامی اینها حرکت هایی هستند که در موفقیت شما در مسیر شغلی خود تأثیرگذار هستند، یا به سرعت موفق می شوید یا فورا شکست می خورید. اطمینان حاصل کنید که همه میدانند شما یک تیم خوب را مدیریت کردید و آن را به هدف خود رساندید.
- منافع خود را دنبال کنید. منافع شما در این نیست که پاداش های امسال را به میزان ۱۰ درصد افزایش دهید. منفعتتان در این است که حقوق خود را در هر سال، ۱۰ برابر کنید و این یعنی پست درست، رئیس درست، تیم درست و منابع درست داشته باشید. اینها مولفه های موفقیت بلندمدت هستند. به منابع انسانی و تصمیمات آنها اتکا نکنید و به خوش شانسی امید نداشته باشید که مثلا طی فرآیند تفویض شغل اتفاق خاصی بیفتد. شانس، یک روش و امید، یک استراتژی نیست.
- تصویر خود را مدیریت کنید. مردم به همان اندازه که بابت کارهایتان شما را به خاطر می سپارند، شما را به خاطر کسی که هستید نیز به یاد می سپارند. بنابراین اگر کاملا مثبت نگر بوده و روی عمل و نتایج متمرکز باشید، بسیار مفید خواهد بود. تمرکز روی شک، تحلیل ها و فرآیندها را به دیگران بسپارید.
- بیش از حد روی فرصت ها سرمایه گذاری کنید تا از جانب مدیریت ارشد دیده شوید. اگر یک فرصت ۱۰ دقیقه ای برای ارائه به مدیران خود دارید، از آن یک ۱۰ دقیقه حیاتی و فوق العاده بسازید. بر اساس بودجه خود یک نویسنده استخدام کنید تا سخنرانی تان را بنویسد. تمام لوازم پشتیبانی را با دید حرفه ای آماده کنید. به توصیه های دیگران در مورد مدیران و اینکه چه چیزی را می خواهند بشنوند و چه چیزی را نمی خواهند، گوش دهید. اگر برای یک ارائه ۱۰ دقیقه ای دو هفته کار شبانه روزی نیاز دارید، این کار را بکنید. شما به خاطر شبهایی که روی کار روزمره خود صرف می کنید به یاد سپرده نخواهید شد، بلکه در یادها خواهید ماند به خاطر زمانی که با مدیریت ارشد روبه رو شدید.
- از همه تعریف کنید. تحقیقات نشان داده است که هیچ وقت افزایش چاپلوسی تأثیر منفی در بازدهی نداشته است. مردم دوست دارند بشنوند که آدم مهمی هستند و کار مهمی انجام میدهند. آنها عاشق این هستند که شما هوش، انسانیت و سختکوشیشان را تحسین کنید: ویژگی هایی که در این دنیای بی رحم توسط دیگر همکاران نادیده گرفته شده است.
- وفادار باشید. عدم وفاداری در هر شرکتی یک خیانت محسوب می شود. رؤسا افراد بی وفارا خیلی دورتر از افراد نالایق قرار میدهند؛ زیرا حداقل می دانند که می توانند به نالایقها اعتماد کنند. چون می دانند چه انتظاراتی از آنها دارند
- همیشه به قول خود عمل کنید و این یعنی سختکوشی، ساعتهای طولانی کارکردن و فداکردن خود (مگر اینکه پدرتان صاحب شرکت باشد!). اگر نتوانید به قول خود عمل کنید، مانند رولزرویسی خواهید بود که بنزین ندارد. شما دیگران را تحت تأثیر قرار خواهید داد ولی به جایی | نخواهید رسید.
برگرفته از کتاب : همه MBA در یک کتاب
این مطلب چه میزان برای شما مفید بود؟
میانگین امتیاز 0 / 5. تعداد نظرات: 0
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
تمام آنچه باید درمورد اهمال کاری بدانیم.
اهمال کاری ، دلایل و راهکارهای عملی آن . یک گزیده عالی از تمام آنچه بایددر مورد اهمال کاری بدانیم در این مقاله گرد آوری شده است .
بهره وری چیست و چطور بهره وری را افزایش دهیم؟
10 مهارت برتر و ضروری برای سالهای آینده
مجمع جهانی اقتصاد در سالهای مختلف نتیجه پژوهش هایش را برای لیست کردن مهارتهای ضروری برای سالهای آینده منتشر می کند لیست 10 مهارت برتر که افراد و سازمانها در سال 2025 به آنها نیاز دارند، یکی از مهمترین منابع برای کسانی است که علاقمند هستند مهارتهای به روز را برای خود و سازمانشان ایجاد کرده باشند .
تحول فردی چگونه می تواند بهره وری فردی و سازمانی را افزایش دهد ؟
تحول فردی، فرآیندی پویا و منحصر به فرد برای گسترش آگاهی است که به موجب آن افراد به طور انتقادی از دیدگاههای قدیمی و جدید خود آگاه میشوند و انتخاب میکنند که این دیدگاهها را در یک تعریف جدید از خود ادغام کنند.
مهارت ارتباط با خود
شاید بتوان گفت که مهارت ارتباط با خود، مادر مهارتهای ارتباطی دیگر است و اگر بتوانیم این مهارت را در خودمان تقویت کنیم، بهتر میتوانیم با دیگران هم ارتباطی موثر برقرار کنیم.
روش ایجاد لیستهای کاری قابل انجام
این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش میشوند.
دیدگاهتان را بنویسید