کتاب دوباره فکر کن

کتاب دوباره فکر کن ، قدرت دانستن چیزهایی که نمی دانیم ” – خلاصه + فایل صوتی

اصل مطلب:

3.5 (20) کتاب دوباره فکر کن یک کتاب عالی است که توسط یکی از اندیشمندان عصر ما نوشته است و

...
آنـچه در این مقاله می‌خوانیم
3.5
(20)

کتاب دوباره فکر کن یک کتاب عالی است که توسط یکی از اندیشمندان عصر ما نوشته است و به یک موضوع بسیار حیاتی پرداخته است .

بسیاری از ما به دانش و تخصصمان افتخار می‌کنیم و تلاش می کنیم پای باورها و عقایدمان بمانیم. در یک دنیای باثبات، چنین طرز فکری منطقی خواهد بود و ثبات عقیده‌ی ما، برای ما احساس امنیت بیشتری ایجاد می کند. اما واقعیت اینجاست که دنیای ما به‌سرعت تغییر می‌کند و ما دیگر نمی توانیم به تمام شدن تاریخ مصرف باورها ، دانش و طرز تفکرمان بی تفاوت بمانیم.

همانطور که الوین تافلر در کتاب موج سوم در جمله ی معروفش گفته است :

بی سوادان قرن بیست و یکم کسانی نخواهند بود که نمی توانند بخوانند و بنویسند ، بلکه کسانی خواهند بود که نمی دانند چگونه آموخته های قبلی خود را دور بریزند و دوباره یاد بگیرند .

الوین تافلر

آدام گرانت، در کتاب خواندنی و اثر گذار دوباره فکر کن که این روزها جز پر فروش ترین کتابهای آمازون است به این موضوع کلیدی پرداخته است .

در زیر می توانید فایل صوتی معرفی کتاب دوباره فکرکن را از درگفتگوی سروش صحت و دکتر شکوری بشنوید :

خلاصه‌ای از آنچه در کتاب دوباره فکر کن :

آدام گرانت داستان نوشتن «کتاب دوباره فکر کن» را این چنین بیان می‌کند:

«با گذشت چندین سال از فعالیتم، گفت‌و‌گویی با یک عضو هیئت علمی داشتم که من را به یکی از لحظات “a-ha”های زندگی‌م رساند!»

او گفت: «فقط به دلیل اینکه مطلبی در کتاب درسی نوشته شده است، لزوماً مبنای درست بودن آن نیست. آن فقط حقیقت از دیدگاه نویسنده است.»

با شنیدن این حرف برای لحظاتی مات و مبهوت مانده بودم. این یه جمله با تمام آنچه که من در طول زندگی شغلی و شخصی آموخته بودم مغایرت داشت!

اجازه دادم که این جمله برای مدتی در ذهن من رسوخ کند. طولی نکشید که فهمیدم نظر همکارم کاملا درست است. بنابراین شروع به تجدید نظر در مورد هرآنچه آموخته بودم و بررسی اساس این حقیقت کردم.

احتمالاً این داستان را شنیده‌اید که وقتی قورباغه در یک دیگ آب جوش انداخته شود، بلافاصله بیرون می‌پرد. اما اگر همان قورباغه را در آب ولرم بیندازید و به تدریج دما را افزایش دهید، همان‌جا خواهد مرد. زیرا این موجود فاقد قدرت تجدیدنظر درباره‌ی موقعیت است و تنها زمانی متوجه تهدید خواهد شد که دیر شده است.

اخیراً قدری تحقیق درباره‌ی این داستان متداول انجام دادم و متوجه یک مسئله شدم: حقیقت ندارد. اگر قورباغه در آب جوش انداخته شود، دچار سوختگی شدید خواهد شد، بنابراین شاید بتواند فرار کند و شاید هم نتواند. درحالیکه قورباغه‌ی دیگر در آبِ درحال جوش،‌‌ وضع بهتری دارد: به‌محض اینکه دمای آب آزاردهنده شود، از آن بیرون می‌پرد. این قورباغه‌ها نیستند که توان ارزیابی مجدد نداشته باشند، ما چنین مشکلی داریم. پس از شنیدن و پذیرش صحت یک داستان، به‌ندرت به خودمان زحمت می‌دهیم تا درستی آن را زیر سوال ببریم.

اکثر ما به دانش و تخصصمان افتخار می‌کنیم و خیلی دوست داریم پای باورها و عقایدمان بمانیم. در یک دنیای باثبات، چنین طرز فکری منطقی خواهد بود و ثبات عقیده‌ی ما، عواید قابل توجهی را به همراه خواهد داشت. اما مشکل اینجاست که دنیای ما به‌سرعت تغییر می‌کند و باید معادل زمانی که صرف تفکر می‌کنیم، برای بازنگری و اصلاح تفکرات‌مان هم وقت بگذاریم.

تجدیدنظر یک مجموعه مهارت و البته یک طرز فکر است. هم‌اکنون خیلی از ابزارهای ذهنی موردنیازمان را در اختیار داریم. فقط باید یادمان باشد که هر از چند گاهی با بیرون آوردن آنها از قفسه، گردوغبار رویشان را پاک کنیم.

بر اساس تعاریف مرسوم، هوش همان قابلیت تفکر و یادگیری است. تصور غالب این است که هرچقدر باهوش‌تر باشید، توانایی حل مسائل پیچیده‌تری را دارید و سریع‌تر از دیگران به راه‌حل می‌رسید.

اما در دنیای پیچیده امروزی، مجموعه‌‎ی دیگری از مهارت‌‎های شناختی وجود دارد که شاید بیشتر از هوش اهمیت داشته باشند:

قابلیت تجدیدنظر، فکرکردن دوباره و فراموش کردن آموخته‌های پیشین.

آدام گرانت ، کتاب دوباره فکر کن

تجدیدنظر در تعریف هوش؛ از گذشته تا کنون

‌‌بر اساس تعریف مرسوم، هوش همان قابلیت تفکر و یادگیری است. تصور غالب این است که هرچقدر باهوش‌تر باشید، توانایی حل مسئله‌های پیچیده‌تری را دارید و سریع‌تر از دیگران به راه‌حل می‌رسید.

اما در دنیای پیچیده امروزی، مجموعه‎‌ی دیگری از مهارت‎‌های شناختی وجود دارد که شاید بیشتر از هوش اهمیت داشته باشند:

  • قابلیت تجدیدنظر
  • فکرکردن دوباره
  • فراموش کردن آموخته‌های پیشین

آدام گرانت در کتاب جدید خود کتاب Think Again – دوباره فکر کن ایده‌های جسورانه و شواهد دقیقی ارائه می‌دهد تا نشان دهد چگونه می‌توانیم از اشتباه کردن استقبال کنیم و دیگران را هم ترغیب کنیم.

اغلب ما اختلاف نظر را به جای یک فرصت برای یادگیری، تهدیدی برای منافع خود می‌دانیم.

تلاش می‌کنیم خودمان را با افرادی وفق دهیم که با نتیجه گیری‌های ما موافق هستند، در حالی که باید به سمت افرادی برویم که روند فکری ما را به چالش می‌کشند.

تغییر رأی

با عنایت به پیشرفت‌ها در زمینه‌ی فناوری و دسترسی به اطلاعات، شاهد افزایش دانش، آن هم با نرخی بسیار فزاینده هستیم. میزان اطلاعات و دانش دریافتی روزمره‌ی هر شخص در سال ۲۰۱۱، تقریباً ۵ برابر بیشتر از ۲۵ سال قبل آن بود. در سال ۱۹۵۰، تقریباً ۵۰ سال طول می‌کشید تا دانش پزشکی دو برابر شود. در سال ۱۹۸۰، بازه‌ی دو برابر شدن دانش پزشکی به هفت سال رسید و در ۲۰۱۰، به سه‌ونیم سال! افزایش سرعت تغییرات، یعنی اینکه باید راحت‌تر از همیشه باورهایمان را زیرسوال ببریم.

این کار اصلا ساده نیست. باورهای ما روزبه‌روز افراطی‌تر و ریشه‌دارتر از قبل می‌شوند. هنوز هم نمی‌توانم به راحتی بپذیرم که پلوتون سیاره نیست. پس از مکاشفه‌های تاریخی و تحولات علمی، عموماً سال‌ها طول می‌کشد تا فرایند به‌روز رسانی دوره‌های آموزشی و اصلاح کتاب‌ها صورت گیرد. بر اساس مکاشفات اخیر محققان، باید تجدیدنظرهایی درباره‌ی فرضیات پذیرفته شده داشته باشیم. مثلاً فرضیاتی که درباره‌ی شجره‌نامه‌ی کلئوپاترا (پدر او نه مصری بلکه یونانی بود، و هویت مادرش هم معلوم نیست)، ظاهر دایناسورها (هم‌اکنون دیرینه‌شناس‌ها فکر می‌کنند که برخی تیرانوسوروس‌ها دارای پرهای رنگی در پشتشان بودند) و لازمه‌های حس بینایی (افراد نابینا خود را به گونه‌ای تعلیم می‌دهند که اطراف را ببینند؛ موج‌های صوتی می‌توانند قشر بینایی افراد را فعال کنند و ارائه‌های بصری در ذهن آن‌ها بسازند،

مثل همان نقشی که جهت‌یابی پژواکی برای خفاش‌ها دارد و موجب مسیریابی آنها در تاریکی می‌شود) داریم. شاید اشیاء قدیمی مثل صفحات موسیقی عتیقه، ماشین‌های کلاسیک و ساعت‌های آنتیک ارزشمند و کلکسیونی باشند، اما حقایق قدیمی مثل فسیل‌های ذهنی هستند که باید کنار گذاشته شوند.

لزوم تجدیدنظر از سوی دیگران را به سرعت تشخیص می‌دهیم. هر وقت از یک تشخیص پزشکی خوشمان نیاید، به راحتی نظر متخصصان را زیر سوال می‌بریم اما متاسفانه وقتی پای دانش و عقاید خودمان در میان باشد، عموما ترجیح می‌دهیم حس حقانیت داشته باشیم تا اینکه واقعاً (مطمئن شویم که) حق با ما است. در زندگی روزمره‌مان تشخیص‌های زیادی انجام می‌دهیم که از انتخاب متقاضیان استخدام تا شریک زندگی را شامل می‌شود. باید عادت تغییر رأی و تجدیدنظر درباره‌ی افکار خودمان را توسعه دهیم.

یک عینک متفاوت

اگر دانشمند باشید، پس تجدیدنظر یکی از مبانی اصل شغل‌تان خواهد بود. حقوق می‌گیرید که همواره مراقب محدودیت‌های ادراک‌تان باشید. از شما انتظار می‌رود که نسبت به دانسته‌هایتان تردید کنید، درباره‌ی نادانسته‌هایتان کنجکاو باشید و با بهره‌گیری از داده‌های جدید، دیدگاه‌هایتان را به‌روز کنید. صرفاُ طی همین قرن گذشته، به‌کارگیری اصول علمی موجب پیشرفت‌های قابل توجهی شده است. دانشمندان زیست‌شناس پنیسیلین را کشف کردند. دانشمندان موشکی ما را به ماه فرستادند. دانشمندان علوم کامپیوتر اینترنت را ساختند.

اما دانشمند بودن یک حرفه نیست. بلکه یک چارچوب ذهنی است؛ طرز فکری که با موعظه‌گری، بازپرسی و سیاسی‌بازی فرق دارد. وقتی در پی حقیقت باشیم، طرز فکر دانشمند را اتخاذ می‌کنیم: آزمایش‌هایی انجام می‌دهیم تا فرضیات‌مان را بیازماییم و به دانش برسیم. ابزارهای علمی صرفاً مختص افرادی نیستند که روپوش آزمایشگاهی پوشیده‌اند، و بهره‌گیری از آن‌ها هم مستلزم سال‌ها تلاش پای میکروسکوپ نیست.

همان‌قدر که فرضیات در آزمایشگاه‌ها کاربرد دارند، در زندگی ما هم نقش ایفا می‌کنند. آزمایش‌ها می‌توانند الهام‌بخش تصمیمات روزمره‌مان باشند. بنابراین به فکر فرو می‌روم: آیا می‌توان افراد سایر رشته‌ها را تعلیم داد تا مثل دانشمندها عمل کنند و در این صورت، آیا می‌توانند انتخاب‌های هوشمندانه‌تری داشته باشند؟

هر قدر باهوش‌تر باشند، سخت‌تر شکست می‌خورند

قدرت ذهنی هیچ تضمینی برای چابکی نیست. هرچقدر هم ذهن‌تان قدرتمند باشد، فقدان انگیزه برای تغییر ذهنیت باعث می‌شود که فرصت‌های فراوان تجدیدنظر را از دست بدهید. تحقیقات نشان می‌دهد که هرقدر نمره‌ی بالاتری در تست هوش داشته باشید، احتمالش بیشتر است که اسیر کلیشه‌ها شوید، زیرا الگوها را سریع‌تر از دیگران تشخیص می‌دهید. و آزمایش‌های اخیر نشان می‌دهند که هرقدر باهوش‌تر باشید، کشمکش بیشتری با به‌روز رسانی باورهایتان خواهید داشت.

آدام گرانت نهایت تلاش خود را انجام داده تا این کتاب را با طرز فکر یک دانشمند بنویسد. نویسنده معتقد است که نه موعظه‌گر که یک معلم است. سیاست را تحمل نمی‌کند و امیدوار است سابقه‌ی یک‌دهه استادی، هرگونه وسوسه‌ای که پیشتر بابت خشنودسازی مخاطبانش داشته را از بین برده باشد.

هرچند سهم زیادی از عمرش را با طرز فکر یک دادستان گذرانده است، اما تصمیم گرفته که در دادگاه نقش قاضی را ایفا کند. انتظار ندارد که با تمامی تفکراتش موافق باشید اما امیدوار است که مجذوب طرز فکرش شوید، و البته امیدوار است مطالعات، داستان‌ها و ایده‌های مطرح‌شده در اینجا، هدایتگر شما به سمت تجدیدنظر درباره‌ی خودتان باشند. در هر حال هدف از یادگیری، نه تایید باورها بلکه تکامل آن‌ها است.

کتاب “دوباره فکر کن” برای چه افرادی پیشنهاد می‌شود؟

کتاب Think Again ( دوباره فکر کن ) کتابی است که برای افرادی که می‌خواهند فرهنگ یادگیری چه در خانه، محیط کار و یا هرجای دیگر ایجاد کنند توصیه می‌شود. درس‌های این کتاب بیش از هر زمان دیگری مهم است.

این کتاب و مفهومی که به آن پرداخته است پاشنه آشیل جامعه انسانی در عصر ماست . به خصوص در کشورهایی که گفتگو و تبادل نظر و تحمل نظرات متفاوت هیچ کجا آموزش و تمرین نمی شود .

برای تهیه این کتاب ارزشمند می توانید آنرا از انتشارات نشر نوین سفارش دهید .

از اینجا هم می توانید سفارش کتاب دوباره فکر کن را داشته باشید .

کتاب دوباره فکر کن

این مطلب چه میزان برای شما مفید بود؟

میانگین امتیاز 3.5 / 5. تعداد نظرات: 20

آموزش پیشنهادی

دوره جامع هوش مصنوعی برای مدیران

قیمت اصلی: 14,000,000 تومان بود.قیمت فعلی: 7,700,000 تومان.

آموزش پیشنهادی

ارتش تک نفره با هوش مصنوعی

قیمت اصلی: 4,900,000 تومان بود.قیمت فعلی: 1,290,000 تومان.

مقالات پیشنهادی

1 نظر در “کتاب دوباره فکر کن ، قدرت دانستن چیزهایی که نمی دانیم ” – خلاصه + فایل صوتی

  1. علی گفت:

    نسخه صوتی کتاب به زبان انگلیسی رو میتونید از زیر دانلود کنید
    https://topaudiobooks.ir/product/think-again/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

16 − پانزده =

 

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.