“پاسخی به پارادوکس تعهد یا تخصص”
پارادوکس تعهد یا تخصص؟
حتماٌ شما هم داستان مناظره سال ١٣۵٨ شهید آیت الله بهشتی و مرحوم مهندس بازرگان را با عنوان “تعهد بالاتر است یا تخصص” شنیده اید و همچنین این کلام هوشمندانه شهید دکتر چمران را که گفته اند: “تقوی از تخصص بالاتر است ولی اگر کسی تخصص کاری را نداشته باشد و منصبی را قبول کند قطعاً انسان بی تقوایی است.”
💎خیلی دوست داشتم که این سه بزرگوار اکنون زنده بودند و با توجه به شرایط کنونی جامعه ما، بار دیگر در این باره اظهار نظر می کردند. دوست داشتم از این بزرگان می پرسیدم” چرا وضع جامعه ما، مدیریت دولتی ما و اقتصاد ما اینگونه است؟ چرا فساد چنین در کشور ما ریشه دوانیده است؟ چرا تظاهر سکه رایج رفتار جامعه ما شده است؟ آیا اولویت دادن تعهد به تخصص ما را به اینجا کشانیده است یا اینکه خیل بی تقوایانِ بی تخصص، مناصب را قبول کرده اند و از عهده کارها برنیامده اند؟
قطعاٌ ایشان می توانستند با نگاهی عمیق تر و با توشه ای از ٣٨ سال تجربه و مشاهده بیشتر، نظریه های خود را کامل تر کنند و یا مانند شهید دکتر بهشتی بزرگمنشانه بگویند: “آقا من دیگه صحبتی ندارم.”
⚖️اما مایلم خودم را در مقام پاسخ به این سئوالات و اظهار نظر درباره پارادوکس تعهد / تخصص قرار دهم:
🔎تعهد و تخصص هر دو دارای دو کالبد و دو لباسند. کالبد تعهد با سالها اخلاق گرایی، پرهیزگاری، ریاضت درون و سلوک در مراتب دین و عرفان ساخته می شود. کالبد تخصص هم با سالها دانش پژوهی، کار و فعالیت متمرکز و پیمودن مراحل متعدد یک کارراهه و رشته از پایین به بالا شکل می گیرد. بسته به هوش و استعداد و تمرکز و جد و جهد، یک نفر می تواند این کالبدها را کم و بیش بهتر یا کاملتر از دیگری در خود بنشاند. اما به هر حال این کوشش و صرف وقت است که حاصل می دهد.
🔎اما لباس تعهد و تخصص چیست؟ لباس، عملاٌ ظاهری است که یک فرد می تواند به رفتارهایش بپوشاند. در واقع همان ژست و اداهایی که می توانند برای بیننده نشانه هایی ازکالبد شخصیتی فرد مربوطه باشند.
اگر فردی یک متعهد یا متخصص کالبدی باشد غالباٌ لباس مشابه را هم بر تن دارد. ولى وقتی کسی بخواهد گندم نمای جو فروش شود سعی می کند علیرغم نداشتن تعهد یا تخصص، خود را به آن لباس درآورد. یعنی یک فرد بی تقوا می تواند تظاهر به تدین و اخلاق مداری کند و یا یک فرد غیر متخصص می تواند خود را متخصص جلوه دهد.
🔎🔎و اما نکته مهم اینجاست:
لباس تخصص کم دوام است زیرا در کارگاه عمل و در نتیجه اقدام از تن فرو می افتد و کالبد واقعی آشکار می شود. کافی است که فرد تخصص پوش را به کاری که ادعا می کند بگمارید. در کوتاه زمانی نتایج کارهایش بی تخصص بودنش را آشکار می سازد. راننده نابلد تصادف می کند، دکتر قلابی بیمار را بدحال می کند و مهندس قلابی ساختمانش فرو می ریزد. مدیر کارنابلد نیز بنگاه را به ورشکستگی می رساند یا سازمان را به بحران و ناکارمدی می کشاند.
در مقابل، لباس تعهد بادوام است زیرا در خلوت از تن در آورده می شود. فقط گاهی که تعهدپوشان غفلتاٌ لباسشان را در جایی از تن در می آورند که آنجا را خلوت می شمارند اما چشمهایی نظاره گرند، کالبد واقعیشان آشکار می شود. گاهی این خلوت خارج از کشور است، گاهی حساب بانکی همسر و فرزند، گاهی فضای مجازی و گاهی حتی آسانسور مجهز به دوربین مخفی.
📎اگر آن بزرگواران امروز در میان ما بودند به ایشان عرض می کردم که این پارادوکس : “تعهد یک فضیلت درونی است و تخصص یک مهارت بیرونی. مقایسه این دو با هم از اصل اشتباه است. شیوه درست این است که کارها را بر حسب تخصص به افراد بسپاریم تا هر کس سرجای خودش قرار گیرد. آنگاه جامعه ای سالم و پیشرو خواهیم داشت که همه می دانند کالبد مهم است نه لباس. و چنین جامعه ای تعهد را در خود متبلور می کند.
پارادوکس تعهد یا تخصص
لطفا شما هم نگاه و نظر خودتان را در این مورد بنویسید .
این مطلب چه میزان برای شما مفید بود؟
میانگین امتیاز 3.7 / 5. تعداد نظرات: 13
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
مدیریت مالی در شرایط بحرانی
بهره وری چیست و چطور بهره وری را افزایش دهیم؟
چطور در دام کلاهبرداری های جدید نیفتیم
در شرایط خاص فعلی، شرایط برای کلاهبرداری بسیار مهیا است!
در این مطلب و وبینار، روشهای کلاهبرداری و راههای تشخیص آن را با هم مرور میکنیم.
کاربردها و ابزارهای هوش مصنوعی
هوش مصنوعی این روزها جنبه های مختلف زندگی شخصی و حرفه ای همه ما را تحت تاثیر قرار داده است در این صفحه به مطالب و منابع مفیدی برای استفاده از هوش مصنوعی پرداخته ایم .
تحلیل هزینه – فایده چیست ؟
تحلیل هزینه – فایده روشی نظام مند برای تخمین زدن نقاط قوت و ضعف گزینه های مختلف و انتخاب و تصمیم گیری بین آنها باشد .
ناهماهنگی شناختی چیست؟ راههای کاهش ناهماهنگی شناختی
ناهماهنگی شناختی (تعارض شناختی) برای توصیف ناراحتی ذهنی استفاده میشود که ناشی از داشتن دو اعتقاد، ارزش یا نگرش متضاد با اعمال و واقعیت های بیرونی استفاده می شود. ناهماهنگی شناختی باعث ایجاد حس رنجش روحی درونی می شود ، تصمیم گیری های ما را ضعیف و بهره وری مان را در زندگی شخصی و حرفه ای کم می کند .
6 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش میشوند.
سلام. ببخشید که مطلب طولانی یا گاهی تکراری میشه.
شاکله کلّی نظر شما بسیار خوب و متین است اما نتیجه گیری و پیشنهاد شما کمی مشکل دارد. اصلی قضیه اینه اولا، اگر کسی فکر کند که منظور از تعهد «نمازخواندن و متدیّن بودن» (و لو واقعی) است، کاملا اشتباه میکند. تعهد، حفظ سطح مشخصی ازمجموعه ای از امور ارزشی (الاهی و انسانی) است. ثانیا، شاید اصلا سئوال در باب این که برای پذیرفتن یک مسئولیت، تعهد اولویت دارد یا تخصص، غلط باشد؛ چون معمولا دو چیزی را قسیم هم قرار می دهند که حداقل یک هدف و جهت داشته باشند. مثلا سئوال شود برای مجلس آرایی یک مجلس عقد گل فلان بهتر است یا گل بهمان. چون هدف ایجاد زیبایی است، مقایسه این دو از حیث بهتر بودن، صحیح است. اما تعهد (یک فرد به کار) ناظر به رویکرد ارزشی و شخصیتی فرد به کار است، در حالی که تخصص، ناظر به مهارت شخص در یک کار است. ثالثا، چیزی که به آن کمتر توجه شده این است که اصل قضیه قبل از پارادوکس شدن این دو عنصر، اینه که ما از انجام یک کار چه چیزی را انتظار داریم که میخواهیم آن را به یک فرد بسپاریم. یعنی مجموعه دیدگاه فلسفی- ارزشی ما درباره یک کار و هدف آن و درباره ویژگیهای یک کارگر/کارمند/کارفرمای/… خوب، در جواب ما به این پرسش تفاوت ایجاد می کند. مثلا در جامعه سکولار مدرن، وقتی صحبت از کار است، اساس ویژگیهای شخصیتی و مبانی ارزشی و دیدگاههای اخلاقی فرد، هیچ اهمیتی ندارد، چون به تعبیر این گونه فلسفه ها، کارگر مانند ماشینی است که قرار است فلان کار را برای فلان نتیجه انجام دهد و همین و بس. در حالی که این مسئله از حیث روانشناختی و اخلاقی مشکل دارد. مشکل این است که انسان ماشین نیست که به طور قابل پیش بینی برای یک مدت خاص به یک روش خاص عمل کند. لذا، در عمل نمیتوان گفت بیاییم فعلا اول تخصص رو ملاک قرار بدیم بعد کم کم مسئله تعهد روحل میکنیم. هر دو باید همزمان دیده شود. رابعا، همانطور که شما گفتید و خوب هم گفتید، بزرگترین مشکل اینه که برای ارزیابی تخصص، ابزار دم دستی و راحت تری داریم، اما برای ارزیابی تعهد، نه. اما باز این دلیل نمیشود که مانند شما پیشنهاد کنیم که «شیوه درست این است که کارها را بر حسب تخصص به افراد بسپاریم تا هر کس سرجای خودش قرار گیرد. آنگاه جامعه ای سالم…»! چون الف) درستی «شیوه درست» رو با چه چیزی تعیین کردید؟ ب) چرا همین پیشنهاد را کردید؟ (مسلما برای این که این امر را به نفع جامعه میدانید؛ آنگاه: نفع جامعه را چه چیزی در نظر گرفتید؟ مسلما سلامت روان، سعادت جامعه، پیشرفت جامعه و …؛ اینها دیگر اموری کاری نیستند، پس شما خودتان در تعیین این که چه کاری درست است تا جامعه سالم داشته باشیم، به چیزهایی توجه کردید فراتر از خصوصیات خود کار.) ج) «جامعه سالم» رو به چه معنا گرفتید که میخواهید فقط با نیرویی که فقط متخصص در کار خود است و احتمالا «تعهدی» به یک جامعه سالم ندارد، جامعه سالم به وجود آورید؟!!. ممکن است بگویید منظور ما این نیست که فقط تخصص داشته باشد بلکه سطحی از تعهد رو هم باید داشته باشد، اونوقت دیگر حرف شما نقض می شود که گفتید «شیوه درست این است که کارها را بر حسب تخصص تقسیم کنیم…» د) اشکال بزرگ حرف شما این است که شما دید خود را متمرکز بر سپرددن «کارها» به متخصص کردید! سئوال این است که کارها را بر حسب تخصص، تقسیم کردید، مسئولیتها را بر حسب چه چیزی میتوانید تقسیم کنید. فراموش نکنید که یک انسان چه تخصص در کاری داشته باشید یا نداشته باشد، میتواند انسان مسئولیتپذیری باشد و میتواند نباشد. یعنی مسئولیتپذیری یک چیزی است، و تخصص یک فرد در یک کار، یک چیز دیگر است. کار رو به دست کاردان سپردی، مسئولیت پذیری رو چگونه میتوانی تضمین کنید؟ مسئولیتپذیری یک امر اخلاقی است نه حرفه ای که مثلا بگویید «هر کسی کاری بلد است، مسئولیت پذیر هم هست»! این حرف درست نیست. خیلیها هستند که بسیار حرفه ای در یک کار هستند، اما آدم اصلا سالمی (که «جامعه سالم» به آنها نیازمند است) نیستند!. بالاخره، شما به این نتیجه خواهید رسید که باید سطحی از «تعهد» رو هم همان زمان که دارید «کارها را بر اساس تخصص به افراد می سپارید»، مد نظر داشته باشید. و این یعنی به هر حال هم تعهد لازم است هم تخصص. ببینید این روایت زیبا رو: «عٌمِرتِ البُلدان بِحُبّ الاوطان»؛ یعنی: شهرها/کشورها/سرزمینها با وطن پرستی است که آباد می شوند. چقدر درست و دقیق گفتند. وطن پرستی و غیرت ملی و این چیزها امور ارزشی و اخلاقی و شخصیتی هستند که عناصر تعهّد تلقی می شوند. اون انسانی که شما میخواهی براساس تخصصش به کاری بگماری، اگه این ویژگی شخصیتی (تعهد) را همونزمان نداشته باشه، اصلا جامعه سالمی نخواهی داشت. ضمنا یادمون باشه که متدلوژی شما هم مشکل داره. اگه قرار باشه فعلا افراد رو فقط بر اساس تخصصشون به کار بذاریم و اگه نتونستند بر بیان، بذاریمشون کنار و از این حرفها، اونوقت شما احتمالا باید همیشه در حال تغییر افراد باشید. یعنی هیچگاه نمیشه تضمین کرد که به زودی «جامعه ای سالم» خواهیم داشت و میتونیم روی متعهد بار اوردن افراد کار کنیم! فراموش نکنیم که بر اساس پیشنهاد شما، وقتی فقط به تخصص افراد نگاه کنیم و خیلی روی تعهد کاری نکنیم، تضمینی نمیشود کرد که در نهایت «جامعه ای سالم و پیشرو خواهیم داشت که کالبد در آن مهم است نه لباس»؛ چون اولا، بخشی از سلامت جامعه در رعایت امور اخلاقی ارزشی است مثل مسئولیتپذیری و داشتن اهداف درست و وظیفه گرایی و غیره، که اینها رو تخصص فرد در فرد ایجاد نمیکنه، بلکه تعهدش اینها رو به وجود میاره، که شما گفتید فعلا موقع سپردن کار به فرد، به اون توجه نکنیم! اگه این باشه، چجوری جامعه سالمی خواهی داشت؟!!!! ثانیا، فرد و افراد به کار گماشته شده ممکن است شیوه های نادرست و اهداف نادرستی را به کار بگیرند، چجوری میخواهید شرائط رو کنترل کنید؟ یا باید مکانیزم دیگری در کنارش قرار بدید که در انها فقط تعهد مهم هستش و مراقب اون متخصصین هستند (که این یعنی یک نهاد وهزینه جدید درست کردن و ..) و یا از ابتدا به سطحی از تعهد هم پایبندشون کنید تا مشکلاتی به وجود نیاید و این یعنی همون زمان که دارید بر اساس تخصص نیرو رو به کار میگیرید، از او تعهدهایی رو هم میخواهید؛ و این یعنی تعهد و تخصص هر دو باهم مهمند.
سلام ممنون از سایت خوبتون
سلام ممنون از سایت خیلی خوبتون
سلام عالی بود
سلام ممنون از مقاله ی خوبتون
ممنون ازمقاله ی خوبتون