حق داریدرفتار،افکار واحساساتتان را قضاوت کنید
قضاوت نهایی با شماست: این به ظاهر از واضحات است وشکی هم در حقانیت آن نیست. با این وجود حقی است که به هر کداممان امکان می دهدآن قدر به افکار ، باورها و رفتارمان مسلط باشیم که هر چه قاطعیت کمتری داشته باشیم به همان اندازه آن را حق سایرین و حتی خودمان به حساب نیاوریم.

اگر پای این حق ایستادید و آن را اعمال کردید، مسئولیت زندگی خود را رأساً به دست گرفته اید.
برای آنها که از کارهای احتمالی دیگران می هراسند و بنابراین خیال می کنند که مردم باید کنترل شوند، استقلال رفتار شما ناراحت کننده است. آن ها که از این استقلال ناراحتند، احساس می کنند مردمی که با آنها سروکار دارند باید کنترل شوند زیرا خودشان فاقد قدرت هستند.
اگر ناامنی مان زیاد باشد و در زمینه های مختلف رفتاری، رهگشایی نشناسیم، آنقدر قاعده های دلبخواه ابداع می کنیم تا مجدداً راحتی و آسودگی خاطر را احساس کنیم.
اما در زمینه های مهم تر مجبوریم برای کنترل رفتار مردم مقرراتی تدوین کنیم.همه ما در طول زندگی با توجه به آنچه در دوران کودکی یاد گرفته ایم مقرراتی ابداع می کنیم و از آن برای سلطه جویی در روابط خود با دیگران استفاده می کنیم.
به دیگران اجازه احقاق حق نمی دهیم و با از بین بردن احساس فقدان امنیت که چه کنیم و چگونه از پس دیگران برآئیم رفتار سایرین را کنترل می کنیم.
اما وقتی قبول می کنیم که قضاوت نهایی با خود ماست، وقتی به موقعیتی می رسیم که قواعد و مقررات دلبخواه دیگران را در صورتی می پذیریم که آنها را مورد تأیید قرار داده باشیم، روش هایی را تهدید می کنیم که بدون موافقت ما تنظیم کرده اند.به همین دلیل او که فاقد قاطعیت است از دادن حق” احقاق حق “به سایرین بیزار و فراری است.
برای آن که خودش را حفظ کرده باشد می پندارد باید برشما مسلط شود و برای این کار به لحاظ روانی، شما را به قاعده ها و الگوهایی که خود درباره درست و نادرست،انصاف، دلیل و منطق دارد تحت تأثیر قرار می دهدتا بدین ترتیب رفتاری را که با خواسته های شخصی اش و با آنچه دوست دارد و ندارد مغایرت دارد کنترل کرده باشد.
شخص سلطه جو از آن جهت به ابداع این نوع ساختار بیرونی توجه می کند یا فرض را بر وجود داشتن آن قرار می دهد که می خواهد رفتار شما را کنترل کند. تراژدی این برخورد سلطه جویانه این است که سلطه جو نمی داند تنها مجوزی که برای گفت وگو، برای ایجاد تغییرات مورد نظرش را دارد این است که او خواهان تغییر است.گمان می کند برای گفت وگو درباره خواسته هایش آنچه را که دوست دارد و آنچه را که دوست ندارد ،کافی نیست.
نخست؛ اینکه همه ساخت ها یا قاعده ها در روابط متقابل میان دو شخص، دلبخواه و اختیاری است. اگر بتوانید پیش طرح به خصوصی درباره چگونگی روند اوضاع ترسیم کنید خواهید دید راه های دیگری وجود دارد که کم وبیش به نتایج مشابهی منجر می شود.
دوم؛ برای در ک بهتر این که چگونه می توان از ساخت برای آسان تر کردن یا ضایع کردن حقتان بهره مند شوید، که چه کنید و یا چه نکنید، می توانید تمام مناسبات و روابط خود با دیگران را به سه دسته کلی تقسیم کنید:
(۱ روابط تجاری یا رسمی.
(۲ روابط رئیس و مرئوس یا اقتداری،.
(۳ روابط مبتنی تساوی.
طبقه بندی رابطه ویژه شما با سایرین به این بستگی دارد که چه اندازه از رابطه متقابل میان شما و دیگری به وسیله مقرراتی به دور از نظرات شما، حتی مدت ها پیش از آنکه یکدیگر را ملاقات کنید، تعیین شده است.
قضاوت نهایی با شماست.این مهم ترین اصل حق طلبی است که با رعایت آن هیچ کس نمی تواند بر شما مسلط شود.
اصلی از احقاق حق است که همه اصول و حقوق دیگر از آن نشأت می گیرد. سایر حقوق در اصل، کاربرد این حق در لحظات زندگی است. اما تجهیز به این باور تنها، کافی نیست. سلطه جو از ترفندهای گوناگونی استفاده می کند و بنابراین چاره ای نیست که راه های برخورد با هرکدام را بداند.
برای روشن تر شدن مطلب در هر مورد نمونه ای آورده ایم. خواهید دید که دیگران با تحمیل نظرات دلبخواه خود، حق «قضاوت نهایی رفتارتان با شماست» را در قبضه خود می گیرند و بر شما مسلط می شوند.
اما فعلاًبهتر است به اختصار بعضی از نتایج کاربرد این حق را که می توانید قاضی نهایی خودتان باشید، مرور کنیم.
برای خیلی ها، حتی تصور این که قضاوت نهایی با ماست، ترسناک است.همه در قبال کارهایشان مسئولند و باید نتایجش را هم بپذیرند و این چیزی نیست که بتوان از آن شانه خالی کرد و نه می توانید مسئولیت خوشبختی دیگران را بپذیرید و نه می توانید خوشبختی خود را به دیگران واگذار کنید.
شما مسئول رفتار و طرز زندگی خود هستید و نمی توانید با توسل به دلیل و منطق و به صرف این که مجبور به انجام کاری بوده اید، از این مسئولیت شانه خالی کنید. زندگی شماست و هر اتفاقی که در آن روی دهد به خود شما مربوط است و دیگران مسئول کارهای شما نیستند.
نظام های حقوقی یا موضوعی، مقرراتی هستند که جامعه برای برخورد با نتایج منفی رفتاری که خواهان آن نیست وضع می کند.
این ها هم مانند نظام های اخلاقی ارتباطی با « درست وغلط » مطلق ندارد.« درست وغلط » مورد استفاده قرار می گیرد تا به لحاظ روانی، رفتار و احساسات مردم را تحت سلطه خود بگیرد.
بخشی از کتاب روانشناسی اعتراض
این مطلب چه میزان برای شما مفید بود؟
میانگین امتیاز 0 / 5. تعداد نظرات: 0
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
تمام آنچه باید درمورد اهمال کاری بدانیم.
اهمال کاری ، دلایل و راهکارهای عملی آن . یک گزیده عالی از تمام آنچه بایددر مورد اهمال کاری بدانیم در این مقاله گرد آوری شده است .
بهره وری چیست و چطور بهره وری را افزایش دهیم؟
10 مهارت برتر و ضروری برای سالهای آینده
مجمع جهانی اقتصاد در سالهای مختلف نتیجه پژوهش هایش را برای لیست کردن مهارتهای ضروری برای سالهای آینده منتشر می کند لیست 10 مهارت برتر که افراد و سازمانها در سال 2025 به آنها نیاز دارند، یکی از مهمترین منابع برای کسانی است که علاقمند هستند مهارتهای به روز را برای خود و سازمانشان ایجاد کرده باشند .
تحول فردی چگونه می تواند بهره وری فردی و سازمانی را افزایش دهد ؟
تحول فردی، فرآیندی پویا و منحصر به فرد برای گسترش آگاهی است که به موجب آن افراد به طور انتقادی از دیدگاههای قدیمی و جدید خود آگاه میشوند و انتخاب میکنند که این دیدگاهها را در یک تعریف جدید از خود ادغام کنند.
مهارت ارتباط با خود
شاید بتوان گفت که مهارت ارتباط با خود، مادر مهارتهای ارتباطی دیگر است و اگر بتوانیم این مهارت را در خودمان تقویت کنیم، بهتر میتوانیم با دیگران هم ارتباطی موثر برقرار کنیم.
روش ایجاد لیستهای کاری قابل انجام
This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.
دیدگاهتان را بنویسید