چالش سطل آب یخ
چالش سطل یخ Ice Bucket Challenge ،فعالیتی است که شامل ریختن یک سطل آب یخ روی سر یک نفر میشود.
در این کمپین افراد عادی تا چهره های مشهور و معروف بر سر خود یک سطل آب یخ می ریزند و فیلم آن را در شبکه های اجتماعی منتشر می کنند.
این اقدام، تلاشی است برای جلب توجه جهان را به بیماری “اِی اِل اس” .
این بیماری نادر عصبی، گام به گام منجر به فلج شدن کامل بدن بیمار می شود ومعروفترین فردی که به آن مبتلاست “استیون هاوکینگ” فیزیکدان مشهور جهان است.
در این کمپین هر فردی می تواند سه نفر دیگر را کاندیدا کنند و آنها باید در مهلت ۲۴ ساعت یا یک سطل آب یخ بر سر خود بریزند و فیلم آن را در شبکه های اجتماعی منتشر کنند یا اینکه ۱۰۰ دلار به حساب انجمن خیریه حمایت از بیماران ای ال اس بپردازند.
البته بسیاری از افراد هم فیلم ریخته شدن آب یخ بر سر خود را منتشر کردند و هم پول کمک کردند. افراد مختلف عکس و فیلم ریخته شدن آب یخ بر روی سر خود را در شبکه های اجتماعی منتشر کردند تا به این وسیله این کمپین روز به روز در میان مردم کشورهای مختلف گسترش یابد.
انجمن بیماری ای ال اس نیز اعلام کرد این موسسه خیریه توانست بین روزهای اول ماه ژوئیه تا ۱۳ آگوست جاری (۱۰ تیر تا ۲۲ مرداد ۱۳۹۳) مبلغ ۱۵.۶ میلیون دلار پول کمک جمع آوری کند. میزان کمک های دریافتی این انجمن در سال جاری میلادی نسبت به سال گذشته با ۷۶۷ درصد افزایش همراه بود.این کمک های مالی از طریق افرادی ارسال شده بود که ۳۰۷ هزار و ۵۹۸ نفر آنها جدید بودند.

بیل گیتس بنیانگذار شرکت مایکروسافت. مایک زاکربرگ بنیانگذار فیس بوک، جورج واکر بوش رئیس جمهور پیشین آمریکا، جاستین تیمبرلیک هنرمند آمریکا یی، فرماندار نیوجرسی، جنیفر لوپز، کریستین رونالدو، جاستین بیبر،و…گفته میشود باراک اوباما درخواستی که از او برای این کار شده است را رد کرده و در عوض ۱۰۰ دلار به بنیاد ALS کمک کرده است.پیوستن جرج بوش به کمپین “سطل آب یخ” با استقبال کاربران دنیای مجازی روبهرو شد.
ویدیوی خیسشدن بوش پسر در فیسبوک، ظرف کمتر از ۲۴ ساعت یک میلیون بار لایک خورد و کاربران آن را حدود نیم میلیون بار با دیگران در میان گذاشتند.
پیمان معادی قبل از ریختن سطل پر از آب و یخ روی سرش، نام اصغر فرهادی، مهناز افشار و علیرضا عصار را آورد و آنها را دعوت به حضور در این چالش جهانی کرد.
رضا عطاران هم وارد چالش سطل آب یخ شد و عادل فردوسی پور – شهاب حسینی – ترانه علیدوستی و کلاه قرمزی را به چالش سطل آب یخ دعوت کرد.
ترانه علیدوستی از سحر دولت شاهی و باران کوثری به این چالش دعوت کرده …
و…
کمک مالی در ایران به پرداخت مبلغی دلخواه به حسابهای زیر تغییر کرده است تا ماجرای سطل آب یخ فقط در حد یک شوخی باقی نماند و دعوت به مهربانی و کمک راهم حتما در خود حفظ کند.
بانک ملی به نام موسسه محک ۲۰۵۵۱۱۲۸۰۰۰۸
بانک ملی به نام موسسه زنجیره امید ۴۰۰۵-۵۰۱۳-۰۱۰۵۸
بانک ملت به نام جمعیت دانشجویی امام علی ۹۴ / ۵۷۷۴۶۸
بانک پارسیان مرکز نگهداری، آموزش و توانبخشی معلولان و سالمندان کهریزک جاری ۰۱۰۰۰۰۶۷۴۶۰۰۲
نگاه افراد به این چالش بسیار متفاوت و متنوع است .
برخی آنرا به عنوان یک سرگرمی جذاب تلقی می کنند . برخی آنرا یک شوخی نا مناسب با فرهنگ ایرانی می دانند . برخی آنرا یک شاهکار تبلیغاتی می دانند ..
شما درمورد این کمپین چالش سطح آب یخ چه نظری دارید ؟
به نظر شما وقت آن نرسیده است که ما هم در ایران بجای استفاده از روشهای تکراری ، کم یا بی اثر تبلیغاتی که بسیاری از آنها باعث دلزدگی مشتریان می شود با استفاده از خلاقیت از روشهای جدید تبلیغات با اثر گذاری فوق العاده استفاده کنیم ؟
به نظر شما چقدر هزینه می توانست برای فرهنگسازی یا جذب این نوع حمایت و کمک در سراسر مردم جهان به این اندازه موثر باشد ؟
ندا مفاخری | مدیران ایران
پ.ن: لطفا این مطلب راهم در مورد ۵ درسی که در مورد شبکههای اجتماعی میتوان از چالش سطل یخ می توان گرفت مطالعه کنید.
این مطلب چه میزان برای شما مفید بود؟
میانگین امتیاز 0 / 5. تعداد نظرات: 0
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
بولتژورنال: ابزاری ساده و کاربردی برای مدیریت بهتر همه کارها
راهکارهای برون رفت از کاهش درآمد در دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی غیردولتی در ایران
10 نکته برای فروش اینترنتی بیشتر
معرفی انواع فروشگاه اینترنتی
فرمول طلایی فروش
گرگ وال استریت کیست؟
گرگ وال استریت، نام لقبی است که به جردن بلفورت ، یکی از فعالان سرشناس بورس در وال استریت (بازار بورس آمریکا) داده شده است . داستان پر فراز نشیب زندگی جردن بلفورت جذابیت زیادی دارد که برای اهالی کسب وکار نکته های قابل توجه زیادی دارد.
4 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.
با سلام
باز هم در باره چالش سطل آب یخ
بی تردید شواهد متعدد حاکی از آن است که این رویکرد در تحقق اهداف خود مبنی بر جمع آوری کمک مالی در ارتباط با بیماری ALS و جلب توجه افکار عمومی به این بیماری موفق بوده است. و علت این موفقیت نیز اساساً به رویکرد خلاقانه در طراحی کمپین بر می گردد. این امر نیز روشن است که مانند بسیاری از موارد مشابه در جایی این کمپین حاشیه هایی می یابد که به نوبه خود قابل نقد و بررسی است اما نباید اصل موفقیت آن را به زیر سوال ببرد. این موضوع را بیماران و خانواده هایی که بار نگهداری چنین بیمارانی را به دوش می کشند، بیشتر درک می کنند.اما به چند نکته توجه کنیم:
1- چقدر بیماری لاعلاج و بیماری خاص در جهان داریم که جامعه انسانی از آن رنج می برد؟ آیا قابل تصور است که با کمپین های اینچنین بتوان چاره ای جدی برای آن اندیشید؟ اساساً کمپین سطل آب یخ چقدر می تواند به بیماران ALS و خانواده های آنها در مناطق مختلف جهان بویژه مناطق محروم یاری کند؟ بی تردید می توان گفت با توجه به جلب توجه افکار عمومی و تامین منابع مادی قابل توجه، شرایط بهتری برای یاری رساندن به برخی از این بیماران در برخی نقاط جهان فراهم می گردد اما همچنان در بسیاری از نقاط جهان بیماران ALS با کم توجهی و فقر امکانات مادی جهت دریافت خدمات نگهداری و بهداشتی و درمانی مواجه خواهند بود. معنی این سخن آن نیست که کمپین مفید نبوده است بلکه معنی اش آن است که جامعه بشری نیازمند آن است که به بیماری هایی اینچنین به عنوان یک وظیفه دائمی بپردازد. شکی نیست که کمپین و آثار آن پایان می یابد و بیماران مذکور و خانواده هایشان همچنان با مسائل و مشکلات و درد و رنج های خود باقی می مانند. آنچه مورد نیاز است، آن است که سازمان های اجتماعی ما نیاز به یک مهندسی مجدد دارند تا در نتیجه آن ساختاری را بنا نهند که اموری چون بهداشت و درمان و آموزش به عنوان خدماتی تعریف شوند که دولتها موظف به ارائه آن به کلیه شهروندان شوند. اما حقیقت آن است که تحت سیاستهای اقتصادی نئولیبرالی حاکم بر جهان کنونی علی رغم جهت گیری دولتهای رفاه در دهه های هفتاد و هشتاد در برخی از کشورهای قاره اروپا،همه چیز و از جمله بهداشت و درمان و آموزش نیز به بخش خصوصی واگذار شده است و دولتها روز به روز بیشتر از زیر بار این مسئولیت اجتماعی شانه خالی می کنند.
نباید خود را فریفت وخیلی امیدوار نباید بود که با ریختن یک سطل آب یح و کمک مالی در ارتباط با بیماری ALS و بدون مهندسی مجدد و بازاندیشی انقلابی ساختار اجتماعی و اقتصادی و سیاسی حاکم بر جهان بتوان تغییری پایدار در حوزه بهداشت و درمان به نفع بیمارانی از این دست بوجود آورد. سیستمی که هدف اساسی آن انسان باشد نه بستر سازی برای کسب سود توسط توانمندان.
2- این روزها برخی از تلویزیونهای ماهواره ای برنامه های متعددی در ارتباط با بازداشتگاه آشویتس و سایر بازدشتگاهها و کشتارگاههای آلمان نازی و جنایات آنها بویژه علیه یهودیان و واقعه هولوکاس پخش می کنند. اینکه پخش این فیلم ها در این شرایطی که شاهد جنایات وحشیانه اسرائیل در غزه هستیم، چه معنی ای دارد، هر عقل سلیم و بی غرضی می تواند آن را حدس بزند و هدف آن چیزی جز چشم بستن و در حاشیه قرار دادن این جنایات اسرائیل و حامی استراتژیک آن ایالات متحده آمریکا نمی تواند باشد. از آنجا که درست است که پدیده های اجتماعی را باید در بستر زمانی و مکانی آن مورد ارزیابی قرار داد، باید دید که مسئله سطل آب یخ جدا از جلب توجه به بیماران خاص آیا کارکردی اینچنین نیز داشته است. خوشمان بیاید یا نه، پاسخ به این سوال مثبت است. این روزهایی که واقعه هولوکاس در شکلی جدید و از سوی دولت اسرائیل و حامیان آن تکرار می شود، در بسیاری از محافل اجتماعی و نیز مجازی و در ابعادی گسترده بحث مسائل انسانی در این منطقه از جهان در حاشیه قرار گرفته و بحث سطل آب یخ جای آن را گرفته است. تردید نباید کرد که رسانه های حاکم جهان به تقویت این روند کمک کرده اند. این رسانه ها سیاست هایی اینچنین را تحت عنوان مدیریت خبر پیش می برند.
3- برد نسبتاً وسیع چنین پدیده ای در محافل اجتماعی و در فضای مجازی کشور را نمی توان حمل بر حساسیت افکار عمومی بر مسائل انسانی نمود. چرا که اگر چنین بود، مسائل اجتماعی و انسانی بسیاری در جامعه و جهان وجود دارد که می تواند برای فعالیت بشردوستانه مورد توجه قرار گیرد. ارائه نمایش در فیس بوک و فضای مجازی از طریق مشارکت در این حرکت، انگیزه نیرومندی برای بسیاری ها بوده است. چقدر ممکن است هنرمندان و ورزشکاران و …جامعه ما از کمپین مشابه احتمالی ای که مثلاً برای کمک به درمان دختران دانش آموزی که در شیرین آباد پیرانشهر و در یکی مناطق محروم کشور طعمه آتش سوزی بخاری نفتی شدند، حادثه ای که بارها قبل از آن نیز اتفاق افتاده بود، با هدف جلب توجه مسئولان کشور به امنیت دانش آموزان در مدارس بدون نمایشی مانند آب ریختن در فضای مجازی مشارکت کنند؟
4- همواره باید یادمان باشد که ما فقط بر اساس آنچه انجام می دهیم، مورد قضاوت نمی گیریم، بلکه بر اساس آنچه انجام نمی دهیم نیز مورد قضاوت جامعه قرار می گیریم و اینچنین است که هدف اصلی ما از آنچه انجام می دهیم، ممکن است به چالش کشیده شود. مسعود امیدی
با سلام
کمپینی که در آن جنایت کاران آمریکایی شرکت کنند، جای ایرانیان آزاده نیست.
آیا بهتر نیست کمپینی برای کودکان غزه راه اندازی کنیم؟ کودکانی که صدایشان به دور دست ها نمیرسد.
با سلام
مدتهاست که خیلی از ما از رویکردهای تبلیغاتی رایج نه تنها خسته شده ایم بلکه حالمان را به هم می زند و عملاً وقتی که تبلیغ شروع می شود یا کانال تلویزیون را عوض می کنیم و یا صدایش را “خفه” می کنیم و…اما با کمال تعجب می بینیم که سازمان های بسیار بزرگ و معروف که قاعدتاً می باید تیم مجرب و با دانش و تجربه ای را در حوزه مارکتینگ و تبلیغات و…نیز در اختیار داشته باشند، به همین رویه ها متوسل می شوند و قادر به ارائه رویکردی خلاقانه به تبلیغات نیستند. بعضی کارهاست که یا نباید انجامشان داد و یا باید خوب انجامشان داد. مانند هدیه ای که قرار است به کسی داده شود. خوب است اگر هدیه ای به کسی می دهیم به ذوق، سلیقه، علائق و شاید نیاز او مرتبط باشد. آنچه را که ما می پسندیم و ممکن است مورد پسند دیگران نباشد، لزوماً هدیه مناسبی برای آنها نیست. تبلیغ نیز از اینگونه امور است. اگر قرار است تبلیغی انجام شود ، باید موثر انجام شود. در غیر این صورت انجام ندادن تبلیغ بهتر از انجامش است. اخیراً از یکی از اساتید و صاحبنظران حوزه استراتژی مارکتینگ شنیدم که با آغاز بحران اخیر جهان سرمایه داری در سال های 2007-2008 در آمریکا ، در شرایطی که رکود همه جا را فرا گرفته ، یک شرکت (که متاسفانه نامش را بخاطر نمی آورم) در رستوران خود برای مدت شش ماه به هر کسی که وارد می شد، صبحانه رایگان می داد. و همه متعجب از این کار در چنین شرایطی بودند. این داستان حدود شش ماه ادامه داشت. و بشدت خبرش سر زبانها افتاد و روزنامه هاف مجلات ، رادیو و تلویزیون در باره آن گزارش های مختلفی را منتشر نمودند. سرانجام وقتی از مدیریت شرکت پرسش می شود که چگونه تن به چنین هزینه ای در شرایط رکود و بحران اقتصادی دادی، در پاسخ مطرح نمود که من نه تنها هزینه ای به سازمان خود تحمیل نکردم بلکه با درصد قابل توجهی کاهش هزینه تبلیغات و بازاریابی توانستم فروش خود را افزایش نیز بدهم. هزینه صبحانه سرو شده طی چند ماه تنها بخش کوچکی از هزینه ای است که در تبلیغات خود صرفه جویی نمودم . رویکرد خلاقانه به تبلیغ باید ساختارهای موجود را بشکند و … و این متاسفانه چیزی است که نه تنها در حوزه تبلیغات بلکه در سایر حوزه های مدیریتی نیز در سازمانهای کسب و کار علی رغم برگزاری انواع متعددی از سمینارها و… در کشور کمترمشاهده می شود.
اما در مورد خود موضوع سطل آب و یخ و بیماری ALS و کسانی که وارد این چالش می شوند، به نظر می رسد موضوع جدا از رویکرد خلاقانه به تبلیغات، اساساً جذاب و جالب ایت. از این نظر که دامنه تعاریف رایج مانند بازار هدف، بخش بندی بازار و…را به کنار نهاده و توانسته است در بخش های وسیع و گسترده ای از جامعه شامل اقشار مختلف اجتماعی اعم از هنرمندان، ورزشکاران، سیاستمداران و… مخاطبان خود را پیدا کند.
نکته دیگری که به نظر می رسد در این ارتباط بهتر است مورد توجه قرار گیرد این است که مواظب باشیم که داستان شکلی موضوع ما را از برخی مسائل ماهیتی دور نکند. خیلی از ما ممکن است بازاری هایی را بشناسیم که به انواع و اقسام روش های غیر قانونی، غیر اخلاقی و احتکار و…در ایام سال انباشت سرمایه را دنبال می کنند. اما به مناسبت های مذهبی و ایام خاص به اصطلاح با مایه گذاشتن از خود “خرج می دهند” و سعی می کنند نظر مثبت مردم را به خود جلب نمایند . این داستان در سازمان های کسب و کار و شرکتها نیز به شکل های مختلفی ممکن است مشاهده شود. از یک سو متوسل شدن به راههای مختلف برای فرار مالیاتی ، تضییع حقوق قانونی کارکنان و… و از سوی دیگر مشارکت در کارهای خیریه و مثلاً کمک به محک وامثالهم. نباید فریب خورد و نباید اجازه داد تا کسانی با وارد شدن در این بازی سعی کنند محبوبیتی برای خود کسب کنند. آنچه اکنون در خاورمیانه می گذرد، تا حد زیادی دست پخت جورج بوش و دولت ایالات متحده آمریکا و جانشین او اوباما است. نباید با ریختن یک سطل آب سرد بر روی سر جورج بوش ایشان را در جایگاه مدافعین انسانیت و به عنوان انسانی خیر دید. آنچه در دهه اخیر بر افغانستان، لیبی، سوربه و…و هم اکنون عراق می گذرد، بیش از هرچیز محصول سیاست های خاورمیانه ای غرب به رهبری ایالات متحده آمریکا و در راس آن آدم هایی مانند جورج بوش است. مواظب باشیم جزو کسانی نباشیم که همواره در تلاشند به روشهای مختلف برای چنین موجوداتی محبوبیت کسب کنند.
با احترام-مسعود امیدی
به امید روزی که هیچ انسانی از هیچ بیماری تن و روان رنج نبرد و ارامش و اسایش و دوستی و صلح ،فراروی انسانها باشد