۱۵ بیماری که رهبران ممکن است به آنها مبتلا شوند
یک رهبر برای انجام کامل مأموریت خود باید پیوسته روابط دوستانه، سازگاری اعضای تیم و دانش تیمی را پرورش و بهبود بخشد. رهبری همانند یک بدن در معرض بیماری، سوء عملکرد و ضعف است. میخواهیم در این مقاله چند مورد از این بیماریها را ذکر کنیم. اینها وسوسهها و امراضی هستند که میتوانند بهطور خطرناکی اثربخشی هر سازمانی را کاهش دهند.

۱- خود را جاودانه، مصون و یا کنار نگذاشتنی دیدن
یک رهبر وقتی به این بیماری مبتلا باشد از معاینه کامل و منظم خود صرفنظر میکنند. رهبری که خودش را انتقاد نکند، از خود مراقبت نکند و در پی کسب شایستگیهای بیشتر نباشد همانند یک بدن مریض است.
این بیماری افرادی است که تبدیل به پادشاهان و فرمانروایان شدند و خودشان را بالاتر از دیگران میدیدند و نه در خدمت آنها. این از عوارض قدرت است و از عقدهی خودبرتربینی نشأت میگیرد، از خودشیفتگی که فقط خودش را میبیند و چهرهی دیگران را نمیبیند خصوصاً افراد ضعیف و کسانی که نیازمند هستند. درمان این بیماری، تواضع است. از صمیم قلب بگویی: ” من فقط یک خدمتگزارم. هر کاری انجام دادهام وظیفهام بوده است.”
۲- مشغلهی بیشازحد
این بیماری در افرادی دیده میشود که خودشان را غرق در کار میکنند و لحظهای استراحت نمیکنند. اجتناب از استراحت موردنیاز منجر به استرس و اضطراب میشود. استراحت برای افرادی که کارشان را انجام دادهاند لازم و ضروری است. باید لحظاتی را در کنار خانواده گذراند و از تعطیلات بهعنوان فرصتی برای کسب انرژی استفاده کرد.
۳- تحجر ذهنی و احساسی
این بیماری در رهبرانی وجود دارد که قلبی از سنگ دارند، رهبران لجوج و سرسخت. افرادی که بهمرور زمان آرامش درونی، هوشیاری و شجاعت خود را از دست میدهند و پشت تودهای از کاغذها مخفی میشوند. زنان و مردانی فاقد حس همدردی و مهربانی. اینکه عواطف انسانی خود را از دست بدهی، عواطفی که باعث میشود با کسانی که میگریند گریه کنی و با افرادی که شاد هستند، شادی، بیماری خطرناکی است؛ چون با گذر زمان قلب سختتر میشود و قابلیت خود برای عشق ورزیدن به دیگران را از دست میدهد.
یک رهبر واقعاً انسان، متواضع، سخاوتمند، خونسرد و بیطرف است و خودخواه نیست.
۴- برنامهریزی بیشازحد و کارکردگرایی
وقتی یک رهبر برای همهی جزئیات برنامهریزی میکند و باور دارد که با برنامهریزی کامل هیچ مشکلی پیش نخواهد آمد، او تبدیل به یک حسابدار یا مدیر دفتر میشود. لازم است همهچیز بهخوبی آماده شوند؛ اما نباید احتمال وقایع غیرمترقبه را نادیده گرفت. برنامهریزی باید منعطف باشد. ما بهاینعلت دچار این بیماری میشویم که ماندن در روشهای ساکن و تغییرناپذیر راحتتر و آسان است.
۵- هماهنگی ضعیف
وقتی رهبران حس تعلق اجتماعی را بین خودشان از دست میدهند، مثل این است که بدن توازن و تعادل خود را از دست میدهد. در این حالت شبیه گروه موسیقی میشود که فقط سروصدای آزاردهنده تولید میکنند. اعضا با هم کار نمیکنند و حس دوستی و اعتماد بین آنها از بین میرود و کار تیمی وجود نخواهد داشت. مثل این است که پا به بازو بگوید من به تو نیازی ندارم یا دست به مغز بگوید من مسئولم. این حالت باعث ایجاد ناراحتی و محدودیت فکری میشود.
۶- آلزایمر
در این بیماری یک رهبر کسانی که تیم را تغذیه و حمایت کردهاند و تعلیم دادهاند از یاد میبرند. میتوان این بیماری را در آنهایی دید که رهبران بزرگی که الهامبخش آنها بودهاند را از یاد بردهاند، افرادی که کاملاً در زمان حال، احساسات تند، هوسها و امیال خود گیرکردهاند و گذشته را از یاد بردهاند. کسانی که اطراف خود دیوار کشیدهاند و دچار عادت و روزمرگی شدهاند و بنابراین بیشتر و بیشتر بندهی بتهایی شدهاند که با دستان خود تراشیدهاند.
۷- برتری خواهی و خودستایی
وقتی ظاهر، شیک بودن و عناوین و القاب اولین هدف زندگی باشد، وظیفهی اصلی رهبری فراموش میشود. وظیفهای که بر طبق آن نباید هیچ کاری را از روی خودخواهی انجام دهد، متواضع باشد و دیگران را از خود بهتر بداند. بهعنوان رهبر باید علاوه بر علایق خود به علایق دیگران نیز توجه کنیم.
۸- شیزوفرنی وجودی
بیماری کسانی که زندگی دوگانه دارند. این بیماری نتیجهی ریاکاری و خلأ احساسی است که هیچ عنوان یا دستاوردی نمیتواند آن را پر کند. این بیماری غالباً افرادی را گرفتار میکند که مستقیماً با مشتریان و کارکنان جزء در ارتباط نیستند و خودشان را با مسائل بوروکراتیک محدود کردهاند و بنابراین با واقعیت و افراد واقعی ارتباطشان قطع شده است.
۹- شایعهپراکنی، گله کردن و پشت سر دیگران حرف زدن
این یک بیماری خطرناک است که بهآسانی شروع میشود، شاید با یک مکالمهی کوتاه و رفتهرفته فرد را فرامیگیرد و او را تبدیل به فردی میکند که علفهای هرز را همهجا پخش میکند. قاتل بیرحم آبرو و اعتبار همکارانش است. بیماری افراد ترسویی که شجاعت صحبت کردن رودررو را ندارند و پشت سر دیگران حرف میزنند. شایعهپراکنی یک حرکت تروریستی است که باید در مقابل آن ایستاد.
۱۰- بت ساختن از افراد مافوق
این بیماری افرادی است که به امید لطف مافوقهای خود، اقدام به چاپلوسی میکنند. آنها قربانی دنبال کردن مزایای شغلی و فرصتطلبی هستند. آنها به افراد بیشتر از مأموریت سازمان بها میدهند. آنها فقط به این فکر میکنند که چه چیزی میتوانند به دست آورند و نه اینکه چه چیزی میتوانند ببخشند. افراد کوتهنظر و بدبختی که فقط خودخواهی مهلکشان الهامبخش آنهاست. افراد مافوق هم وقتی سعی میکنند فرمانبرداری، وفاداری و وابستگی روانی زیردستان را به دست آورند، ممکن است دچار این بیماری شوند که نتیجه نهایی آن همکاری ناسالم است.
۱۱- بیتفاوتی به دیگران
رهبران مبتلا به این بیماری فقط به خودشان فکر میکنند و گرمی و صمیمیت روابط اصیل انسانی را از دست میدهند. این میتواند به طرق مختلفی اتفاق بیفتد. وقتی داناترین فرد دانشش را در خدمت همکارانی با دانش کمتر قرار نمیدهد. وقتی چیزی یاد میگیرد ولی آن را در اختیار دیگران نمیگذارد تا از آن دانش سود ببرند. وقتی سوای حسادت و فریبکاری، از شکست دیگران لذت میبرد و بهجای آنکه به آنها کمک کند، آنها را تشویق میکند، این رهبر یک رهبر بیمار است.
۱۲- صورت رو به پایین
این بیماری را در افراد عبوسی میبینید که فکر میکنند برای جدی بودن با قیافهای افسرده و خشن به خود بگیرند و با دیگران، خصوصاً زیردستان، با تندی و خشونت رفتار کنند. در حقیقت نمایش جدیت و بدبینی بیهوده، غالباً علائمی از ترس و ناامنی هستند.
یک رهبر باید تلاش کند تا مؤدب، آرام، پر اشتیاق و شاد باشد. فردی که هر جا میرود شادی را هم به آنجا میبرد. یک دل شاد، خوشحالی را بهطور مسری منتشر میکند که فوراً قابلمشاهده است. پس یک رهبر نباید هیچوقت شادمانی، شوخطبعی و حتی روحیهی خود کوچک پنداری را کنار بگذارد، اینها باعث میشوند افراد حتی در موقعیتهای دشوار دوستداشتنی و مهربان باشند. شوخطبعی تا حدودی لازم است.
۱۳- احتکار و ذخیرهسازی
این بیماری وقتی به وجود میآید که یک رهبر سعی میکند فضای خالی قلبش را با انباشتن کالاها و مواد اولیهای پر کند که لازم نیستند و فقط برای ایجاد احساس امنیت این کار را میکند.
واقعیت این است که هر چه ذخیره کنیم نمیتوانیم با خود به دنیای بعد از مرگ ببریم و مالاندوزی این فضای خالی را در قلب بیشتر میکند و انسان را طماعتر میکند. مالاندوزی با سنگدلی و سنگینی سفر ما را کند میکند.
۱۴- دایرهی بسته
بیماری که در آن احساس تعلق به یک گروه قدرتمندتر از ارزشهای مشترک سازمان میشود. این بیماری همیشه با مقاصد خوب آغاز میشود اما با گذر زمان اعضای گروه به بردگی گرفته میشوند و تبدیل به سرطانی میشود که هماهنگی و تعادل سازمان را به هم میریزد و باعث یک شرارت گسترده میشود، خصوصاً نسبت به کسانی که آنها را بیگانه میپنداریم.
۱۵- ولخرجی و خودنمایی
بیماری که رهبر مبتلا به آن هر چه در اختیار دارد را تبدیل به ابزاری برای رسیدن به قدرت میکند و از آن قدرت برای کسب دارایی بیشتر یا قدرت بیشتر استفاده میکند.
بیماری افرادی که بهطور سیریناپذیری سعی در کسب قدرت دارند و در این مسیر حاضر به بیاعتبار کردن دیگران هستند. کسانی که همیشه خود را در معرض دیگران قرار میدهند تا نشان دهند از بقیه توانمندتر هستند. این بیماری خطرناک است چون افراد استفاده از هر چیزی برای رسیدن به خواستههای خود را توجیه میکنند، غالباً با نام عدالت و شفافسازی!
اینها بیماریهایی هستند که هر رهبر و سازمانی را تهدید میکند و میتوانند هم به فرد هم به جامعه آسیب بزنند.
آیا شما یک رهبر سالم هستید؟ به هر کدام از سؤالات زیر عددی بین ۰ تا ۵ بدهید، ۰ برای هیچوقت و ۵ برای همیشه، مجموع نمرات شما هر چه کمتر باشد نشان از سلامت شما در رهبری است.
۱- آیا نسبت به کسانی که برای شما کار میکنند احساس برتری میکنید؟
۲- آیا بین کار و سایر جنبههای زندگی عدم تعادل وجود دارد؟
۳- آیا رسمیت را جانشین صمیمیت انسانی میکنید؟
۴- تکیه به برنامهریزی دارید و از شهود و راهحلهای لحظهای بهاندازه کافی استفاده نمیکنید؟
۵- وقت کمی برای از بین بردن سیلوهای سازمانی و ایجاد رابطه میگذارید؟
۶- خود را مدیون کسانی که به شما کمک کردهاند و آموزش دادهاند نمیدانید؟
۷- آیا خودتان را به خاطر ظواهر و تجملاتی که دارید تحسین میکنید؟
۸- آیا خودتان را از مشتریان و کارمندان سطح پایین جدا کردهاید؟
۹- آیا فعالیتها و دستاوردهای دیگران را بیارزش و بدنام میکنید؟
۱۰- آیا رفتار نوکرانه و چاپلوسی دارید؟
۱۱- موفقیت خود را مقدم بر موفقیت دیگران میدانید؟
۱۲- در ایجاد محیط کاری شاد و لذتبخش شکست میخورید؟
۱۳- حین تقسیم سود و پاداش با دیگران خودخواهانه عمل میکنید؟
۱۴- دلبستگی به گروههای کاری را ترویج میدهید یا دلبستگی به کل سازمان؟
۱۵ – طوری رفتار میکنید که از دید اطرافیان خودپسند به نظر برسید؟
منبع: HBR – ترجمه: محمد یوسفی | مدیران ایران
این مطلب چه میزان برای شما مفید بود؟
میانگین امتیاز 0 / 5. تعداد نظرات: 0
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
مدیریت مالی در شرایط بحرانی
بهره وری چیست و چطور بهره وری را افزایش دهیم؟
چطور در دام کلاهبرداری های جدید نیفتیم
در شرایط خاص فعلی، شرایط برای کلاهبرداری بسیار مهیا است!
در این مطلب و وبینار، روشهای کلاهبرداری و راههای تشخیص آن را با هم مرور میکنیم.
کاربردها و ابزارهای هوش مصنوعی
هوش مصنوعی این روزها جنبه های مختلف زندگی شخصی و حرفه ای همه ما را تحت تاثیر قرار داده است در این صفحه به مطالب و منابع مفیدی برای استفاده از هوش مصنوعی پرداخته ایم .
تحلیل هزینه – فایده چیست ؟
تحلیل هزینه – فایده روشی نظام مند برای تخمین زدن نقاط قوت و ضعف گزینه های مختلف و انتخاب و تصمیم گیری بین آنها باشد .
ناهماهنگی شناختی چیست؟ راههای کاهش ناهماهنگی شناختی
ناهماهنگی شناختی (تعارض شناختی) برای توصیف ناراحتی ذهنی استفاده میشود که ناشی از داشتن دو اعتقاد، ارزش یا نگرش متضاد با اعمال و واقعیت های بیرونی استفاده می شود. ناهماهنگی شناختی باعث ایجاد حس رنجش روحی درونی می شود ، تصمیم گیری های ما را ضعیف و بهره وری مان را در زندگی شخصی و حرفه ای کم می کند .
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.
1 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.