اصلیترین دلیل توسعهنیافتگی اقتصاد ایران چیست؟
اصلیترین دلیل توسعهنیافتگی اقتصاد ایران چیست؟
بهمن آرمان
اقتصاددان
توسعه صنعتی، یک خواسته جهانی است و کشورهایی که تکنولوژی، سرمایه و دانش مدیریت منابع در بازارهای جهانی را ندارند، به این خواسته نمی رسند. ایران در تقسیم بندی های جهانی در این زمینه جایگاهی ندارد و صرفا به عنوان یک فروشنده مواد اولیه مثل نفت و گاز طبیعی، و واردکننده اقلام اساسی شناخته می شود. گذشته از اینکه این مسئله چقدر متاثر از استراتژی شرکت های وابسته به قدرت های سیاسی در جهان است، باید گفت که ابزارهای قانونی لازم در ایران برای رسیدن به توسعه وجود ندارد. بخش بزرگی از اقتصاد ایران، زیر هیچ کنترلی نیست و هیچ مالیاتی پرداخت نمی کند و حساب و کتاب شفافی ندارد بنابراین دولت نمی تواند کشور را با درآمدهای مالیاتی اداره کند و با فاصله گرفتن از نقش فروشنده مواد اولیه، به جایگاه شایسته اش در توسعه نزدیک شود. درآمدهای دولت در ایران به جای اینکه صرف توسعه زیرساخت ها شود، به هزینه های جاری اختصاص پیدا میکند و این در حالی است که برای توسعه اقتصادی، باید امکانات تبادل کالا و تجارت فراهم شود.
یحیی آل اسحاق
رئیس اتاق ایران و عراق
سیاست زدگی اقتصاد، یکی از مهمترین دلایل توسعه نیافتگی ایران است. مجموعه اقتصاد با نگاه سیاسی متر میشود نه نگاه اقتصادی. همه چیز سیاسی است و با شاخص های اقتصادی، سیاسی برخورد می شود. عالم سیاست هم عالم رقابت و چگونه خارج کردن رقیب از گردونه است؛ اینکه چطور رقیب را شکست بدهم، چطور رئیس جمهور بشوم و تحقق اهدافی از این دست. درحالیکه اقتصاد، یعنی سود و زیان، تولید، درآمد ملی و رفاه مردم. جنس این دو مقوله با هم متفاوت است. اگر بخواهیم با متر سیاسی مسائل اقتصادی را حل کنیم، به همین وضعیت فعلی میرسیم.
مهدی تقوی
اقتصاددان
سیاست های نامناسب دولتها از دلایل توسعه نیافتگی اقتصادی ایران است. هرچند من معتقدم که ما نسبت به خیلی از کشورها شرایط خوبی از نظر توسعه یافتگی داریم و هر بار که شاهد سیاست های درست از سوی دولت ها بودیم، فرآیند توسعه در ایران سرعت گرفته است.
عباس هشی
اقتصاددان
دولتی بودن اقتصاد عامل توسعه نیافتگی ایران است. بخش عمده اقتصاد ایران دولت است و در دو دهه گذشته باوجود تصویب قانون های متعدد برای خصوصی سازی از جمله سیاست های اجرایی اصل ۴۴ و اقتصاد مقاومتی، تغییری در این سهم ایجاد نشده و بخش دیگری به نام شبه دولتی ها ایجاد شده. در ضمن عدم شفافیت در گزارشگری اقتصادی، و گستردگی فساد مالی در ایران از دلایل مهم توسعه نیافتگی است. ایران جزو ۲۰ کشور آخر دنیا از نظر سلامت مالی است.
سید عزیز آرمن
استاد دانشگاه
توسعه نیافتگی دلایل متعددی دارد که ریشه بسیاری از آنها را باید در فرهنگ و ساختارهای بنیادی جامعه جستجو کرد اما به طور کلی، آنچه باعث تاخیر در توسعه یافتگی اقتصادی ایران شده، دولتی بودن اقتصاد و قانون گریز بودن جامعه است. این دو عامل، در طبقه بندی ریشه های توسعه نیافتگی در سطح قرار می گیرند و اگر بخواهیم عمیق تر بررسی کنیم، به مسائل فرهنگی که اصل و اساس کنش اقتصادی را شکل می دهد، می رسیم.
محمدرضا انصاری
نایب رئیس اتاق ایران
مهمترین ضعف کشور در مدیریت است. این ضعف، در سازمان های دولتی و خصوصی وجود دارد. مدیریت بخش خصوصی ما سنتی است و مدیریت دولتی بیش از آنکه متکی به کار کارشناسی باشد، متکی به فرد و تصمیم گیری رئیس است. مطلب دیگر این است که ما پاسخ مسائل اقتصادی را کوتاه مدت و موضعی می دهیم. این موضعی بودن گاهی به سبب برخی منافع گروهی و یا برخی پاسخهای لحظه ای است. مثلا اگر میخواهیم تولید را زیاد و اقتصاد را فعال کنیم به دنبال سرمایه گذاری های زودبازده میرویم درحالیکه این کار، مثل پول دور ریختن است. اگر برنامه ها بلندمدت باشد و استراتژی داشته باشیم شانس بیشتری در موفق شدن داریم. مسئله سوم این است که دوره ای طولانی با دنیا قهر بودیم و این برای ما و اقتصاد ما گران تمام شده است. اقتصاد ایران با جهان تعامل نداشته و این مسئله هم اثر منفی خودش را باقی گذشته است.
هادی حق شناس
کارشناس اقتصادی
دلایل متفاوتی دارد. بخشی از این دلایل سیاسی و بخشی اقتصادی است. مهمترین دلیل سیاسی این است که بالاخره در سه دهه گذشته، جنگ تحمیلی و تحریم های ظالمانه منجر به عدم توسعه یافتگی کشور شده و اولویتهای کشور را تغییر داده. اگر جنگ به ما تحمیل نمی شد، امروز بسیاری از زیرساخت های عمرانی و اقتصادی را به اتمام رسانده بودیم. به این دو عامل باید یک عامل نرم افزاری هم اضافه کرد که همان عدم پایبندی دولت ها به اجرای قانون است. با وجود چشم انداز بیست ساله، برنامه های پنج ساله و برنامه های یکساله تحت عنوان بودجه، دولتهای مختلف بنا به سلیقه خودشان به قوانین مصوب مجلس نگاه کردند. درواقع برنامه برای توسعه وجود دارد اما دولت ها به دلایل مختلف آن را اجرا نکردند.
محمد لاهوتی
رئیس کنفدراسیون صادرات
دلایل مختلفی باعث شده ایران به جایگاه واقعی خودش نرسد. مهمترین عامل اقتصاد دولتی است و اینکه ۸۵ درصد از اقتصاد ایران در اختیار دولت و شرکت های وابسته به آن است. نکته دیگر شرایط بیرونی است که به کشور تحمیل شده و از جمله آنها جنگ تحمیلی و تحریم های اقتصادی است. نکته سوم، سوءمدیریت و عدم استفاده از فرصت های پیش روی اقتصاد است
شریف نظام مافی
رئیس اتاق ایران و سوئیس
دخالت دولت در بازار و اقتصاد
حسن فروزان فرد
عضو هیات نمایندگان اتاق تهران
یکی از مهمترین دلایل، مربوط به یک سده اخیر می شود، آن هم درآمدهایی بوده که بدون نیاز به تولید ارزش افزوده واقعی صورت گرفته است؛ یعنی دسترسی به منابع نفتی. این در حالی است که ثروت در یک فضای اقتصادی و کسب وکار معقول و منطقی به نوع دیگری تعریف می شود. در اقتصاد ایران نعمت خدادادی، درآمد محسوب شده و راحت هم خرج شده است. اما باید توجه کرد که از هزینه کرد ثروت، توسعه حاصل نمی شود. توسعه ناشی از تلاش یک جامعه برای ایجاد ارزش افزوده و حرف های اقتصادی است.
به اعتقاد شما در توسعه نیافتگی چه میزان دولت ها و چه میزان بخش خصوصی نقش داشتهاند؟
بهمن آرمان
اقتصاددان
دولت نقش مهمی در آماده کردن زیرساخت ها دارد که این نقش را طی سالهای گذشته به خوبی ایفا نکرده. بخش خصوصی هم توانایی مالی شکوفا شدن در چنین فضایی را ندارد. با وجود این، از نظر من، هردو مجموعه، یعنی هم دولت و هم بخش خصوصی نقش کلیدی در عقب ماندگی کشور داشته و دارند.
یحیی آل اسحاق
رئیس اتاق ایران و عراق
دولت چهار وظیفه دارد: سیاست گذاری، هدایت، نظارت و پشتیبانی. اگر این چهار وظیفه توسط دولت به معنای حاکمیت به درستی پی گرفته شود و تصمیم گیریها در حوزه اجرا به بخش خصوصی واگذار شود، میتوان امید داشت که کشور در مسیر توسعه یافتگی با سرعت بیشتری حرکت کند. در حال حاضر دولت کار مردم را هم انجام می دهد و این به توسعه نیافتگی منجر شده است.
مهدی تقوی
اقتصاددان
بخش خصوصی فعلی در اقتصاد سهم کمی دارد و بیشتر تحت تاثیر سیاستهای دولت قرار می گیرد. در زمینه توسعه نقش دولت برجسته است. خللی که امروز در ایفای نقش بخش خصوصی در توسعه ایران می بینیم، ناشی از اتخاذ سیاست های نامناسب دولتهاست.
عباس هشی
اقتصاددان
بخش خصوصی واقعی در اقتصاد ایران سهم اندکی دارد. در بحث توسعه باید کنش های دولت را مدنظر داشته باشید. متاسفانه دولت های ما در ۲۵ سال گذشته همیشه از اجرای قوانین علیه فساد مالی که پادزهر آن فقط شفافیت و کاهش اقتصاد دولتی است سر باززده اند. دولت ها در سالهای ۷۴، ۸۴، ۸۵ و ۹۲که احکام و قوانینی چون قانون مبارزه با فساد، اقتصاد مقاومتی و سیاستهای اجرایی اصل ۴۴ در آنها ابلاغ شده، واکنش متناسب را نشان ندادند و فقط سمینار برگزار کردند و شعار دادند.
سید عزیز آرمن
استاد دانشگاه
بخش خصوصی و دولت ها، هر دو در توسعه نیافتگی اقتصادی ایران نقش دارند اما دولت به واسطه سهم بالا در اقتصاد، موانعی را بر سر راه توسعه ایجاد می کند که ناشی از همین حجیم بودن و فراتر از اندازه استاندارد بودن حضورش در اقتصاد است. لازمه یک اقتصاد پویا و فعال، کاهش سهم دولت در اقتصاد و فعالیت بیشتر بخش خصوصی است. البته این بخش در شرایط خاصی می تواند در توسعه کشور سهم بسزایی داشته باشد. وقتی رقابت به معنای واقعی کلمه در اقتصاد، و شفافیت به معنای واقعی در قوانین حاکم باشد، و به طور مشخص شرایط برای کسب و کار اقتصادی مطلوب باشد، بخش خصوصی میتواند فعالانه تر عمل کند و ماحصل این فعالیت، توسعه یافتگی کشور خواهد بود. در شرایط فعلی بزرگی دولت مانعی برای حضور پویاتر بخش خصوصی است.
محمدرضا انصاری
نایب رئیس اتاق ایران
دولت بسترساز توسعه است و این نقش را باید در مدیریت اقتصاد ایفا کند. رشد موزون سازمانیافته با بخش خصوصی و نهادهای بخش خصوصی رخ میدهد اما این رشد در بستری اتفاق میافتد که توسط دولت فراهم شده باشد. نقش دولت در توسعه اقتصادی بسیار تعیینکننده است. البته بخش خصوصی، مجموعه استعدادهای ملی است و شکل یافتن این استعدادهای ملی در قالب بنگاه ها و نهادها و همینطور شکل یافتن اینها در تشکل ها به توسعه اقتصادی کمک می کند. ولی اگر بستر فراهم نباشد این نهادها و بنگاه ها و تشکل ها شکل نمی گیرند. معنی اش این نیست که افراد ملت بی استعداد یا بی انگیزه هستند یا زحمت نمی کشند. ایرانی هم انگیزه دارد هم باهوش و هم زحمتکش است اما وقتی بستر جامعه، بستر کار نیست و دولت از کار مردم تقدیر نمی کند، کشور درآمدش از جای دیگری تامین می شود و طبیعی است که جوانه های کار به درخت های بارور تبدیل نمی شود.
هادی حق شناس
کارشناس اقتصادی
مطمئنا هر دو نقش دارند. به لحاظ اینکه بخش عمده ای از اقتصاد ایران دولتی است و طبیعی است که نقش دولت پر رنگ تر است اما بخش خصوصی هم در این بین برای کسب سهم بیشتر از اقتصاد، نمی جنگد. دولت به طور ذاتی تمایل دارد در اقتصاد دخالت کند و با وجود اصل ۴۴ قانون اساسی و تاکید بر کاهش نقش دولت در اقتصاد، می بینیم که هنوز شرکت های دولتی وشبه دولتی، بیشتر از بخش خصوصی سهم دارند.
محمد لاهوتی
رئیس کنفدراسیون صادرات
دولت نه به معنای قوه مجریه بلکه به معنای حاکمیت باید بسترهای اقتصادی لازم را برای نقش آفرینی بخش خصوصی در رسیدن به توسعه فراهم کند اما می بینیم که در ایران چنین کاری انجام نشده. در ایران قوانین تجاری ناکارآمد در جذب سرمایه خارجی، عدم شفافیت در اقتصاد و فساد مالی، و سهم بالای دولت در اقتصاد شرایط نابرابری را ایجاد کرده که امکان حرکت بیشتر را از بخش خصوصی سلب کرده است.
شریف نظام مافی
رئیس اتاق ایران و سوئیس
بخش خصوصی موثر است اما بخش خصوصی واقعی نه آن بخشی که دغدغه صنعت را ندارد و وام های بی بازگشت از بانکها گرفته. بانک ها هم در تزریق منابع به جایی غیر از تولید و صنعت دخیل اند به این دلیل که امکان سنجی نکردند. به نظر من بخش خصوصی غیرمولد در توسعه نیافتگی ایران موثر بوده اما منشأ توسعه نیافتگی، همان دخالت دولت در اقتصاد است.
حسن فروزان فرد
عضو هیات نمایندگان اتاق تهران
اگر برگردیم به تاریخ برنامه های توسعه در ایران و چند دهه قبل می بینیم که در برنامه های توسعه نقش بخش خصوصی جدی است. بخش خصوصی دهه چهل و پنجاه اقداماتی در حوزه های تجارت و صنعت انجام داده است. به مرحله ای از تولید در داخل رسیده و صادرات را رقم زده است. اما در سالهای میانی دهه پنجاه درست زمانی که دولت صاحب یک منبع گسترده ناشی از افزایش قیمت فروش نفت می شود رفتارش تغییر میکند و سعی میکند سرعت توسعه را از طریق هزینه کرد بیشتر منابع افزایش دهد. مشاهده می کنید که کاهش قیمت نفت در چند سال گذشته زمینه را برای آمادگی دولت برای به رسمیت شناختن بخش خصوصی فراهم کرده است. چند سال قبل که قیمت نفت بسیار گران بود، حرف جدی از بخش خصوصی در میان نبود و دولت یک تنه می خواست کشور را به سرمنزل مقصود برساند. با توجه به حجم بزرگ دولت در اقتصاد و مدیریت یک تنه درآمدهای نفتی توسط این بخش، نقش دولت در برنامه های توسعه اینگونه افزایش پیدا کرده است.
برای توسعه یافتگی کشور نوسازی فرهنگی بر اقتصادی مقدم است یا نوسازی اقتصادی بر فرهنگی؟
بهمن آرمان
اقتصاددان
بدون توسعه اقتصاد، توسعه فرهنگی ممکن نیست. توسعه اقتصادی، به توسعه فرهنگی منجر خواهد شد. نوسازی اقتصادی مقدم است تا فرهنگی. وقتی یک شهروند، بیکار است و درآمد کافی ندارد و نمی تواند کوچکترین نیازهایش را برآورده کند، چطور انتظار دارید درست رانندگی کند یا نظافت شهر را در نظر داشته باشد.
یحیی آل اسحاق
رئیس اتاق ایران و عراق
هردو بر هم اثر دارند و در هم تنیده اند. اقتصاد انتزاعی نیست و برآیند حوزه های مختلف از جمله فرهنگ در جامعه است. اصلاح اقتصاد محصول اتخاذ سیاست خارجی مناسب، در نظر گرفتن فرهنگ اقتصادی مردم، امنیت و ثبات اجتماعی است. نمی توان به طور منفک اولویت بندی کرد و البته نباید از نظر دور داشت که کار فرهنگی نقش جدی در پیشبرد اهداف اقتصادی دارد. آموزش به عنوان رکنی مهم در شکل دهی به عادات اقتصادی مردم و ذهنیت آنان درباره اقتصاد موثر است. اگر یاد نگرفته باشیم که کار ارزش است نمی توانیم انتظار داشته باشیم که با هر اصلاح اقتصادی، به رونق تولید برسیم.
مهدی تقوی
اقتصاددان
به نظر من نوسازی فرهنگی مقدم بر نوسازی اقتصادی است. اگر مقوله آموزش را در حوزه نوسازی فرهنگی تعریف کنیم، به در اولویت بودن نوسازی فرهنگی رأی محکمتری می دهیم. از این منظر در حال حاضر شرایط خوبی داریم. جمعیت تحصیلکرده و جوان ایران، یک فرصت است که باید در راستای توسعه کشور از آن استفاده کنیم.
عباس هشی
اقتصاددان
نوسازی فرهنگی و احیای اخلاق انسانی در اولویت است. اینکه دروغ نگوییم و وجدان داشته باشیم در اولویت است. وقتی۶۰ درصد از اقتصاد ما زیرزمینی و غیرشفاف است و همین باعث عقب ماندگی کشور شده، یعنی نیاز به اصلاح فرهنگی داریم. ما هنوز قانون جامع و کاملی برای مالیات نداریم. یعنی حکم خدا را که همان خمس و زکات است و در صدر اسلام هم برای توزیع عادلانه ثروت بوده به درستی اجرا نمی کنیم. در حال حاضر بی عدالتی ها و فاصله زیاد بین فقیر و غنی در کشورمان، به دلیل فقدان قوانین خوب در اقتصاد است و ریشه آن در فرهنگ اقتصادی است.
سید عزیز آرمن
استاد دانشگاه
نوسازی فرهنگی مقدم بر اقتصادی است اما نه به این صورت که مسائل اقتصادی را به حال خودش رها کنیم. نمی توان برای توسعه انتظار داشت که اول فرهنگ به صد برسد و بعد اقتصاد را به صد برسانیم اما نکته این است که هرچقدر فرهنگ فاخرتر و عمیق تر شود، به همان میزان اقتصاد، فعال و پیشرفته خواهد شد. رابطه بین فرهنگ و اقتصاد، رابطه ای متقابل است و هردوی این حوزه ها، باید به طور موازی اصلاح شوند.
محمدرضا انصاری
نایب رئیس اتاق ایران
فرهنگ در بستر اقتصادی اجتماعی و در درازمدت شکل می گیرد. فرهنگ را نمی شود با دستور برای جامعه ایجاد کرد. اول عادت های اجتماعی فراهم می شوند که در عادت های اجتماعی، کمی الزام و بسترسازی لازم است و وقتی که عادت ها در درازمدت تکرار میشوند، تبدیل به فرهنگ میشوند. فرهنگ سابقه طولانی میخواهد. در حالی که عادتهای اجتماعی را می توان در کوتاه مدت اصلاح کرد. روابط اقتصادی با بستر مناسب تغییر می کنند. استعدادهای ملی به سمتی گرایش پیدا می کنند و شکل می گیرند که بسترش فراهم شده باشد. در اینجاست که نقش دولت تعیین کننده است. به نظر من نوسازی اقتصادی مقدم بر نوسازی فرهنگی تلقی می شود، ولی اقتصادی که سلامتش زیر نظارت و کنترل باشد؛ یعنی لجام گسیختگی نداشته باشد.
هادی حقشناس
کارشناس اقتصادی
اگر قرار بود تازه شروع به کار کنیم، تقدم و تأخر مسائل اقتصادی و فرهنگی و اولویت بندی آن مطرح بود اما فراموش نکنید که ما در میانه مسیر توسعه هستیم و بخشی از زیرساخت های اقتصادی آن را فراهم کرده ایم. در همه حوزه ها، چه اقتصادی، چه فرهنگی و چه سیاسی، گام هایی برای توسعه یافتگی برداشته ایم، بنابراین نمی توان قضاوتی بین صفر و صد ارائه داد. نکته این است که ما برای رسیدن به توسعه پایدار باید چه کنیم. راه رسیدن به توسعه پایدار، رقابتی کردن اقتصاد، رسیدن دولت به این باور که باید سهم خودش را در اقتصاد کم کند، و افزایش سهم بخش خصوصی است. شفافیت در قوانین و مقررات و پاسخگو بودن همه ارکان اقتصاد مقابل قانون از دیگر پیش شرط های رسیدن به توسعه پایدار است.
محمد لاهوتی
رئیس کنفدراسیون صادرات
در حوزه نوسازی اقتصادی و فرهنگی، یک نوع در هم تنیدگی داریم و مهمتر از این دو مقوله، باید در حوزه اقتصاد مبارزه با فساد را در اولویت قرار دهیم. با نوسازی فرهنگی به تنهایی نمی توانید اقتصاد را به بلوغ برسانید و با نوسازی صرف اقتصادی هم نمی توان در حوزه فرهنگ به جایی رسید. فساد هم مانع هردو نوسازی خواهد بود و حرکتهای سالم را محدود میکند. برخورد با فساد، دو برخورد فرهنگی و اقتصادی را می طلبد. در حوزه اقتصاد شفافیت و اصلاح قوانین در اولویت است. قوانین را باید از حوزه اجرای سلیقه ای و تفسیرها خارج کرد.
شریف نظام مافی
رئیس اتاق ایران و سوئیس
باید با هم انجام شود نه اینکه اولویت بندی کنید. مسلما در هردوی اینها باید نگاه حرفه ای را دنبال کنید. یکی از مشکلات بخش خصوصی این است که بیشتر بنگاه های ما در این بخش خانوادگی اند و کمتر نگاه حرفه ای به مدیریت بنگاه های اقتصادی دارند. مدیریت حرفه ای براساس نتیجه کار و پیشرفت بنگاه کار می کند اما در مدیریت خانوادگی، با شکل دیگری از اصول کاری مواجهیم.
حسن فروزان فرد
عضو هیات نمایندگان اتاق تهران
اقدامات دولت ها طی این سال ها به توسعه منجر نشده بلکه در حوزه هایی معطلی داشته ایم و در حوزه هایی تحریک هایی صورت گرفته. نگاه من این است که باید به صورت جامع هر سه حوزه اقتصاد، فرهنگ و سیاست را دید و با یک نگاه معتدل همه را به رسمیت شناخت. توسعه حاصل نگاه متعادل و متوازن به عوامل فرهنگی، سیاسی و اقتصادی است.
نظر شما چیست ؟
اصلیترین دلیل توسعهنیافتگی اقتصاد ایران چیست؟
این مطلب چه میزان برای شما مفید بود؟
میانگین امتیاز 2.8 / 5. تعداد نظرات: 6
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
مدیریت مالی در شرایط بحرانی
بهره وری چیست و چطور بهره وری را افزایش دهیم؟
چطور در دام کلاهبرداری های جدید نیفتیم
در شرایط خاص فعلی، شرایط برای کلاهبرداری بسیار مهیا است!
در این مطلب و وبینار، روشهای کلاهبرداری و راههای تشخیص آن را با هم مرور میکنیم.
کاربردها و ابزارهای هوش مصنوعی
هوش مصنوعی این روزها جنبه های مختلف زندگی شخصی و حرفه ای همه ما را تحت تاثیر قرار داده است در این صفحه به مطالب و منابع مفیدی برای استفاده از هوش مصنوعی پرداخته ایم .
تحلیل هزینه – فایده چیست ؟
تحلیل هزینه – فایده روشی نظام مند برای تخمین زدن نقاط قوت و ضعف گزینه های مختلف و انتخاب و تصمیم گیری بین آنها باشد .
ناهماهنگی شناختی چیست؟ راههای کاهش ناهماهنگی شناختی
ناهماهنگی شناختی (تعارض شناختی) برای توصیف ناراحتی ذهنی استفاده میشود که ناشی از داشتن دو اعتقاد، ارزش یا نگرش متضاد با اعمال و واقعیت های بیرونی استفاده می شود. ناهماهنگی شناختی باعث ایجاد حس رنجش روحی درونی می شود ، تصمیم گیری های ما را ضعیف و بهره وری مان را در زندگی شخصی و حرفه ای کم می کند .
2 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش میشوند.
سلام،
من البته مدیر در یک تجارت نیستم، اما از زاویه دید خودم بعنوان کارشناس پروژههای R&D نکتهای بنظرم میرسه که شاید دنبالهای از سرنخ باشه.
در حدود ۸ سال کار تحقیق و توسعه در حوزه محصولات صنعتی، حالا که به حاصل کار خودم نگاه میکنم و ارزش افزوده آنها را برای کشور میسنجم به عددی نزدیک ۴-۵ میلیون دلار میرسم. البته این محصولات در یک بستر صنعتی پیشرفته شاید ارزش بیشتری هم برای اقتصاد کشور تولید میکرد،
اما این محصولات برای من بعنوان پدیدآورنده آنها چقدر ارزش آفرین بوده؟ کمتر ۴۰ هزار دلار!
در فضای اقتصادی امروز کشور ما، براحتی میتوانید مشاغلی را پیدا کنید، که ارزش افزوده چندانی ندارند، که شاید ارزش افزوده ساخته شده توسط آنها منفی هم باشد، اما حاصل شخصی بالاتری دارند، انرژی کمتری طلب میکنند و ریسک کمتری هم دارند. این مقایسه را در مقایسه صنایع تولیدی با داد و ستد بازار هم میتوانید مشاهده کنید.
طبیعیست که من هم (چنان که یک مدیر صنایع تولیدی کشور) روزی خسته خواهم شد و عطای سازندگی را به لقای خواهم بخشید. همچنان که در قضای اقتصادی میبینید، سرمایههای انسانی و مالی به سمت مریض اقتصاد کشورمان رفته است، شاید عامل این آشفتگی اقتصادی همان وجود نفت هم باشد، که باعث شده در طی دههها دولت نیازی نداشته باشد، ساز و کار اقتصادی را بهبود دهد، تا از مالیات صنایع سود بجوید. در یک اقتصاد سالم و پویا دولت حتی به یک تجارت کوچک خانوادگی هم نیاز دارد، که متاسفانه در کشور ما این نیاز احساس نمیشود.
.
البته بنظرم عدم توسعه زیرساختهای صنعتی، عدم شفافیت، بروکراسی پیچیده و روالهای قانونی غیرممکن، عدم امنیت اقتصادی خصوصا از لحاظ قانونی و مشکلات گمرک و مبادی ورودی و خروجی کشور هم مزید بر علت هستند.
در ایران نظارت وبازرسی در ادارات وضعیت خیلی نا مطلوبی دارد واین امر سبب ترویج پدیده زیر میزی شده وسیستم اداری را دچار مشکل میکند بنایر این سرمایه گذاران داخلی وخارجی نمیتوانند با فراغ خاطر در ایران سرمایه گذاری کنند این امر باعث بیکاری و رکود شده ونهایتا تأثیر خود را بر اقتصاد میگذارد