ونزوئلا آیینه عبرت ایران
ونزوئلا در این روزها عبرتی آشکار برای مردم ایران است. این متحد سابق، آیینه ای برای بازنمایی این واقعیت است که اگر سیاستهای اشتباه در ایران ادامه می یافت، چه سرنوشتی در انتظار ما بود.
از بی ثباتی سیاسی و ورشکستگی اقتصادی و اعلام وضعیت اصطراری تا تورم شدید و فساد گسترده و دزدی از فروشگاه ها، همه پیامدهای یک راه و روش حکومتداری هستند که در ونزوئلا حتی بعد از چاوز ادامه یافت
کشور نفتخیز آمریکای لاتین، این روزها گرفتار بحرانی شدید است. بحرانی اقتصادی که زندگی را برای مردم این سرزمین ثروتمند غیرممکن کرده است. این نتیجه سیاست های اقتصادی غلط و پوپولیستی حاکم بر این کشور از سال ۱۹۹۹ تا به امروز است. پرداخت یارانه های نفتی، انتشار بدون پشتوانه اسکناس و وابستگی شدید به پول نفت توسط سیاستمداران پوپولیست این کشور کار را به بحرانی شدید کشانده است، سیاست هایی که ایران هم بخشی از آنها را تجربه کرد و اسیب های زیادی به مردم تحمیل شد. از زمان کاهش قیمت نفت اقتصاد ونزوئلا در آستانه فروپاشی قرار گرفت.
با اینکه این کشور نرخ تورم خود را بهطور رسمی اعلام نمیکند، برخی گمانهزنیها از تورم ۸۰۰ درصدی در این کشور خبر میدهند. آنگونه که کارشناسان می گویند دولت کاراکاس برای آنکه بودجه خود را که ۹۵ درصد درآمدهایش به نفت وابسته است، تراز نگاه دارد، نیاز به نفتی با قیمت هر بشکه بین ۱۱۰ تا ۱۲۰ دلار دارد که با در نظر گرفتن قیمتهای فعلی تنها یک رویاست. تمامی این اتفاقات در سرزمینی نفت خیز و ثروتمند مانند ونزوئلا نتیجه سیاستهای اشتباه چاویست های این کشور است. جنبش چاویسم سال ۱۹۹۹ و با برنامههای هوگو چاوز رئیسجمهور پیشین این کشور آغاز شد. چاوز سال ۲۰۱۳ میلادی درگذشت و این سیاست ها تا به امروز توسط نیکولاس مادورو، رئیسجمهور فعلی دنبال می شود. در این شرایط دولت ونزوئلا، احزاب محافظهکار، لیبرال و سوسیالدمکرات را متهم میکند که در پی نابودی اصلاحات اجتماعی هوگو چاوز هستند و آمریکا را عامل مشکلاتی می داند که به دلیل بی کفایتی دولت متوجه این کشور ثروتمند شده است.
ونزوئلا اکنون در وضعیت اضطراری به سر می برد و مادورو برای ۶۰ روز دیگر نیز این وضعیت را تمدید کرده است. او روز گذشته اعلام کرد که این وضعیت ممکن است تا سال ۲۰۱۷ تمدید شود. مادورو در سخنرانی تلویزیونی اخیر خود که به شکل زنده از تلویزیون دولتی ونزوئلا پخش شد، تاکید کرد که او فرمان ادامه وضعیت اضطراری در کشور برای ماههای ژوئن و ژوئیه را امضا کرده است و پیشبینی میکند که وضعیت اضطراری در این کشور تا سال ۲۰۱۷ نیز ادامه پیدا کند. به گزارش دویچه وله، مادورو جزئیات بیشتری دربارهی چگونگی این وضعیت اضطراری ارائه نکرد. در دور پیشین اعلام وضعیت اضطراری بهویژه استانهای همجوار کلمبیا با شرایط امنیتی روبرو شدند و بسیاری از بندهای قانون اساسی به طور موقت به حالت تعلیق درآمد. رئیسجمهور ونزوئلا اولینبار در ژانویه گذشته برای مدت ۶۰ روز وضعیت اضطراری اعلام کرد و این حکم در اواسط ماه مارس برای ۶۰ روز دیگر تمدید شد. وضعیت اضطراری این اختیار را به دولت میدهد که داراییهای شرکتهای خصوصی را ضبط کند تا صرف تامین نیازهای حداقلی شهروندان کشور کند. در اعتراض به این تصمیم، هزاران معترض در کاراکاس پایتخت ونزوئلا تظاهرات کردهاند و خواستار برکناری نیکلاس مادورو شدند. مادورو هم در جمع هوادارانش صاحبان کارخانجات تعطیل یا اعتصابی را تهدید به مصادره کرد و گفت صاحبان این کارخانجات را به زندان می اندازد.
رئیسجمهور ونزوئلا بار دیگر در این سخنرانی تلویزیونی، مهرههای آمریکا را متهم کرد که عامل بیثباتی و بحران اقتصادی ونزوئلا هستند و قصد براندازی دولت مادورو را دارند. کاراکاس و واشنگتن سالها است که روابط دیپلماتیک حداقلی و بسیار پرتنشی دارند. مادورو آمریکا را به شکل تلویحی متهم میکند که قصد براندازی دولت سوسیالیست او را دارد. مخالفان مادورو و شهروندانی که از تنگنای اقتصادی به ستوه آمدند بار دیگر به خیابانها آمدهاند و خبرگزاریها اخبار و تصاویری از زدوخورد میان نیروهای پلیس و معترضان را منتشر کردند. ونزوئلا با کمبود جدی مواد غذایی، دارو، منابع انرژی و تورم روبروست. روزنامه بریتانیایی گاردین گزارش داد که کمبود مواد غذایی تا حدی جدی شده که برخی شهروندان به مغازهها حملهور شده و بستههای آرد یا مرغ یا قوطیهای کنسرو میدزدند و صفهای طولانی برای خرید حداقل موادغذایی از همیشه طولانیتر شده است. همزمان با تمدید وضعیت اضطراری ونزوئلا، خبرگزاری آسوشیتدپرس به نقل از برخی مقامهای ارشد امنیتی آمریکا گزارش داد که تحلیل واشنگتن این است که دولت نیکلاس مادورو بهزودی سقوط خواهد کرد.
به گزارش اسوشیتدپرس این مقامهای ارشد امنیتی که خواستند تا نام آنها فاش نشود، تاکید دارند که بررسی آمریکا نشان میدهد وضعیت دولت ونزوئلا بسیار شکننده است. این مقامات تاکید کردند که دولت اوباما با نگرانی و به دقت وضعیت بحران سیاسی و اقتصادی در ونزوئلا را دنبال میکند. این مقامات امنیتی گفتند که آمریکا معتقد است کودتای نظامی در ونزوئلا، پیامد مثبتی نخواهد داشت، با اینحال تحلیل آنها این است که نوعی از کودتای ملایم در سطح مدیریت کشور رخ خواهد داد و اپوزیسیون، مادورو را قبل از پایان دوران ریاستجمهوریاش برکنار خواهد کرد. اپوزیسیون ونزوئلا در انتخابات پارلمانی سال گذشته در این کشور به پیروزی چشمگیری رسید و به برتری ۱۶ ساله نیروهای سوسیالیست در پارلمان این کشور پایان داد. در اوایل دسامبر سال گذشته دولت سوسیالیستی ونزوئلا در انتخابات پارلمانی این کشور متحمل شکستی سخت شد و احزاب مخالف دولت موفق به کسب دو سوم کرسیهای پارلمان شدند.
دو هفته پیش رسانه ها اعلام کردند که مخالفان این کشور خواستار برگزاری همه پرسی برای برکناری رئیس جمهور هستند. برای راهاندازی همهپرسی در ونزوئلا نیاز به جمعآوری تنها ۲۰۰ هزار امضا هست، اما در حال حاضر یک میلیون و ۸۵۰ هزار نفر از مردم این کشور طوماری را امضا کردهاند تا این همهپرسی انجام گیرد. مخالفان دولت مادورو تلاش می کنند که همهپرسی برکناری او تا پیش از پایان سال جاری میلادی برگزار شود. نیکلاس مادورو در سال ۲۰۱۳ در پی مرگ هوگو چاوز، رئیسجمهور پیشین، به این سمت برگزیده شد. دوره ریاست جمهوری در ونزوئلا ششساله است. دولت سوسیالیستی ونزوئلا اکنون نزدیک به ۱۶ سال است که قدرت را در دست دارد.
در سالهای اخیر اما با توجه به تشدید بحران در این کشور اعتراضات مردمی شدت یافته و بر شمار مخالفان دولت افزوده شده است. سوءمدیریت و فساد گسترده از جمله انتقادهایی است که مخالفان مطرح کردهاند. مردم این کشور مدت هاست که با تورم افسارگسیخته دست و پنجه نرم می کنند. بر اساس گزارشی که سیانبیسی در پاییز سال گذشته تهیه کرده بود گرانی در شهر کاراکاس پایتخت ونزوئلا بهصورتی است که حقوق یک کارگر در ماه بهطور متوسط تنها میتواند برای خرید مواد غذایی یک هفته کفایت کند. از آذر دو سال پیش، دولت ونزوئلا انتشار آمارهای اقتصادی از جمله نرخ رشد تورم را متوقف کرده و اعداد و ارقام مربوط به شاخصهای اقتصادی اکنون تنها بر اساس برآوردها و بهطور محدود توسط برخی نهادهای خصوصی در این کشور انتشار مییابد.
آخرین آمار رسمی تورم که مربوط به ماه دسامبر سال ۲۰۱۴ است، رشد شاخص تورم معادل ۶۸ درصد را اعلام کرد. از آن زمان اما وضعیت اقتصادی ونزوئلا به مراتب بدتر شده است. قیمت نفت به ۳۰ دلار در هر بشکه کاهش پیدا کرده و این امر اقتصاد بیمار و وابسته به نفت این کشور را بیش از پیش در بحران فرو برده است. در حالی که به کمک نفت ۱۰۰ دلاری ونزوئلا توانسته بود سال ۲۰۱۲ را با رشد مثبت تولید ناخالص داخلی بیش از ۴ درصدی پشتسر بگذارد، تنها ۵ درصد از درآمدهای ونزوئلا غیرنفتی است.
سقوط اقتصاد ونزوئلا بهطور عمده به علت عدم سرمایهگذاری در زیرساختها و بهخصوص صنایع این کشور است. در سالهایی که بازار نفت شکوفا بود، دولتمردان این کشور هیچ بخشی از درآمدهای فروش این ثروت خدادادی را صرف سرمایهگذاری، اخذ و ورود فناوری و تجهیز زیرساختها نکردند. مادورو در طول سال های گذشته کنترل تورم را به کنترل قیمت در فروشگاهها و سوپرمارکتها نسبت میداد و برای جبران کسری بودجه دولت خود اقدام به چاپ پول میکرد؛ موضوعی که باعث کاهش شدید ارزش پول ملی این کشور بهطور بیسابقهای شد.
پاسخ به این سوالات را در پرونده ۲۰صفحهای شماره ۱۷۵ تجارت فردا بخوانید دانلود فایل تحلیل تجارت فردا در مورد اینکه ایران چرا ونزوئلا نشد ؟ venezeula
نظر شما در این مورد چیست ؟
این مطلب چه میزان برای شما مفید بود؟
میانگین امتیاز 0 / 5. تعداد نظرات: 0
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
مدیریت مالی در شرایط بحرانی
بهره وری چیست و چطور بهره وری را افزایش دهیم؟
چطور در دام کلاهبرداری های جدید نیفتیم
در شرایط خاص فعلی، شرایط برای کلاهبرداری بسیار مهیا است!
در این مطلب و وبینار، روشهای کلاهبرداری و راههای تشخیص آن را با هم مرور میکنیم.
کاربردها و ابزارهای هوش مصنوعی
هوش مصنوعی این روزها جنبه های مختلف زندگی شخصی و حرفه ای همه ما را تحت تاثیر قرار داده است در این صفحه به مطالب و منابع مفیدی برای استفاده از هوش مصنوعی پرداخته ایم .
تحلیل هزینه – فایده چیست ؟
تحلیل هزینه – فایده روشی نظام مند برای تخمین زدن نقاط قوت و ضعف گزینه های مختلف و انتخاب و تصمیم گیری بین آنها باشد .
ناهماهنگی شناختی چیست؟ راههای کاهش ناهماهنگی شناختی
ناهماهنگی شناختی (تعارض شناختی) برای توصیف ناراحتی ذهنی استفاده میشود که ناشی از داشتن دو اعتقاد، ارزش یا نگرش متضاد با اعمال و واقعیت های بیرونی استفاده می شود. ناهماهنگی شناختی باعث ایجاد حس رنجش روحی درونی می شود ، تصمیم گیری های ما را ضعیف و بهره وری مان را در زندگی شخصی و حرفه ای کم می کند .
23 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش میشوند.
مردم ونزوئلا برای خرید غذا از پل عبور می کنند تابه کلمبیا بروند. اگر تصمیم مردم در انتخابات ۹۲ نبود و برجام اتفاق نمی افتاد باپایین آمدن قیمتنفت، محتملترین گزینه ما ونزوئلاشدن بود.
رشد ۴۲ درصدی تجارت ایران و اروپا/ واردات از ایران ۳ برابر شد
تغییر جدی تورم
تغییر شاخص فلاکت و خیلی آمار و ارقام دیگر را جستجو کنید بیشتر در جریان آمار و ارقام اقتصادی قرار میگیرد.
اگر دلواپس ها بگذارند وضع بهتری داریم اما .
کدام شاخص بهتر شده فقط رکود بیشترشده
کدام مراوده ؟کدام بانک با ایران مراوده داشته ؟دریغ از یک مورد
هم هسته ای رو دادیم
هم تجارت و هم امنین و …
خواهشا فقط حرفهای رییس جمهور رو تکرا رنکنید
خود دولتی ها میگن راجع به برجام بزرگنمایی کردیم
تورم و رکود دو روی یک سکه هستند. در دولت آقای روحانی تورم بالا با رکود شدید جایگزین شده است. در اصل مشکل به جای خودش باقی است فقط نوع آن عوض شده است.
دوستانی که تصور می کنند وضعیت اقتصادی نسبت به دوره آقای احمدی نژاد بهتر شده است، متاسفانه اطلاعات اقتصادی کافی ندارند.
البته در آن دوره ما رکود تورمی داشتیم و حالا فقط رکود ولی از یک زاویه دیگر درست می گید چون در دوران احمدی نژاد انقدر اقتصاد صدمه دیده است که اصلاحش واقعا بی نهایت سخت است . خصوصا که الان هم به ایجاد مزاحمت در اصلاح وضعیت اقتصادی به شکل سامان دیده شده فعالیت جدی می کنند.
مشکل اینجاست که اقدامی در جهت اصلاح از این دولت هم دیده نمی شود. صرفا کاهش تورم در عین تشدید رکود، بهبودی محسوب نمی شود. این مقاله که در اوایل کار دولت روحانی نوشته شده بود همچنان معتبر است و همین نشاندهنده اوج حرکت منفعلانه دولت بوده در این سالها!
http://donya-e-eqtesad.com/news/781018/
سلام، به نظر من نیز سیاسی برخورد کرده اید. اشتباه در همه ادوار وجود داشته، مهم این است که درس بگیریم و الگوی مناسب پیشرفت اراءه دهیم. ایران با وجود همه تحریم ها، دارای پتانسیل بهبود و رونق اقتصادی می باشد.
موفق باشید.
قابل توجه سرکار خانم مفاخری و مدیریت سایت و گروه مدیران
با سلام
ما در ایران با پدیده ای به نام نقض حقوق بیگانه نیستیم و هر روزه در زمینه های مختلف آن را شاهد بوده ایم و همینطور تحلیل هایی را که در صدد توجیه این نقض گسترده حقوق انسانی و محدودتر از آن قانونی برمی آیند.
و این وضعیت مرا به یاد استاد بزرگوار و عارف مسلک ادبیاتم در دبیرستان می اندازد که می گفت خداوند در شش روز جهان را آفرید و در روز هفتم توجیه را! یعنی اینکه توجیه قدمتی به اندازه آفرینش دارد!
اگر همانگونه که مرقوم فرموده اید، به دنبال حجم بیشتری از گفتگو و اظهار نظر در سایت هستید، باید زمینه های آن را فراهم نمایید. فضای بحث اساسا باید دموکراتیک باشد. یعنی اینکه باید بتوان راجع به همه مسائل بدون استثنا دیدگاههای متفاوت را مطرح نمود.و از سوی دیگر در چگونگی نشر آن نیز استثناء قائل نشد. در سایت مدیران چنین نیست. به گفته خود جنابعالی سایت خط قرمزهایی دارد که خود را موظف به رعایت آن می داند. مراد ازاینکه همه نقطه نظرات مطرح شود، نقطه نظرات مربوط به حوزه مدیریت است. به عنوان مثال کیست که نداند بین موضوع حصر و فضای کسب و کار و ساختار مدیریتی این کشور ارتباط معنی داری وجود دارد.در این مورد آقای محسن رنانی استدلال های روشنی را مطرح نمودند که به همین دلیل نیز سایت ایشان مسدود گردید. اما بدیهی است که سایت مدیران با توجه به چارچوب ها و خط قرمزهای تعریف شده برای آن از پرداختن به چنین بحثی اجتناب می کند. و در عین حال مایل است که از ژست دموکرتیک و آزاداندیشی و آزادی بیان و… نیز عقب نماند.
توضیح جنابعالی برای اینکه در سایت جا برای اظهار نظر زیاد است اما محدودیت ارسال ایمیل برای اعضا سبب می شود تا نتوان همه اظهار نظرها را ایمیل نمود، گرچه به ظاهر منطقی می آید، اما در واقع گزینش و عدم گزینشی که در مطالب منتشره از طریق ایمیل انجام می شود، نشان دهنده آن است که در این مورد چندان دموکراتیک عمل نمی شود. نمونه آن هم به ایمیل قبلی من برمی گردد که در آن مطرح نمودم نقد انجام شده بر یادداشت اینجانب در سایت را برای مدیران ایمیل کرده اید، در حالی که خود یادداشت را خیر. درحالی که اگر قرار است این بحث ونزوئلا در سایت دنبال شود، پس کلا بگذارید در سایت دنبال شود. نه اینکه اینگونه گزینشی با مطالب ارسالی برخورد شود..
نکته بعد اینکه مرقومه جنابعالی بر پیش فرضهایی مبتنی است که اساسا جای بحث دارند. خطاب به یکی از اعضا نوشته اید”به نظر من یکی از مشکلات اصلی و ریشه دار ما در ایرانمان زاویه نگاهی است که شما به مساله نگاه کرده اید ، یعنی نگاهی سیاسی و جناحی به مسائلی که ماهیتشان در واقع اجتماعی و مدیریتی است !” این نوشته مسائل و مشکلات کشور را اجتماعی و مدیریتی دانسته و آنها را از این منظر نیازمند پاسخی فراجناحی می داند. بر اساس بدیهیات علوم اجتماعی چون جامعه شناسی سیاسی، اقتصاد سیاسی و نیز دانش مدیریت برخورد اقشار و طبقات اجتماعی و جناح های سیاسی مختلف برای همین مسائلی که شما آنها را مدیریتی و اجتماعی می دانید ، متفاوت است. چرا که جایگاه اجتماعی و منافع متفاوتی را دنبال می کنند. چرا نظر دکتر پژویان، دکتر غنی نژاد و امثال نوبخت و نهاوندیان و… که از رویکرهای نولیبرالی در برنامه ریزی و مدیریت اقتصادی کشور دفاع می کنند با دکتر ابراهیم رزاقی، دکترراغفر، دکتر رئیس دانا و…که همه این ها نیز از اساتید و صاحبنظران اقتصادی این کشور هستند، در مورد سیاست گزاری های اقتصادی دولت آقای روحانی متفاوت است؟ زیرا اهداف و منافع متفاوتی را از اقتصاد دنبال می کنند. و این اختلاف نظر ببین صاحبنظران و اساتید اقتصادی در سطح جهان نیز حتی کسانی که جایزه نوبل نیز گرفته اند، وجود دارد. بنابراین علی رغم تصور شما اینطور نیست که مفهوم مجردی به نام مدیریت و دانش اقتصاد وجود داشته باشد و همه آن را یک جور بفهمند و از آن نتایج یکسان بگیرند و…
مرقوم فرموده اید:”افراد مختلف ، دولتهای مختلف با هر نام و در هرگروه و جناحی باشند قرار نبوده ونیست که نقشی جز خدمت به ملت و کشور ما داشته باشند .” این هم پیش فرضی است کاملا اشتباه .” این نوع باورهای انتزاعی غیر واقع بینانه اگر در دهه ۶۰ و سال های اول انقلاب که بسیار جو شعاری و هیجانی داشت و مد بود که همه از خدمت خلق و مستضعفان و… صحبت کنند، مطرح میشد، چندان جای اعتراض نداشت. اما اکنون پس از گذشت قرب به چهار دهه و مشاهده این همه اسناد و شواهد سوء استفاده های مالی نجومی و …جنگ قدرت بر سر پست های کلیدی برای حفظ و تداوم این منافع برای اقشار ممتاز و برخورار و..که تشتش از بام افتاده است و…چرا باید با پیش فرض شما موافق بود؟ دقیقاً برعکس نظر شما تجربه نشان داده است که ادعای خدمت به ملت و کشور و… تنها شعاری برای پنهان کرن مقاصد و اغراض واقعی سودجویی و نفع طلبی نمایندگان سیاسی جناح های مختلف بوده است. افکار عمومی نیز بر اساس تجربه خود بدون تردید با پیش فرض شما موافق نیست. ضمن اینکه اساسا بنیان علمی قابل قبولی نیز نمی توانید برایش ارائه دهید . چراکه با مبانی جامعه شناسی سیاسی و اقتصاد سیاسی در تعارض قرار دارد.
واژه هایی چون “دایره انصاف” نیز که در نوشته خود به آن اشاره نموده اید، اگر از مفهوم انتزاعی خود خارج شده و در پروسه و پراتیک اجتماعی با مفاهیم عینی مورد بررسی قرار گیرد، بیانگر برداشتهای مختلفی خواهد بود. به عنوان مثال در حوزه روابط کار ، کارفرمایان مقررات زدایی و به اصطلاخ آزاد سازی بازار کار را برابر اصول نولیبرالیسم از مظاهر و جلوه های انصاف می دانند و این در حالی است که کارگران و مزد بگیران آن را افسارگسیختگی سرمایه برای استثمار و وخیم تر کردن شرایط کار تحت آموزه ها و برنامه های نولیبرالی می دانند و این دعوی و اختلاف رویکرد اساسا محدود به ایران نیست. در سراسر جهان این دوگانگی در ارنباط با موضوع مشاهده می شود.
واقعیت آن است که علی رغم باور شما ، علوم اجتماعی چون اقتصاد و مدیریت نیز انتزاعی و غیر جانبدار نیستند. به همین دلیل است که در تاریخ عقاید اقتصادی از آدام اسمیت تا جان مینارد کینز و کارل مارکس و میلنون فرید من و فردریک فون هایک و اخیرا توماس پیگتی و وزوف استیگلیتز و… شما با اندیشمندانی موجه هستید که معرف علم مجرد و انتزاعی اقتصاد نیستند بلکه نظر به انتظاری که از اقتصاد دارند و هدفی که در برابر آن قرار می دهند، خروجی های متفاوتی از آن را دنبال می کنند و ….حال اگر موضوع به احزاب و جناح های سیاسی برگردد که داستان اساسا در سطح دیگری مطرح می شود. چرا که اینها درواقع نمایندگان اقشار و طبقات اجتماعی هستند با علائق و منافع مختص به خود. بدیهی است که مدیریت اقتصادی و سیاستگزاری اقتصادی و مدیریت سیاسی و اجتماعی را در جهت اهداف و مقاصد خود دنبال کنند. این هم مختص ایران نیست و پویش اجتماعی تمامی جوامع دارای طبقات اجتماعی است.
البته همانطور که احتمالا ممکن است حدس بزنید، من خوشبختانه طرفدار هیچ یک از جناح های سیاسی دولت به اصطلاح مهرورزی و…. و نیز دولت تدبیر و امید و… نیستم. اما معنی این امر آن نیست که در مورد فرآیندهای سیاسی و اقتصادی واقع بین نباشم. بدرستی نوشته اید که دولت تدبیر و امید با برجام سایه جنگ را از روی سر کشور دور کرد و… من هم بر همین باورم اما به آن محدود نمی مانم. رئیس همین دولت تدبیر و امید به همراه جمع دیگری که خانواده بسته ای از مسئولان حکومتی را در کشور در دوره های مختلف در اختیار دارند، سالها طولانی رئیس شورای عالی امنیت ملی کشو و ناظر و همراه و مسئول در برابر تصمیم گیری هایی بوده است که کشور را به لبه پرتگاهی که شما از آن صحبت می کنید، کشاند. و هیچگاه نیز مصلحت ندید در برابر این روند نقدی را مطرح نماید. نه تنها نقد نکرد بلکه با سکوت و همکاری خود و فراتر از آن تعمیقق وخامت این وضعیت نیز کمک نمود.در حالی که همان موقع بودند در این جامعه روشنفکرانی که روند هسته ای را مانند بسیاری از روندهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی دیگر در کشور نقد می کردند و برای این نقدشان نیز هزینه های زیادی پرداختند و… با این همه نمی توان با برجام مخالفت کرد. اما در عین حال نمی توان به آقایانی که خود نیز مسئول این چالش برای ملت بوده اند، دسته گل داد. بویژه اینکه همین دولت تدبیر نیز مانند همان دولت به اصطلاح مهرورزی و نیز دولت اصلاخات و سازندگی همگی رویکرد ویرانگر و ضد مردمی نولیبرالیسم را در حوزه اقتصاد دنبال نمودند که تشت رسوایی آن در بسیاری از نقاط جهان از بام افتاده است. آری سرکار خانم مفاخری، علوم اجتماعی و شخصیت های سیاسی و دولتمردان نیز جهت دارند و علی رغم تصور شما همگی برای صرف “خدمت به ملت و کشور” بر کرسی قدرت نمی نشینند ! خوشتان بیاید یا نیاید، تجربه این را بارها و بارها در ایران و سایر نقاط جهان تایید کرده است و پراتیک معیار حقیقت است.
ضمنا ممنون می شوم آنچه در ارتباط با تورم و شاخص های اقتصادی به آن اشاره نمودید، را قدری با مصداق و آمار و ارقام مطرح کنید که بتوان روی آن بحث کرد. آری ممکن است تورم به اندازه زمان احمدی نژاد رشد نکرده باشد، اما رکود را چه می گویید؟ مشخص است که جامعه ای که دچار رکود عمیق و ساختاری است و گرفتار سونامی بیکاری است، با تقاضای موثر قابل قبولی نمی تواند مواجه باشد. و این به معنای آن نیست که مردم مایحتاج خود را ارزانتر تهیه می کنند، بلکه به معنای آن است که مردم برای تقاضای مایحتاج روزانه خود را نیز نمی توانند به عنوان تقاضای موثر به بازار مراجعه کنند.
استفاده از عباراتی چون “تفکر سیستمی و بینش مدیریتی” و…نیز اگر مبتنی بر تحلیل مشخص از اوضاع مشخص کشور نباشد و به کلی گویی ها و ارائه پندها و نصایح حکیمانه به مخاطبان بیانجامد، چیزی را حل نمی کند.
در مورد ونزوئلا نیز همانگونه که قبلا نوشته ام، بهتر است به جای محکوم نمودن سیاست های چاوز تحت عنوان کلی پوپولیسم، از مصادیق و سیاست گزاری های مشخص صحبت شود تا ببینیم که به کدام برنامه او اشکال وارد می کنید.
آنچه به نام “خود حق پنداری” دیگران رابدان متهم می کنید، آیا خود گرفتارش نیستید؟ لطفا از اعضای منتقدان چاوز بخواهید تا نقد مشخص خود را به دور از شعار و کلی گویی با استناد مشخص به برنامه های معین دولت چاوز اعلام کنند تا بتوان در مورد آن صحبت نمود. در این ارنتباط لطفا به مبانی اقتصاد سیاسی نیز توجه کنند. من هم ممکن است نقدهایی در مورد ونزوئلا داشته باشم اما بدون تردید این نقدها به رویکردهای ملی، مردمی و ضد سرمایه داری ونزوئلا بر نمی گردد.
در پاسخ به درخواست شما جهت اظهار نظر، نسبت به نوشتن این مطلب طولانی اقدام نمودم . با اینکه می دانم شانس زیادی برای انتشار از طریق ایمیل ندارد و حتی ممکن است در سایت نیز قرار نگیرد.
با احترام- مسعود امیدی – ۲۷ تیر ۹۵
سلام آقای امیدی گرامی .
از اینکه وقت می گذارید و اینچنین با حوصله برای ما می نویسید متشکرم .
درمورد خط قرمز ها و رعایت آن بله ما طبق قوانین فعالیت میکنیم لذا باید آنها را رعایت کنیم . علاقمند هستیم که برخی قوانین تغییر کنند اما ترجیح می دهیم اینکار ر اهم قانونی دنبال کنیم .
درمورد سایت : هیج کجا سایت مدیران ایران تعهدی در مورد نشر تمام موارد مد نظر سایر افراد نداده است . لذا اساسا این انتظار شما وعده و رسالت ما نیست . مدیران ایران یک مجموعه خصوصی است که با استراتژی و رسالت خودش فعالیت می کند . یک رسانه ملی با بودجه عمومی نیست که تعهدی نسبت به نشر تمام افراد با هر نوع تفکر و با هر موضوعی داشته باشد . ما سعی میکنم تا حد امکان از نظرات شما و سایر دوستان استفاده کنیم و این باعث افتخار است اما طبیعتا بحث های یکه از چارچوبهای ما خارج است را منتشر نکرده و نخواهیم کرد .
شخص من -ندا مفاخری – درمورد هیچ موضوعی مطلق نگر نیستم و طبیعتا در مورد موضوعی مثل ونزوئلا هم جنبه های مثبت هم جنبه های منفی وجود دارد و ای کاش بتوانیم از سرنوشت تلخشان آنچه باید را درک کنیم و بیاموزیم .
چه خوب می شود که شما هم به جای اینکه پیوسته به حاشیه ها بپردازید صریح و شفاف در همین مورد اعلام نظر فرمایید تا همه بتوانیم استفاده کنیم .
با عرض سلام
در متن مقاله از ونزوئلا به عنوان کشوری ثروتمند یاد شده و این صحیح نیست ثروت در زیر زمین نیست در روی زمینه باید حتی در مورد کشور خودمون این اصطلاح تصحیح بشه، ما هم بسیار فقیر هستیم بسیار فقیرتر از انچه فکر می کنیم. به مدیران رده بالای کشوری و خصوصی نگاه کنید. فقر و بدبختی از سرورومون میباره. به مدیران مدعی در همین خانواده مدیران ایران نگاه کنید نزدیک به صددرصدشون فقط حرف زدن خوب بلدن، حتی حرف زدن خوبشون هم اگه سواد داشته باشیم می فهمیم حتی خوب هم حرف نمی زنند.
همچین نوشتید که اگر سیاست های اشتباه ایران ادامه می یافت…..چه سرنوشتی در انتظار ما بود، که انگار دوستان فعلی چه گلی بر سر مردم زده اند، شما هم به جای تحلیل سیاسی خام به موضوعات خاص مدیران بپردازید
موفق می شوید اگر بخواهید
دوستان فعلی با عقلانیت به جای پوپولیسم موفق شدند کشور را از جنگی خانمان برانداز نجات دهند. این یعنی مدیریت صحیح
اگر تنها دستاورد برجام همین باشد باید از کسانی که توانستند آن را برای کشور به ارمغان بیاورند صمیمانه قدردانی کرد
سلام
ضمن تشکر از مطلب با ارزش ارسالی در مورد ونزوئلا و اطمینان کامل از درستی و صحت تحلیل و پیش بینی شما بعرض میرسانم کاش دوستان مخالف، مراعات ادب و احترام جمع را بنمایند.
م.مردان
پیامبر رحمت می فرماید کلم الناس علی قدر عقولهم با مردم به اندازه عقل وخرد و اندیشه انها صحبت کنید در خانه اگر کس است یک حرف بس است .
سلام
همیشه شعار به جای شعور
دوست عزیز دولت روحانی رشد -۶.۵ درصد را به مثبت ۲.۵ درصد ،تورم ۵۰ درصدی به ده درصدی ، هزینه های تجارت بین المللی ایران حداقل ۱۴ درصد کاهش پیدا کرده است …… بعد مگر می شود هشت سال گند کاری را ظرف چهار سال جبران کرد و تازه به شکوفایی اقتصادی رسید ….
سلام
حقیقت آن است که در این گونه مجادلات نه قرار است من شما را قانع کنم و نه شما قرار است مرا قانع کنید. بنابراین اگر چیزی می نویسم برای اعلام نظر حود است. جالب است بدانید که نظر اخیر شما در پاسخ نوشته من در قالب ایمیل برای اعضای گروه مدیران منتشر گردید و این در حالی است که نوشته من از طریق ایمیل برای اعضای گروه منتشر نگردید. و این رویکرد دیگر نوبر است در مدیریت گروه توسط مدیران مربوطه! یعنی پاسخ نقدی را منتشر کردن بدون انتشار نقد!!!
شما ظاهرا تصمیم دارید که چشم تان را به همه تباهی ها و جنایات سیستم سرمایه داری اعم از کودتاهای نظامی، توطئه های مداخله گرانه ، سرنگونی جکومت های ملی و کشتار و نقض حقوق بشر در همه جای جهان ببندید و به جای آن فساد و نابسامانی رایج شده در کشورهای سوسیالیستی پس از فرو ریزی را که محصول جهت گیری سرمایه دارانه در این کشورهاست، نیز به حساب سوسیالیسم بگذارید. تلاش بشر برای ساختمان سوسیالیسم دستاوردهای بی نظیری داشته است اگر کسی بخواهد می تواند آنها را جستجو کند. یک نمونه آن سیستم بهداشت و درمان و آموزش کوباست. لطفا دستاوردهای پیشرفت سوسیالیسم در اتحاد جماهیر شوروی را در مطبوعات غرب از جمله اکونومیست نیز تعقیب کنید و….
ما تنها سعی نمی کنیم که ثابت کنیم غرب و سرمایه داری مسئول تمام بدبختی های جهان است بلکه جنبش عظیمی از جامعه انسانی از آمریکا گرفته تا اروپا و آسیا و آمریکای لاتین با سیری ناپذیری سودورزانه سرمایه داری بویژه نوع نولیبرالی افسارگسیخته آن در مبارزه اند. اگر کسی قصد حقیقت جویی داشته باشد، می تواند با مراجعه به منابعی که معرفی کردم، برداشت واقع بینانه تری از جهان پیدا کند. در این مورد می توانید به کتاب جهان به کجا می رود نوشته آدام شاف و ترجمه فریدون نوایی نیز مراجعه کنید.
تلاش بشر برای ساختمان سوسیالیسم با دستاوردهای بزرگی همراه بوده که با کینه و نفرت سرمایه داری جهانی همراه بوده و با توطئه ها و خرابکاری های دائمی آنها مواجه بوده است. بدون تردید کاستی ها و اشتباهاتی نیز در این ارتباط رخ داده است که به هیچ وجه حقانیت اندیشه نظام اجتماعی مردمی را به زیر سوال نمی برد. توجه شما را در این مورد به رپرتاژ خبری و پژوهشی بی بی سی از آرزوی مردم برای بازگشت به دوران شوروی در این کشورها جلب می کنم. طرفدران نظام اجتماعی سوسیالیستی از خطاها و اشتباهات خود درس می گیرند و نسبت به تکامل اندیشه ها و برنامه های خود اقدام می کنند اما طرفدران سیستم سرمایه داری، سرمایه داری دولت رفاه را که به مراتب انسانی تر بود به سرمایه داری افسار گسیخته نولیبرالی تبدیل می کنند که جهانی را به ویرانی کشانده است. و شما با کمال تعجب تصمیم دارید چشم تان را بر روی همه جنایات، ویرانی ها، داعش سازی، طالبان و القاعده و بوکوحرام سازی علی رغم اعتراف سران غرب به این حقیقت ببندید و آن را سوتی تلقی کنید و به جای آن به “تباهی کمونیسم” که به قول رهبران فکری شما چون فوکویاما با فروریزی شوروی عصر پایان تاریخ فرارسیده است، همچنان مورد تبلیغ و کینه توزی قرار دهید. دیگر معلوم نیست امثال شما از جسد این مرده یعنی سوسیالیسم چه هراسی دارید؟ من پاسخ آن را می دانم چون باردیگر بخاطر ویرانگری افسار گسیخته سرمایه داری، شبح سوسیالیسم در جهان سایه می گستراند. این را فروش رتبه اول کتاب کاپیتال مارکس در نمایشگاه کتاب فرانکفورت در چند سال پیش نشان داد. از مدافعه شما از دستاوردهای مثبت رژیم شاه نیز بگذریم . رژیمی که البته با تصاحب منابع ملی این کشور اقدامات توسعه ای معینی را هم در حوزه های اقتصادی و در چارچوب یک سرمایه داری وابسته و برون زا انجام داد. نقد آن را می توانید اگر بخواهید در کتاب های اقتصاددان همین کشور آقای دکتر ابراهیم رزاقی نیز بخوانید. شما گویا بر این باورید که سرمایه داری باهمه اشکالاتش تنها آلترناتیو ممکن اس و می شود اصلاحش کرد. این سرابی بیش نیست اگر چرایی آن را میخواهید بدانید ، می توانید به مقاله “راه سوم: افسانه یا واقعیت” که در سال ۸۸ ترجمه کردم و در اینترنت در دسترس قرار دارد، رجوع کنید. نمی دانم این یادداشت نتشر می شود یا فقط پاسخ با آن از سوی شما یا هریک از سایر دوستان؟
مدیران سایت، مدیریت دموکراتیک را به عرش رسانده اند با این نوع اطلاع رسانی!!!!
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=22341
اقای امیدی ..ممنون که هر چند کامنت یکبار ، محبتی هم به ما می فرمایید !! 🙂
با سلام
عبارت ارتجاع سیاه و سرخ عبارت آشنایی است و انسان را به یاد آخرین پادشاه ایران می اندازد که برای اثبات سرسپردگی خود به ایالات متحده آمریکا از آن استفاده کرد. جهان موجود ما اساسا سرمایه داری است . نگاهی به تصویر خاورمینه بیاندازید و اخبار نیویورک تایمز و رسانه های غربی را هم بخوانید و اعترافات امثال بلر را هم مورد توجه قرار دهید تا متوجه شوید که سیستم ها و دولتهای سرمایه داری جهانی چگونه برای دستیابی به منافع مورد نظر خود طالبان، القاعده،داعش و ارتجاع سیاه حلق می کنند. مسئول نابسامانیهای امروز اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا چپ ها و سوسیالیست ها نیستند. این صندوق بین المللی پول و بانگ جهانی است که برنامه ها و سیاستهایش جهان را با جنگ و فقر و ویرانی مواجه نموده است. حداقل اعترافات رهبران و روسا همین نهادها را بخوانید و دنبال کنید. نترسید با نقد عملکرد ویرانگرانه و ضد انسانی سرمایه داری نئولیبرال حاکم بر جهان به سوسیالیت و کمونیست تبدیل نخواهید شد. لطفا مانند کبک سرتان را زیر برف فرو نکنید. جهان امروز خسته و زخمی سیستم ضد انسانی سرمایه داری است نه سوسیالیسم.
دیروز با دوستی صحبت می کردم و چنین گفتم مخالفان سوسیالیسم یعنی یک سیستم اجتماعی اقتصادی با محوریت انسان ، یا جزء طبقه استثمارگر اند که به حساب بهره کشی از دیگران ارتزاق می کنند و یا اگر چنین نیستند از موقعیت اجتماعی ممتازی برخوردارند که برای آنها امید تبدیل شدن به استثمارگران بزرگ را فراهم نموده است. مانند رانت خواران حکومتی در ایران. و در غیر این صورت فاقد سواد و آگاهی طبقاتی اند. یکی نیست که از این آقای نویسنده یعنی محمد آقا بپرسد چه کسی کودتای ۲۸ مرداد را در ایران برنامه ریزی و اجرا کرد و مثل این کودتا را در دهها کشور در آمریکای لانتین، آسیا و افریقا انجام داد؟ لابد سوسیالیستها، چپ ها و کمونیستها بودند؟ برادر من برای اظهار نظر لطفا حداقل اعترافات رهبران سازمان سیا و دولتمردان غرب را بخوانید. آیا می دانید که رهبران غرب به ایجاد طالبان و القاعده و داعش اعتراف کرده اند؟ ارتجاع از اینها سیاه تر هم مگر داریم که دستپحت غرب اند؟ آیا می دانید تحت چه شرایطی و با کدام توازن قوای سیاسی در سال ۵۷ و با هماهنگی و هدایت غرب روحانیت درایران به قدرت رسید؟ از ترس اینکه مبادا چپ در ایران به قدرت برسد؟ چپی که زندان های شاه پر از فعالان چپ بود و شانس آلترناتیو در جامعه ایران داشتند؟ این به قول شما ارتجاع سرخ کی در ایران قدرت داشته و تعیین کننده و تصمیم گیر بوده که سرزمین ما را از غارت بی حدش آزرده است که شما به ان اشاره می کنید؟ به قول معرف اگر دین ندارید، لااقل آزاده باشید. شما دیر رسیده اید. روزگاری در دهه های قبل این حرفها هنوز خریدارانی داشت. اما بد نیست بدانید قریب سه دهه حاکمیت یک قطبی ایالات متحده آمریکای سرمایه داری و غرب بر جهان دنیا را پر از کثافت و خون کرده است و هر وجدان بیدار و بیغرضی امروز وظیفه خود می داند که درد و رنج ها، عقب ماندگی ها و جنگ و خونریزی ها و غارت های موجود در دنیا را در ارتباط با سرمایه داری جهانی و نئولیبرالیسم به سرکردگی ایالات متحده ببیند. لطفا کتاب افسانه توسعه از انتشارات سازمان مدیریت صنعتی را بخوانید. این از انتشارات کمونیستها نیست. بخوانید تا بدانید سیاستهای استعمای و نواستعماری و نئولیبرالی غرب چه بلایی بر سر کشورهای جهان آورده است. لطفا نظرات توماس پیگتی اقتصاد دان طرفدار سرمایه داری (و نه کمونیست) را بخوانید که به پرفروش ترین کتاب تبدیل شد و ببینید که چگونه این اقتصاد پوسیده و ضد انسانی و ضد محیط زیست سرمایه داری جهانی را به نقد کشیده است. برای اظهار نظر لازم است سوادتان را کمی بیشتر کنید. تکرار شعارهای کینه توزانه دست راستی ها و محافظه کاران ضد کمونیست شمارا به حقیقت نخواهد رساند.
سلام آقا مسعود؛
اول اینکه آخرین شاه ایران خیلی خوبیهای غیرقابل انکار درکنار ایراداتش داشت که جدا از تمامی زیرساختهای کشور، اینکه الان امثال من تو سواد خواندن و نوشتن پیدا کرده ایم از آثار کارهای همان حکومت بقول شما سرسپرده است.
من در هیچ کجای نظر کوتاهی که نوشتم از لولوهای کمونیستها یعنی امریکا، غرب، امپریالیسم و سایر اشباح صحبتی نکردم و دشمنی تو با کشورهای غربی ربطی به صحبت من ندارد و اصولا اینکه غرب چه غلطی میکند تا مدتهای مدید به ما ایرانیها ربطی ندارد، چراکه تنها راه حل مان غصه خوردن است.
درمورد کمونیسم همین بس که هرجا ظهور کرد آنجا را به تباهی کشاند و حتی بعد از فروپاشی آثار سوءش گریبانگیر مردمش هست. بحث کره شمالی را هم که هم نمیزنم.
خیلی از هموطنان من، و ازجمله خودت در باتلاقی بنام “همش تقصیر اوناست” افتاده اند و باوری به اشتباهات خودمان ندارند. اگر در ایران زندگی میکنی بنظرم بهتر است بجای مطالعه نیویورک تایمز و سعی در پیدا کردن سوتی های تاریخی در خاطرات جنایتکاران غربی، به روی زمین بازگردی و درپی شناسایی و بهبود وضع جامعه خودمان، درحد توانت باشی. همه مان باید در پی این باشیم که به هرنوعی کشور خودمان را اصلاح کنیم. تو اگر حداکثر تلاشت را بکنی و برفرض محال ثابت کنی غرب سراسر در بدبختی است، واقعیت مثال نقض خواهد بود، و اگر سعیت در اثبات مجرم بودن غربیها درتمام بدبختی های دنیا به نتیجه برسد، تمام کاری که میتوانی بکنی این است که از آنها متنفر باشی!
پس به کشور خودت برگرد تا با آسیب شناسی معضلات همینجا و با کمک همدیگر کشور آفت زده خودمان را اصلاح کنیم.
با سلام و تشکر بابت این مطلب مفید،
از نظر بنده درطول تاریخ بشر دو ارتجاع سیاه و سرخ بدترین نوع جهالت مرکب در میان جوامع بوده که پیروانشان را بطور رنج آوری سطحی نگر میکنند. نامبارکترین انواع توتالیتری که تمام اصول اخلاقی و انسانی را زیر پا گذاشتند، در بین این دو ارتجاع یعنی ماوراء محورها یا دینگراها، و پیروان سوسیالیسم و بطور اخص کمونیسم ظهور کرده است که با وعده عدالت حتی مردمان سرزمین خود را نیز از غارت بی حدشان در امان نگذاشته اند. متاسفانه کشور ما از هردوی این دو ارتجاع آسیبهای گزافی دید.
از مطالب ارزشمند شما بی نهایت سپاس گزارم که روشن گری می کنید؛ چراکه پوپولیستی زمانی زنده است که مردمی باشند تا فریب بخورند. اگر فریب نخوریم که…
چرا اعتراضات عظیم ضد نئولیبرالبیسم و سیاست های ریاضت اقتصادی در فرانسه را نمی بینید؟ (ویرایش شده)
تاسف بار است که علی رغم زیر سوال رفتن جدی نئولیبرالیسم در جهان حتی از زبان مدافعان آن، هنوز در ایران برخی با ژست تحصیلکرده و روشنفکر مابانه چشم خود را بر روی این حقیقت می بندند و در عوض همراه با تبلیغات و تهاجم گسترده نئولیبرالیسم یعنی صندوق بین المللی پول، بانک جهانی و دولتهای غرب بویژه آمریکا دولتهای نوپای مردمی با جهت گیری اقتصادی غیر سرمایه داری را به زیر سوال می برند! آیا از بین اعضای گروه مدیران کسی صدای اعتراضات عظیم و گسترده اجتماعی در فرانسه را علیه نئولیبرالیسم و دولت سوسیال دموکرات خائن این کشور به سوسیالیسم و مردم نمی شنود؟ آیا می توان ابعاد گسترده این اعتراض اجتماعی را انکار کرد؟ آنچا که چاوزیسم و به قول شما پوپولیسم چاوزی وجود نداشته است، دامنه عظیم این اعتراض اجتماعی بخاطر چیست؟ اعتراضاتی که کل کشورهای سرمایه داری غرب از آمریکا گرفته تا کشورهای اسکاندیناوی، یونان، ایتالیا، پرتقال، اسپانیا و…را در برمی گیرد. این جاها که سیاست پوپولیستی وجود نداشه است که خرابی به بار آورد و اقتصاد را از بین ببرد، پس مشکل آنها ازکجاست؟ چرا مدیران ما علاقمند به درک و تحلیل آنها نیستد. تا شاید مبادا با ضد اجتماعی ترین و ضد انسانی ترین واژه ادبیات سیاسی و اقتصادی معاصر یعنی نئولیبرالیسم آشنا شوند.
لطفا به نقل قول زیر از کانال تلگرام Political Economy توجه کنید:
“اعتراف صندوق بین المللی پول به ناکارآمدی سیاست های نئولیبرال
سه تن از اقتصاددانان ارشد صندوق بینالمللی پول (آیاماف) در یادداشتی کم سابقه به انتقاد از سیاستهای اقتصادی نئولیبرال توصیه شده توسط آیاماف پرداختهاند.
جاناتان اوستری، پراکاش لانگانی و دیوید فورچری در یادداشت خود از سیاستهای نئولیبرال به دلیل افزایش بیعدالتی اجتماعی و زمینهسازی بیثباتی سیاسی انتقاد کردهاند.
استفاده سه تن از برجستهترین اقتصاددانان آیاماف از اصطلاح «نئولیبرالیسم» که بهطور معمول از طرف منتقدان چپگرای این سیاستها استفاده میشود، کم سابقه است و حکایت از عمق نارضایتی بخشی از بدنه آیاماف از جهتگیریهای گذشته صندوق در رشد و تعمیق نئولیبرالیسم دارد.
در دهههای پس از جنگ جهانی دوم صندوق بینالمللی پول به عنوان پرچمدار آزادسازی حداکثری اقتصادی عمل کرده است. سیاستهای توصیه شده توسط آیاماف بهطور معمول شامل خصوصیسازی گسترده، حذف یارانه، کاهش و حذف کنترل سرمایه و انضباط بودجهای تحت عنوان سیاستهای نئولیبرال شناخته میشوند.
گفتنی است که در هفتههای اخیر گروهی از جانب صندوق بینالمللی پول با مقامات ارشد دولت ایران ملاقات داشته و خواهان سرعتگیری اصلاحات ساختاری از جمله خصوصیسازی و کاهش کنترل سرمایه شدهاند”
.eoliberalism: Oversold? — Finance & Development, June 2016
دولت ونزوئلا علی رغم روند نئولیبرالی حاکم بر اقتصاد جهانی مانند سایر دولتهای مردمی راهی غیر از این را برگزید . راهی مردمی و در راستای عدالت اجتماعی و دموکراتیزه نمودن اقتصاد و…اما احمدی نژاد و دولتهای ایران بعد از سالهای جنگ از جمله همین دولت اعتدال و امید راه نئولیبرال را دنبال نمودند. از این منظر مقایسه احمدی نژاد با چاوز کاملا بی ربط است. اما اگر به ارتباطات بین دولت احمدی نژاد با دولت چاوز نظر کنیم، موضوع گیری های حوزه سیاست خارجی به هیچ وجه دال بر یکسان بودن سیاست های اقتصادی و اجتماعی نیست. به همان دلیل که دولت ایران در مقطع سرنگونی صدام ، سرنگونی قذافی، مبارزه با دولت نجیب و… در افغانستان با آمریکا همسویی داشت یا به همان دلیل که در جنگ جهانی دوم اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی همراه با انگلیسها و فرانسوی ها و… علیه فاشیسم آلمان و… می جنگیدند ولی هریک نظم مورد نظر خود را در دنیا دنبال می کردند. به همان دلیل که طیف مخالفان داعش الان بسیار متنوع است . اما آنها هیچ اتفاق نظری در مورد رویکردهای اقتصادی و اچتماعی با هم ندارند.
علی رغم تصوری که در مورد تشابه سیاست های پوپولیستی و عوامفریبانه احمدی نژاد با چاوز گفته می شود، به گواه صندوق بین المللی پول که اجمدی نژاد را طی چند نوبت به عنوان قهرمان خصوصی سازی انتخاب نمود، هیچگاه چاوزیسم در این مسیر نیافتاد. احمدی نژاد چهره مطلوب و قهرمان نهادهای مالی بین المللی بود چراکه سیاست های نئولیبرالی آنها را تمام و کمال اجرا می کرد اما چاوزیسم به هیچ روی با این سیاست ها هماهنگی نداشت . رسانه های غرب هرکس را که بخواهند بکوبند باید به چیزی متهم کنند و چاوز را نمی شد به تروریسم متهم کرد پس به پوپولیسم متهم می شود. پوپولیسم یعنی عوافریبی ، اما او اقدامات معینی در راستای توسعه و عدالت اجتماعی در کشور انجام داد. در زمینه بهداشت، درمان، آموزش، بهبود نظام مالیاتی و… در این ارتباط به لینک زیر مراجعه نمایید. .http://www.iran-si.com/vdcebf8eijh87.9bj.html
سیاست های ونزوئلا به هیچ وجه با سیاست های اجمدی نژاد یکی نبود.
رویکرد غرب در ایجاد بحران در کشورهای از بند رسته آمریکای لاتین را نیز باید دید. همان کاری که در زمان دکتر آلنده در شیلی انجام دادند و…به نوبت در کشورهای مختلف چون هندوراس، بولیوی و اکنون هم در برزیل دنبال می کنند. غرب تا هر جا که توانست با دخالت مستقیم و کودتاهای نظامی مانند شیلی وآرژانتین و ایران و… دولتهایی را که باب طبعش نیستد، برکنار نمود و هر زمان هم بتواند از سارهای قانونی و به مدد رسانه و مهندسی اذهان و ایجاد اخلال در حاکمیت کشورها، دولت ها را با چالش مواجه می کند.همان منطقی که دکتر مصدق را در این سرنگون کرد، همان منطقی که دکتر آلنده را در شیلی برکنار و به شهادت رساند و… همان منطقی که هر روز در گوشه و کنارجهان به حقوق ملت ها تجاوز می کند، طالبان و القاعده و بوکوحرام و داعش و… می سازد، امروز دنبال مداخله در امور داخلی ونزوئلا برای سرنگون کردن دولت این کشور است. و از قدرت رسانه برای این منظور بیشترین استفاده را می کند. نباید با این تبلیغات همراهی کرد.
تردیدی نیست که اقتصاد ونزوئلا امروز با چالش های جدی ماه است. اما حقیقت آن است که این مشکلات بسیار بیشتر از آن که نتیجه ساست گزاری ها و جهت گیری های اشتباه دولت این کشور باشد، نتیجه مداخلات امپریالیستی و سازو کارهای افسارگسیته و ضدمردمی بازار و غارتگری سرمایه جهانی است. طبقات ارتجاعی داخل ونزوئلا در همراهی با امپریالیسم و قدرت رسانه ای آن نقش مخربی در اوضاع کنونی این کشوردارند.
توصیه من به دوستان گروه مدیران این است که به جای تمرکز بر شرایط اقتصادی و اجتماعی ونزوئلا که گویا ناشی از پوپولیسم منتسب به چاوزیسم است، به بررسی و تجزیه و تحلیل اعتراض یکپارچه مردم فرانسه و پاریس بر علیه نئولیبرالیسم بپرداند. – مسعود امیدی
چرا اعتراضات عظیم ضد نئولیبرالبیسم و سیاست های ریاضت اقتصادی در فرانسه را نمی بینید؟
تاسف بار است که علی رغم زیر سوال رفتن جدی نئولیبرالیسم در جهان حتی از زبان مدافعان آن، هنوز در ایران برخی با ژست تحصیلکرده و روشنفکر مابانه چشم خود را بر روی این حقیقت می بندند و در عوض همراه با تبلیغات و تهاجم گسترده نئولیبرالیسم یعنی صندوق بین المللی پول، بانک جهانی و دولتهای غرب بویژه آمریکا دولتهای نوپای مردمی با جهت گیری اقتصادی غیر سرمایه داری را به زیر سوال می برند! آیا از بین اعضای گروه مدیران کسی صدای اعتراضات عظیم و گسترده اجتماعی در فرانسه را علیه نئولیبرالیسم و دولت سوسیال دموکرات خائن این کشور به سوسیالیسم و مردم نمی شنود؟ آیا می توان ابعاد گسترده این اعتراض اجتماعی را انکار کرد؟ آنچا که چاوزیسم و به قول شما پوپولیسم چاوزی وجود نداشته است، دامنه عظیم این اعتراض اجتماعی بخاطر چیست؟ اعتراضاتی که کل کشورهای سرمایه داری غرب از آمریکا گرفته تا کشورهای اسکاندیناوی، یونان، ایتالیا، پرتقال، اسپانیا و…را در برمی گیرد. این جاها که سیاست پوپولیستی وجود نداشه است که خرابی به بار آورد و اقتصاد را از بین ببرد، پس مشکل آنها ازکجاست؟ چرا مدیران ما علاقمند به درک و تحلیل آنها نیستد. تا شاید مبادا با ضد اجتماعی ترین و ضد انسانی ترین واژه ادبیات سیاسی و اقتصادی معاصر یعنی نئولیبرالیسم آشنا شوند.
“اعتراف صندوق بین المللی پول به ناکارآمدی سیاست های نئولیبرال
سه تن از اقتصاددانان ارشد صندوق بینالمللی پول (آیاماف) در یادداشتی کم سابقه به انتقاد از سیاستهای اقتصادی نئولیبرال توصیه شده توسط آیاماف پرداختهاند.
جاناتان اوستری، پراکاش لانگانی و دیوید فورچری در یادداشت خود از سیاستهای نئولیبرال به دلیل افزایش بیعدالتی اجتماعی و زمینهسازی بیثباتی سیاسی انتقاد کردهاند.
استفاده سه تن از برجستهترین اقتصاددانان آیاماف از اصطلاح «نئولیبرالیسم» که بهطور معمول از طرف منتقدان چپگرای این سیاستها استفاده میشود، کم سابقه است و حکایت از عمق نارضایتی بخشی از بدنه آیاماف از جهتگیریهای گذشته صندوق در رشد و تعمیق نئولیبرالیسم دارد.
در دهههای پس از جنگ جهانی دوم صندوق بینالمللی پول به عنوان پرچمدار آزادسازی حداکثری اقتصادی عمل کرده است. سیاستهای توصیه شده توسط آیاماف بهطور معمول شامل خصوصیسازی گسترده، حذف یارانه، کاهش و حذف کنترل سرمایه و انضباط بودجهای تحت عنوان سیاستهای نئولیبرال شناخته میشوند.
گفتنی است که در هفتههای اخیر گروهی از جانب صندوق بینالمللی پول با مقامات ارشد دولت ایران ملاقات داشته و خواهان سرعتگیری اصلاحات ساختاری از جمله خصوصیسازی و کاهش کنترل سرمایه شدهاند”.eoliberalism: Oversold? — Finance & Development, June 2016
دولت ونزوئلا علی رغم روند نئولیبرالی حاکم بر اقتصاد جهانی مانند سایر دولتهای مردمی راهی غیر از این را برگزید . راهی مردمی و در راستای عدالت اجتماعی و دموکراتیزه نمودن اقتصاد و…اما احمدی نژاد و دولتهای ایران بعد از سالهای جنگ از جمله همین دولت اعتدال و امید راه نئولیبرال را دنبال نمودند. از این منظر مقایسه احمدی نژاد با چاوز کاملا بی ربط است. اما اگر به ارتباطات بین دولت احمدی نژاد با دولت چاوز نظر کنیم، موضوع گیری های حوزه سیاست خارجی به هیچ وجه دال بر یکسان بودن سیاست های اقتصادی و اجتماعی نیست. به همان دلیل که دولت ایران در مقطع سرنگونی صدام ، سرنگونی قذافی، مبارزه با دولت نجیب و… در افغانستان با آمریکا همسویی داشت اما ….به همان دلیل که در جنگ جهانی دوم اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی همراه با انگلیسها و فرانسوی ها و… علیه فاشیسم آلمان و… می جنگیدند ولی هریک نظم مورد نظر خود را در دنیا دنبال می کردند. به همن دلیل که طیف مخالفان داعش الان بسیار متنوع است . اما آنها هیچ افاق نظری در مورد رویکردهای اقتصادی و اجتمای با هم ندارند.
علی رغم تصوری که در مورد تشابه سیاست های پوپولیستی و عوامفریبانه احمدی نژاد با چاوز گفته می شود، به گواه صندق بین المللی پول که اجمدی نژاد را طی چند نوبت به عنوان قهرمان خصوصی سازی انتخاب نمود، هیچگاه چاوزیسم در این مسیر نیافتاد. احمدی نژاد چهره مطلوب و قهرمانم نهادهای مالی بین المللی بود چراکه سیاست های نئولیبرالی آنها را تمام و کمال اجرا می کرد اما چاوزیسم به هیچ روی با این سیاست ها هماهنگی نداشتند . رسانه های غرب هرکس را که بخواهند بکوبند باید به چیزی متهم کنند و چاوز را نمی شد به تروریسم متهم کرد پس به پوپولیسم متهم می شود. پوپو لیسم یعنی عوافریبی و او اقدامات معینی در راستای توسعه و عدالت اجتماعی در کشور انجام داد. در زمینه بهداشت، درمان، آموزش، بهبود نظام مالیاتی و… در این ارتباط ب لینک زیر مراجعه نمایید.http://www.iran-si.com/vdcebf8eijh87.9bj.html
سیاست های ونزوئلا به هیچ وجه با سیاست های اجمدی نژاد یکی نبود.
رویکرد غرب در ایجاد بحران در کشورهای از بند رسته آمریکای لاتین را نیز باید دید. همان کاری که در زمان دکتر آلنده در شیلی انجام دادند و…به نوبتدر کشورهای مختلف چون هندوراس، بولیوی و اکنون هم در برزیل دنبال می کنند. غرب تا هر جا که توانست با دخالت مستقیم و کودتاهای نظامی پرهزینه مان شیلی وآرژانتین و ایرانو… دولتهایی را کهبا طبعش نیستد، برکنار نود و هر هم ه بتوان از سارهای قانونی و به مدد رسانه و مهندسیاذهان و ایجاد اخلال د حاکمیت کشورها، دولت ها را با چالش مواجه می کند.همان منطقی که دکتر مصدق را در این سرنگونکرد، همان منطقی که دکتر آلنده را در شیلی برکنار و به هادت رساند و… همان منطقی که هر روز در گوشه و کنارجهان به حقوق ملت ها تجاوز می کن، طالبان و القاعدع و بوکوحرام و دعش و… می سازد، امروز دنبال مداخله در امور داخلی ونزوئلا برای سرنگون کدن دولت این کشور است.و از قدرت رساند برای این منظور بیشترین استفاده را می کد. نباید با این تبلغات همراهی کرد.
تردیدی نیست که اقتصاد ونزوئلا امروز با چالش هایجدی ماه است. اما حقیقت آن است که این مشکلات بسیار بیشتر از آن که نتیجه ساست گزاری ها و جهت گری های اشتباه دولت این کشور باشد، نتیجه مداخلات امپریالیستی و سازو کارهای افسارگسیته و ضدمردمی بازار و غارتگری سرمایه جهانی است. طبقات ارتجاعی دال ونزوئلا در همراهی با امپریالیسم و قدرت رسانه ای آن نقش مخربی در اوضاع کنونی این کشوردارند.
توصیه من به دوستان گروه مدیران این است که به جای تمرکز بر شرایط اقتصادی و اجتماعی ونزوئلا که گویا ناشی از پوپولیسم منتسب به چاوزیسم است، به بررسی و تجزیه و تحلیل اعتراض یکپارچه مردم فرانسه و پاریس بر علیه نئولیبرالیسم برداند. – مسعود امیدی